پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396 10:10 PM
تاریخ: 1358/02/29
بسم الله الرحمن الرحیم
مسائل و مطالب همین بود که آقا خواندند. مهم عمل است، یک مطالبی است که معلوم است، همه به طور کلی می دانیم، می دانیم که تاکنون با وحدت کلمه وتوجه به اسلام به اینجارسیدیم و می دانیم که تا این وحدت کلمه نباشد و تا توجه به اسلام نباشد نمی توانیم پیشرفت بکنیم. مسائل به حسب علمی و به حسب کلی معلوم است لکن عمده این است که ما دنبال این مسائل معلوم عمل بکنیم یعنی همانطوری که ملت با عمل خودش، با توجه خودش به اسلام و قیام و نهضت خودش و با عدم خوف از تانک ها و مسلسل ها و نظامی ها و قدرت های شیطانی حرکت کرد، نهضت کرد، ریخت به خیابان ها و هجوم کرد و شکست داد طرف را، البته با یاری خدای تبارک و تعالی، این حرکت، این نهضت، باید محفوظ بماند یعنی عملاً ماها که همه مان پاسداران انقلاب اسلامی هستیم و همه خدمتگزار به اسلام هستیم، چنین نباشد که همیشه بگوئیم و عمل نباشد، باید دنبال گفتار عمل باشد، چنانچه اگر هزار گفتار بود و عمل نبود، این قدرت سر جای خودش بود، لکن تبلیغات شد و مردم عمل کردند، این عمل بود، عمل دست جمعی بود که پیروزی را آورد، و اتکال به خدای تبارک و تعالی.
حالا هم ما باز احتیاج به همین عمل و همین وحدت و همین توجه به خدا داریم و اینطور نیست که ما پیروز شده باشیم. ما یک سدی را شکستیم، ریشه هایش باز یک قدری هست و علاوه بر اینکه این ریشه ها را باید باز قطع کرد و از بین برد علاوه بر این، کار مشکلتر این است که یک سازمانی داد به اوضاع مملکت و خرابی هائی که در طول اقلاً پنجاه و چند سال در این زمان (سابقا هم بود) خرابی هائی که برای کشور حاصل شده است، چه از ناحیه فرهنگ، چه از ناحیه اقتصاد و چه از نواحی دیگر حاصل شده است، باید آنها را بعد از پیروزی تام و کامل، آنها را منقلب کرد و اصلاح کرد و این امریست که باید با دست همه، نه تنها دولت می تواند و نه تنها روحانیت می تواند و نه تنها سایر اقشار، چنانچه در پیشبرد تاکنون اگر یک قشری از اقشار خواست نهضتی ایجاد کند و خودش و خودش برود دنبال این کارها، هیچ امکان نداشت، این وقتی امکان پیدا کرد و یک امر محال
به نظر اشخاص مادی تحقق پیدا کرد که با معنویت و اسلام حاصل شد.
باید این کارهائی که بعد می خواهد بشود، کارهائی که بعد از این باید تحقق پیدا بکند، چه این پاکسازی در این قشرهای گندیده ای که الان بین مردم مجتمع اند، بین مردم منتشرند و می خواهند نگذارند این نهضت به ثمر برسد و چه بعد از این پاکسازی، برای نوسازی مملکت که خراب کرده اند حالا باید آباد بشود، اینها با لفظ درست نمی شود، اینها عمل خواهد، چنانکه تا حالا که آمده ایم باعمل آمده ایم، هر چه لفظ هم بود فایده نداشت، باید همه ما همانطوری که تا حالا شما جوان ها و مرد و زن همه با هم حرکت کردند و این سد را شکستند، به حرکت خودشان ادامه بدهند، سست نشوند، حالا بر نگردند سراغ اینکه من مثلاً فلان حاجت را دارم.
الان ما باز نرسیدیم به آنجائی که حاجات را بتوانیم برآوریم، همانطوری که قبل از اینکه این سد را، سد بزرگی که جلو ملت ما افتاده بود، می خواستیم بشکنیم، چطور در آنوقتی که همه توجه به این داشتیم که این سلسله باید برود، هیچ دیگر توجه به این نبود که من حالا مثلاً زندگیم چطور است، خانه دارم یا ندارم، این حرف ها اصلاً مطرح نبود اگر آن وقت هم این حرف ها مطرح بود پیشرفت نمی شد. آن وقت مردم همه یک توجه داشتند و از سایر چیزها غفلت کرده بودند، آن یک توجه اینکه باید این سلسله برود که خائن است و باید یک حکومت اسلامی پیدا بشود. همانطور که قبل از اینکه ما این سد بزرگ را بشکنیم، در حالی که توجه داشتیم به شکستن این سد، از کارها و از حالات خودمان غافل بودیم که من مثلاً فلان حاجت را دارم، غافل بودیم و این غفلت و توجه به مقصد پیشبرد کرد، همین طور حالا هم باید این چیزها رعایت بشود چون ما بین راه هستیم، باز نرسیدیم به مقصد، ما راه داریم، طولانی است راه.
باید باز ملت این حال آماده باش را که داشته است و حال تحرکی که داشته است، این را حفظش بکند و از این چیزهائی که دست های اجانب و ناپاک بین مردم منتشر می کنند اعتنا نکند به اینها، اینهائی که می آیند و نمی گذارند کارها انجام بگیرد از ایشان جلوگیری بشود تا اینکه این نهضت به آخر برسد. نهضت بین راهی مثمر ثمر نیست، نهضت به آخر برسد، یک دولت مستقر پیدا بشود، یک مجلس شورای ملی، نه به آن معنائی که در زمان های سابق پیدا می شد که مردم بی اطلاع بودند، یک مجلسی که به نظر خود مردم باشد، مردم خودشان نظر داشته باشند، مقدرات دست خود مردم باشد، اینها تحقق پیدا بکند، آنوقت مردم بروند سراغ اینکه ما فقیر هستیم.
خیلی ها می آیند، مثلاً یک جمعیت هائی که (در ناحیه ما فقر است و هیچ یک از آثار تمدن نیست و مریض خانه نداریم و اسفالت نداریم و آب نداریم) ، و از این مسائل، من گفتم به بعضی ها که خوب این حالا پیدا شده است، یا از اول بوده است؟ معلوم است که این همیشه بوده، قبلاً بوده، چیزی که از اول بوده است، به مجرد اینکه آنهائی که خراب کردند، یا عمل نکردند و رفتند، این یکدفعه باید درست بشود؟! اینکه امکان ندارد. خوب، حالا ما یک کاری کردیم که اینها رفتند، فرض کنید که ما دیگر عرضه اینکه کار دیگر انجام بدهیم نداریم، حالا دست خودتان است، خودتان درست کنید. البته اینکه عرض می کنم، نه این است که عرضه اش نباشد، هست، انشاء الله درست هم می شود اما این یک همتی ملی و الهی خواهد، از ملت صبر و کار، از دولت صبر و کار، هر دو باید هم صبر داشته باشند و هم کار بکنند. دولت صبر بر این هجوم هائی که از اطراف به او می شود بکند، ملت صبر کند در اینکه این ناداری و این گرفتاری که همه می دانیم از سابق بوده، حالا پیدا نشده، این چیزی که از سابق بوده یک قدری دیگر تأمل کنند، یک قدری دیگر صبر کنند تا اینکه بتواند دولت اقتصاد خودش را درست کند، کارخانه ها را راه بیاندازد، کشاورزی راه بیفتد تا اینکه این امور اصلاح بشود.
این معنا که مرتب جمعیت ها بیایند و بگویند که ما چیز نداریم، این ناچار یک دست هائی از پشت پرده اینها را بعث می کنند، همان هائی که می خواهند این گرفتاری تا آخر باشد، اینهائی که می روند می گویند (خوب حالا چه شد؟ باز هم دولت اسلامی شد و برای شما الان نه آسفالتی هست، نه چیزی) . مثل اینکه همین که مهر دولت اسلامی خورد به یک جائی، همان مهر باید یکدفعه همه کارها را درست بکند، ملت ما باید بداند که این چیزی که اینها می آیند و می گویند (چه شد و دولت اسلام هم آمد و کاری نکرد) اینها آنهائی هستند که می خواهند هیچ کاری نشود، نه آنهائی هستند که می خواهند یک کاری بشود، برای اینکه اینها اشخاصی نیستند که بی اطلاع باشند، اینها اشخاصی هستند که مطالعه کرده اند، عمال یک دولت هائی هستند که در این امور مطالعه کرده اند، اینها بنایشان بر این است که با هر جوری که هست ناراضی درست کنند، بروند داخل دهات بگویند که (چه شد، حالا چه شد) این دهاتی بیچاره هم نمی تواند به او بگوید که این شد که ما حالا نمی ترسیم از دولت، نمی ترسیم از ساواک، نمی ترسیم از اینکه یک کسی بیاید با شلاق روی سر ما بزند و ما را اذیت بکند، بهتر از این چه می خواستی بشود؟ حالا ما فرض می کنیم هیچ چیز هم نشده، آزادی بهترین نعمتی است که خدا برای بشر قرار داده، اینها که می آیند و می گویند که چه شد، نه اینکه ندانند چه شده، می دانند کاری شده است که دست ارباب ها را کوتاه کرده، می دانند که خیلی کار شده، می دانند که یک معجزه ای شده است. که دست ارباب ها کوتاه شده چه بکنیم که دست ارباب ها دوباره باز بشود؟ برویم بگوئیم که (چه
شد؟ چیزی نشد، هیچ خبری نشد.) اینها می دانند که این قدرت شیطانی شکست و رفت، اینها می دانند که نفت برای خودمان شده است و خودمان باید دیگر از آن برداشت بکنیم، اینها دانند که آمریکا و شوروی و انگلستان و سایر ابرقدرت ها نمی توانند دیگر الان در مملکت ما تصرفی بکنند، ولو شیاطین شان مشغولند لکن خودشان نمی توانند بیایند مستقیماً یک دخالتی بکنند چنانچه می کردند، اینها می دانند اینها را، نه اینکه غافلند، اینها استادند در فن خودشان، تحصیل کرده اند اینها، اینها را آنها تربیت کرده اند، اجنبی ها تربیت کرده اند برای اینکه یک همچو موقعی به دردشان بخورند. می خواهند الان اذهان را از آن معنائی که همه دنبالش بودیم که پهلوی و امثالش نه و حکومت اسلامی آری، (نه) آن شد ولی (آری) هنوز نشده، ما فقط رای دادیم، همه شما رای دادید به اینکه (جمهوری اسلامی) اما تا حالا جمهوری اسلامی پیاده نشده، اینها خوف این را دارند که این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند، یعنی بعد از رای، واقعش هم واقع بشود، از این می ترسند، می خواهند نگذارند این بشود، چنانچه می خواستند نگذارند رأی بدهند مردم. خیلی از صندوق ها را از قراری که به ما اطلاع دادند سوزاندند، خیلی جاها مسلح رفتند که نگذارند مردم رای بدهند، با اینکه این رای ملی بود و مردم خواستند رای خودشان را بدهند، همه هم با اشتیاق، چرا می خواستند نگذارند؟ برای اینکه می دیدند با این رای دستشان کوتاه می شود حالا هم بینند که خوب رایش را دادند، تا حالا که نشده، بگذاریم نشود، یک کاری بکنیم که نشود، چه بکنیم که نشود؟ برویم در بین اقشار ملت، هر جا که به هر کس برسیم، بگوئیم تا حالا چه شد هیچ چیز که نشد، پس ناراضی درست کنیم، یک دست کارگر را از کار باز بداریم، یک دسته دهقان را از کشاورزی باز بداریم، مدارس را از اینکه مشغول کارشان باشند، دانشگاه ها را از اینکه مشغول کارشان باشند باز بداریم. نگذاریم که یک سامانی پیدا بکند این مملکت و از آن نهضتی که اینها داشتند و هیچ کاری به اینکه حالا من چه دارم و چه ندارم، نبود، آن وقت که می ریختند توی خیابان ها و فریاد می کردند که مرگ بر این کذا، هیچ ابداً به فکر این نبودند، که من شب می روم منزل شاید شام نداشته باشم، هیچ به فکر نبود، این روحیه بود که پیروزی آورد، این روحیه را می خواهند از ما بگیرند. حالا باز متوجه به اینکه (من خانه ام چطور است و خوب چه شد، حالا که نشد، حالا کجاست خانه) ، الان می خواهند خانه بسازند برای اینها، اینها باز نمی گذارند، اینها باز می آیند و مانع می شوند، به هر اسمی، دارند به شما مستضعف می گویند، شما قبول نکنید. آنها فهمند مستضعف یعنی چه، به اینها بد حالی می کنند. ما همه جزء مستضعفین هستیم، یعنی ما اشخاصی بودیم که ابرقدرت ها ما را ضعیف شمردند، ما را هیچ می دانستند، ما می خواهیم از این جهت بیرون بیائیم. می افتند دنبال اینها که (اینها می گویند ما می خواهیم خانه برای مستضعفین بسازیم، مگر شما مستضعفید؟ خیر، شما خیلی کذا هستید) از اینها. هر راهی که بتوانند یک اخلالی بکنند، اخلال می کنند و همه نظر اخلالگرها به این است که نگذارند که ایران برای خودش یک سامانی پیدا بکند که دست آنها تا ابد کوتاه بشود.
شما جوان ها که تا حالا رساندید مطلب را به اینجا، ملت ما که با همه اقشارش، باجان و خون خودش رساند مطلب را به اینجا، مبادابه این حرف ها گوش بکند و خون جوانان خودش را هدر بدهد. اگر به حرف های اینها گوش بکنید، اگر اینها وارد دانشگاهی شوند، جوان های دانشگاهی ما به حرف اینها گوش بدهند، اگر در کارخانه ها که اینها وارد می شوند جوانان کارخانه ای ما به اینها گوش بدهند، اگر در کشاورزی وارد می شوند و در صحرا و بیابان ها می ریزند و نمی گذارند کشاورزی بشود، گوش بدهند به این حرف ها، اگر ما همه گوش بدهیم به این حرف ها، این حرف ها معنایش این است که باز همان آش و همان کاسه، همان خارجی ها و همان بردن همه چیز ما، همان قلدری ها یک کس دیگر را می آورند بالای سر ما با همان قلدری و بدتر از اول.
خیال نکنید که این قلدری اگر پیدا بشود مثل قلدری این است، خیر، پوست را از سر همه شما می کند اگر خدای نخواسته عود کند آن مسائل. اینها فهمیدند که ما یک چنین پاسدارانی داریم داخل مملکت، شما را اول خواهند کشت، اول آن جوان هائی که قدرتمند هستند و اینها از آنها ضربه خوردند، اول حساب شما را صاف می کنند، بعد هم حساب همه را. الان نباید رعیت به فکر این باشد که آب من کم است، آب تو از اول کم بود، امسال هم که خدا به شما باران داد. نباید کارخانه ای خیال کند که من حالا چه کم دارم و چه نقصی دارم، این نقص از اول بوده. نباید حالا مردم به فکر این باشند که من حالا خانه ندارم، تو خانه از اول نداشتی، تازه نشده است این.
شما باید همه دست به دست هم بدهید که این نهضت را به آخر برسانید، حکومت عدل اسلامی پیدا بشود، محقق بشود، خارجیت پیدا بکند، بعداً برویم سراغ این فروع که خوب، حالا حکومت اسلامی پیدا شد یا الله شروع کنید، اما نه این که (یا الله) یعنی الان بده، شروع کنید. به کار، مشغولند آقا، ملت بداند که دولت مشغول کار است اما کار اینقدر زیاد است که به این زودی انجام نمی گیرد.
اما اگر ما غفلت کنیم از آن مقصد اصلی مان که کندن این ریشه های فاسدی که زیر خاک هست در این مملکت ما و دارند اخلال می کنند، اگر ما غفلت کنیم از کندن این ریشه ها، این ریشه ها رشد می کنند، بعد درخت تناور می شوند و بعد ریشه ما را قطع می کنند. غفلت از این نکنید، نروید سراغ اینکه خانه ام چه و زندگیم چه، بروید مملکتتان ببینید مملکت چه جور است، اول مملکت را اصلاح بکنیم بعد برویم سراغ خانه و لانه خودمان. مبادا که اینها ما را اغفال بکنند و این تبلیغات غلط و سوئی که می کنند که برای خودشان و اربابانشان خیلی خوب است و برای ملت ما ذلت آور است، مبادا بین شما بیایند و بگویند که خوب چطور شد حالا، و از این حرف هائی که می زنند و شما را اغفال کنند از
آن مقصد اصلی که عبارت از پیشبرد این نهضت است و به آخر رساندن، آخر رساندن آن وقتی که بکلی ریشه ها کنده بشود و یک مملکت اسلامی با احکام نورانی اسلامی و عدل اسلامی پیدا بشود، دنبال آن برویم، سراغ این فروعی که هست. من هم گرفتاری دارم، مردم همه گرفتارند، این آقا هم گرفتاری دارند، شما هم گرفتارید، اما الان وقت گریه و زاری نیست، الان وقت الله اکبر و باز جلو رفتن است. باید هوشیار و بیدار باشیم همه، آنها هوشیارند، بیدارند، آنهائی که افتاده اند دور، توی دانشگاه، دانشگاه را تعطیل می کنند، می روند عرض می کنم که توی کارخانه ها، کارخانه را یا تعطیل می کنند و یا نمی گذارند کار بکنند یا می گویند کم کار کنید، توی ادارات می روند و کم کاری ایجاد می کنند، آنها هوشیارند و می دانند دارند چه می کنند، آنها روی نقشه دارند عمل می کنند، شما هوشیار باشید، ما هوشیار باشیم، ملت هوشیار باشد، توجه به فروع نکند و از چیزهای اصلی غفلت بکند.
خداوند انشاءالله همه شما پاسدارها را برای اسلام نگه دارد، شما افتخار ما هستید، شما کسانی هستید که آن از زندگیتان را این عالم ثابت کردید، شما به عالم ثابت کردید که ایران یک مملکت زنده است، مملکتی است که می تواند خودش روی پای خودش بایستد، مملکتی است که می تواند جلوی اشخاصی که می خواهند بچاپند آنها را بگیرد. خداوند به شما قدرت زیادتر بدهد. همه را به وظائف اسلامیمان، به وظائف کشورمان و ملی مان آشنا بکند.
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.