0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:43 PM

بیانات امام خمینی در مورد تبلیغات شیطنت آمیز شاه

تاریخ: 1357/10/17

 

سقوط رژیم شاهنشاهی و استقرار حکومت عدل اسلامی خواست صریح و بی ابهام ملت.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
مسائلی که ملت ایران در این مدت طرح کرده اند یک مسائلی است که هیچ ابهامی در آن نیست. ما هم که از اول همان مسائلی که در نهاد ملت است طرح کردیم هیچ ابهامی در مطالب ما نیست، مطلب ما این نیست که شاه برود بیرون مملکت، مطلب ما سقوط شاه است از سلطنت و اینکه می گوئیم (شاه برود) یعنی سلطنت نداشته باشد، نه برود تفریح. و مطلب دوم این است که رژیم شاهنشاهی یک رژیمی است که مقبول ملت نیست و از اول هم یک مطلب غلطی بوده است. و مطلب ثالث این است که ما می خواهیم یک حکومت عدل، بر قوانین اسلام در ایران حکمفرما باشد. اینها هیچ کدامش در آن ابهامی نیست که کسی بخواهد تحلیلش کند، کسی بخواهد بگوید مطلب ملت باز معلوم نیست، چه می گوید، معلوم نیست اینها کسی مگر خودش را به کری بزند و الا ملت حالا چندین وقت است، از یک سال بیشتر است که در خیابان ها دارد فریاد می زند که ما رژیم شاهنشاهی را نمی خواهیم، رژیم پهلوی را نمی خواهیم و ما حکومت اسلامی می خواهیم. این هیچ ابهامی ندارد. خیال نشود که حالا که شاه رفته یا بنا دارد برود یک مطلبی حاصل شده است، تا حالا هیچ مطلبی از آن مطالبی که ما و ملت ایران می خواهیم حاصل نشده است.
 

تبلیغات کذب رژیم شاه

بله، ایشان (آنطوری که از ایشان نقل شده است) گفته اند که اگر من بروم (من یک سه ماهی می خواهم بروم برای اینکه یک ناراحتی هایی دارم، سه ماه می خواهم بروم) دیگر به غرب نفت نخواهد رسید. این برای این است که غرب را بر ضد نهضت تجهیز کند (و اگر من بروم بیرق سرخ به بالای پشت بام های مثلاً ایران به بالای ایران، به بالای بلندی های ایران بیرق سرخ زده می شود یعنی همه دیگر از اول تا آخر ایران کمونیست می شوند و به شوروی گرایش پیدا می کنند) بعد هم گفتند که اینها که مخالف من هستند یک عده معدودی هستند، چیزی نیستند اینها و اینها هم من را درک نکردند،

صحیفه نور جلد 4 صفحه 148

اگر چنانچه من را درک کرده بودند، اینها هم مخالف نبودند، حالا ما این سه تا مطلبی که ایشان گفتند، خوب باید ببینیم چی هست، صحیح ایشان می فرمایند یا خیر، باز هم دست برنداشتند از این تبلیغات شیطنت آمیز.
 

چپاول و غارت نفت ایران درازای ارسال سلاح های بلا استفاده و تاسیس پایگاه های تسلیحاتی

اما اینکه می گویند اگر چنانچه من بروم دیگر برای غرب نفت نیست، اگر مقصود این است که آنطوری که شما نفت می دادید به خارج ما می دهیم، صحیح است این برای اینکه شما نفت ما را دادید به خارج و آنی که از آمریکا به خیال خودتان گرفتید و برای تعمیه گرفتید یک اسلحه های بسیار پیشرفته که در ایران هیچ کارشناسی ندارد و هیچ کس نمی تواند استعمالش بکند گرفتید برای پایگاه درست کردن برای آمریکا در ایران، یعنی هم نفت را بردید و هم پایگاه درست کردید. اگر می خواست یک مملکتی در مملکت دیگری پایگاه درست کند محتاج به این بود که میلیاردها مثلاً دلار بدهد تا پایگاه اجازه بدهند درست کند. ایران اجازه داده که پایگاه درست کن در ازای نفتی که ما به تو می دهیم. نفت را داده اند اگر در ازایش اسلحه برای ایران هم خریده بودند خوب، یک غلطی بود اما غلط کمی بود. اما اسلحه برای ایران نخریدند، اینها همان چیزی که آمریکائی ها می خواستند و آمالشان بود که در مقابل شوروی یک پایگاهی داشته باشند در ایران، با این صورت درست کردند که پایگاه را درست کردند به اسم اینکه ما پول نفت را می خواهیم بدهیم، خوب دیگر پول نفت دادن که جرم نیست، ما نفت خریدیم و پولش را می خواهیم بدهیم منتها حالا مبلغ خیلی زیاد است از باب اینکه ایران می خواهد یک مملکت پیش افتاده ای باشد، اینکه هیجده میلیارد دلار یا بیست و دو میلیارد دلار پول این اسلحه ای است که شاه خریده است نه این است که ما می خواهیم پایگاه درست کنیم، نخیر این مال خود ایران است. خوب، اینقدر زیاد برای چه؟ ایران که اینقدر لازم ندارد. این برای این است که ایران هم یکی از ابرقدرت ها می خواهد باشد و می خواهد در مقابل شوروی بایستد؟ در مقابل آمریکا بایستد و در دروازه تمدن می خواهد وارد بشود؟ از این جهت است که اینقدر زیاد اسلحه خریده؟! لکن ما که مطلب را می دانیم، اینطور می گوئیم که خیر، برای ایران نیست، برای آمریکاست. آمریکا، هم عوض را گرفته هم معوض را، هم نفت را گرفته و هم عوضش را خودش گرفته. پول نفت را به صورت اسلحه به ایران داده و جاهای زیادی پایگاه آمریکائی است. اگر مقصود این است که، اینکه می گوید دیگر غرب نفت ندارد. مقصود این است که این ترتیبی نفت ندارد، اگر غرب از ما بخواهد که نفت به او بدهیم و عوض آن هم پایگاه درست کند، یا یک چیزی که به درد ما نمی خورد در ایران درست کند، یا مضر برای ایران

صحیفه نور جلد 4 صفحه 149

است در ایران درست کند، ما نفت را اگر به بیابان ها ریختیم، اگر آتش زدیم به آنها نمی دهیم. و اگر مقصود این است که نفت را نمی دهند، غرب به نفت نمی رسد، یعنی اگر بخواهند یک معامله صحیحی، عقلائی، روی انصافی، روی تبادل نظری بین متعاملین، بگوید نفت را نمی دهم، نخیر دروغ می گوید. نخیر، ما و ایران هر حکومتی باشد احتیاج دارد به پول برای اینکه اداره مملکت باید بکند و عمده اش پول نفت است. نفت را هر مشتری ای که پیدا بشود که خوب بخرد به او می دهند، پول می گیرند. به آمریکا می دهد به جای اینکه ایشان پایگاه درست کرده، نه ما پایگاه نمی خواهیم درست کنیم برای آمریکا، ما پول می گیریم برای اینکه این ملت ضعیف را، این ملت بی چیز را نجات بدهیم از این وضعی که دارد. این زراعتی که از دست داده، این کشاورزی که از دستش رفته است، این صنعت مونتاژی که برای خاطر مصلحت دیگران درست کرده اند. اگر یک حکومت صحیح پیش بیاید نفت را می فروشد و پول می گیرد خرج می کند از برای منافع خود ملت، این فقرا را نجات می دهد، این اشخاصی که ضعفا هستند، اینهائی که الان به واسطه شکست کشاورزی هجوم آوردند در این سرماهای زمستان به شهرها و مسکن ندارند، زیر چادرها (نه مثل این چادر که حالا اینجا درست کردید، خیر آن چادرهای بیچارگی که آنها درست کرده اند) در آن سرمای زمستان زیر چادرها زندگی می کنند، در یک اتاق های گلی که آنهائی که رفتنددانند چه خبر است، درآنجا دارند زندگی می کنند، هیچ ندارند، آب ندارند، برق ندارند، اسفالت ندارند، در یک گودال هایی هستند که از این گودال ها زن های بیچاره باید کوزه را بردارند (از قراری که نوشته اند) پله های زیادی، حالا یادم نیست که صد تا پله نوشته بودند یا یک خرده کمتر، از اینها باید بیایند بالا و بروند به آن شیری که وصل کرده اند که آب هست توی خیابان، از آنجا کوزه شان را آب بکنند باز از این پله ها برگردند بروند به آن محلی که دارند. در این سرمای زمستان و این پله های لغزنده شما ببینید چه مصیبتی برای این ملت هست. این مصیبت ها راخواهند رفع بکنند، می خواهند مملکت یک مملکتی باشد که هر جوری هست فقرا به حالشان رسیدگی بشود. پس اینکه می گوید که دیگر نفت در غرب نمی رود، روی یک فرض نادرست است،روی یک فرض دروغ است.
 

طرح خطر کمونیست و حمله شوروی به ایران از ادعاهای باطل شاه برای حفظ سلطنتش

مطلب دیگری که ایشان گفته اند این است که اگر من بروم بیرق سرخ زده می شود. این مطلب هم صحیح نیست، این را هم مکرر ما گفته ایم و گفته اند که یک مطلب صحیحی نیست این مطلب. اگر بنا بود که یک ملتی بود که اگر ایشان می رفت (حالا ایشان جلویشان را گرفته است که بیرق سرخ بالای سرشان زده نشود!!) بیرق سرخ بالای سرشان می زدند، اگر ملت ما یک همچو ملتی بود چطور در تمام

صحیفه نور جلد 4 صفحه 150

سرتاسر ایران با مشت گره کرده مقابل آمریکا و شوروی ایستاده و آمریکا را شکست داد؟ آمریکا از آن اول گفت که ما شاه را نگه می داریم، نخیر شاه باید باشد. حالا هم می گوید اما حالا یک قدری یواشتر. پیشتر با طمطراق می گفت که (ما خیر، این را نگه می داریم باید باشد ایشان، ثبات منطقه به واسطه اوست، اگر این نباشد ثبات ندارد منطقه) . بعد فهمیدند که اصلاً ایشان که هست ثبات ندارد برای اینکه الان شما ملاحظه می کنید که در ایران اینهمه اختلافات و اینهمه هیاهو برای این است که این هست. اگر این برود، یعنی برود به طوری که سقوط بکند سلطنتش، آنوقت است که خواهند دید که مملکت ثبات دارد چرا مملکت ثبات ندارد؟ اگر می گویند که شوروی مثلاً مستقیماً دخالت می کند در ایران و لشکر سرخ می ریزد ایران را می گیرد، این دورغ است برای اینکه همچو کاری نمی تواند بکند از باب اینکه آن طرفش هم یک قلدری مثل خودش ایستاده است اگر او این کار را بخواهد بکند جنگ می شود و الان همه ابرقدرت ها می دانند که اگر یک جنگ عمومی بشود تمام بشر از بین می رود برای اینکه با این سلاح هائی که الان هست دیگر اینطور نیست که جنگ، جنگ منطقه ای باشد، در یک قطری جنگ بکنند در یک قطر دیگری نباشد، همه منطقه های دنیا، همه بلاد دنیا از بین خواهد رفت و هیچ عاقلی اقدام به همچو جنگی نخواهد کرد. ما اگر فرض هم بکنیم که یک لشکر اجنبی وارد بشود به مملکت مان، این هم باز همه تجربه کردند در تاریخ که اجنبی اگر بیاید ممکن است وارد بشود و زورش غلبه کند بر یک ملتی لکن نمی تواند بماند همیشه، وقتی که آمد و وارد شد، هر فردی از آن را این ملت از بین می برد، تمامش می کند و اجنبی هم نمی تواند مقابل هر فردی دو تا فرد بیاورد اینجا برای نگهداری، او می خواهد نفع ببرد، برای نگهداریش نمی شود اینطوری کند. بنابراین از این هیچ خوفی نیست که شوروی بی عقلی کند و حمله کند، اینها حرف مفت است که می زنند، این برای این است که آمریکا را تحریک کند، با آنکه آمریکا می داند این حرف ها را، او اگر می توانست کاری بکند بدون تحریک می کرد برای اینکه تو به نفع او بودی. بنابراین این حرف ایشان هم که اگر من بروم چه می شود، معلوم می شود که شوروی از ترس ایشان است که وارد ایران نمی شود!! اگر ایشان نباشد دیگر چه خواهد شد! این حرف ها را همه ما می دانیم که صحیح نیست.
 

اگر ملت با شما موافق است دیگر چرا تعهد و توبه ؟!!

اما مطلب سومش را که می گوید که اینها یک چند نفری هستند، عده معدودی هستند که با من مخالف هستند. این دو تا کلام در اینجا گفته است: یکی اینکه مخالفین ایشان عده معدودی است لکن (ملت من را می خواهد، ملت، همه من را می خواهند لکن یک چند نفر، یک عده کمی هستند.) این مطلب ایشان است. مطلب دیگر این است که اینها هم که با من مخالفند من را درک نکرده اند والا مخالف نمی شوند. حالا ما هر دو مطلب را ببینیم که صحیح هست یا نه. اگر ملت عده معدودی بودند چطور آمدی توبه کردی، خوب ملت که با شما هستند، همه با شما هستند، یک عده معدودی، چند نفری مخالفند، خوب این چند نفر را از بین می بردی دیگر این توبه نداشت. چطور گفتی من در مقابل ملت

صحیفه نور جلد 4 صفحه 151

ایستاده ام و تعهد می کنم. ملتی که با شما موافق است معلوم می شود که شما کارهایت به قدری خوب بوده است که همه ملت با شما موافقند، این دیگر تعهد نمی خواهد، شما تعهدات را عمل کردی، کار خوب کردی برای مردم. این که می گوید که من تعهد می کنم، من اشتباهاتی کرده بودم و این اشتباهات را دیگر نمی کنم، من این اشتباهات را دیگر تکرار نمی کنم. اگر ملت همراه تو هست و یک عده معدودی مخالف هستند، خوب بیا بگو که ای ملت! بیائید این عده معدودی که آمده اند با من دارند مخالفت می کنند خودتان از بین ببرید. اگر ملت با شما موافق بودند، خوب همین کافی بود که شما پشت رادیو بگوئید که (ای ملت ایران! که با من موافقید ای ملت ایران! که من به شما خدمت کردم و من به شما عرض می کنم که نفع رساندم، شما را می خواهم برسانم به مرتبه تمدن و به دروازه تمدن، این عده معدودی که آمدند، اینها از اشرار هستند شما بیائید اینها را از بین ببرید.) اگر شما یک همچو چیزی بودید، خوب ملت قیام می کرد و این عده معدودی که شما می گوئید از بین می برد. خوب، حالا ما سؤال می کنیم که این بازارهائی که در ایران بسته شده، برای چی بسته شده؟ از ایشان سؤال می کنیم، برای اینکه مبادا شما از بین بروید بسته شده؟! برای این است که مخالفت کنند با مخالفین شما؟ از این جهت بسته شده است؟ این تظاهراتی که مردم می کنند و می گویند مرگ بر شاه، مرادشان این است که مرگ بر مثلاً یک کس دیگری مرادشان از شاه شما نیستید؟! این هیاهوئی که در ایران راه افتاده، الان اعتصاب سرتاسر ایران است، این سرتاسر ایران که اعتصاب است، بسیارش هم از دستگاه های خود دولت است و اعتصاب کرده اند، اینها با شما موافقند و چون موافقند اعتصاب کرده اند؟! چون با دولت شما موافقند اعتصاب کرده اند؟! صحیح است این حرف شما که عده معدودی هستند؟! خوب، سابقاً هم می گفت که یک عده ای هستند که از آن طرف مرز آمده اند، با شناسنامه های جعلی از آن طرف مرز آمده اند در ایران و اینطور شلوغی ها را می کنند. این معنایش این است که تمام این بازار ایران، بازارهای ایران اشخاصی هستند که از آن طرف مرز آمده اند و عده معدودی هم هستند. تمام ایران الان قیام کرده است بر ضد تو، باز هم می گویی که عده معدودی هستند؟! حالا هم که پایت را برداشته ای که یک قدری بروی جلوتر می گویی که عده ی معدودی هستند اینها؟! همان حرف های اول را می زنی؟! این حرف ایشان هم که تمام.
 

دنیا حجابی برای ملکات انسان است

اما اینکه می گوید که این عده من را درک نکرده اند، این از یک جهت صحیح است و از یک جهاتی هم نه.
اما از این جهت که صحیح است این است که بشر تا در این دنیاست نمی تواند انسان ملکاتش را درک کند برای اینکه ملکات ظاهر نیست الا بعضی از آن. ماها تا در این دنیا هستیم همه صورت ها صورت انسانی و کارها هم یک کارهائی است که متعارف است لکن وقتی که این ورق برگشت و آن صفحه باطن انسانی ظاهر شد (یوم تبلی السرائر) آن سرائر آدم، آن ملکاتی که انسان دارد، در یک

صحیفه نور جلد 4 صفحه 152

محیطی که جای ظهور آن ملکات و سرائر است و آن محیط ملکوت است، محیط عالم غیب است. وقتی وارد شد به آنجا آن وقت معلوم می شود چی هست. ما الان نمی توانیم ایشان را بشناسیم، آن ملکاتی که در باطن این هست، نه او، هیچ کس را نمی توانیم بشناسیم، چه آنهائی که در طرف خوبی ملکات فاضله دارند و چه آنهائی که در طرف بدی ملکات غیر فاضله و خبیثه دارند، اینها را در این عالم نمی شود شناخت همه دارند توی این محیط را می روند و همه دارند (یاکلون و یمشون) همه در این محیط دارند زندگی می کنند، همه مثل هم دو تا گوش دارند و یک سر دارند. در اینجا هیچ کس نمی تواند تمام حقیقت یک آدم را بشناسد و از این جهت که ایشان می گوید من را درک نکرده اند، صحیح می گوید، ما نمی توانیم شما را و پدر شما را بشناسیم و درک کنیم برای اینکه حالا سرائر ظاهر نشده است. آنهائی که اهل باطن هستند و مطالب زائد بر آن ادراکات صوریه ما را می گویند و از محیط وحی هم مطالبی ادراک کرده اند، آنها اینطور می گویند که ملکاتی که انسان دارد و در اینجا ظاهر نیست در آن صفحه بعدی که صفحه ظهور سرائر است به شکل مناسب در می آید، یعنی یک آدمی که حالا به صورت انسان هست ممکن است که باطن این آدم، ملکات این آدم یک ملکاتی باشد که مثلاً ملکات بسیار بدی داشته باشد که این یک حیوان درنده است نه یک انسان، به حسب باطن ذات یک حیوان درنده است، وقتی که از این عالم رفت آن صورت پیدا می شود. حالا این صورت هست وقتی که جا را عوض کرد و ظاهر رفت عقب و باطن پیدا شد این یک جانور درنده است یعنی صورتش هم جانور درنده می شود، حالا تا ببینیم به این جانورهای درنده کدام شبیه تر است. آیا پلنگ است این، به صورت پلنگ در می آید. آیا گرگ است این، به صورت گرگ در می آید. آیا بدتر از اینهاست، به صورت آن بدتر در می آید و ممکن است که چون انسان با سایر حیوانات فرق دارد، حیوانات یک حدودی دارد درندگی شان، تا یک حدودی، گرگ هم اینطور است گرگ حمله می کند یک حیوانی را می گیرد می خورد بعد استراحت می کند، دیگر همچو نیست که (الا بعضی از گرگ ها) یک همچو ملکه ای داشته باشد که هر جانوری را بدرد، محدود است. سایر حیوانات هم در جانب درندگی و سبعیت محدود هستند. انسان محدود نیست یعنی انسان در طرف سعادت و در طرف فضیلت غیر محدود است، می رسد تا آنجائی که تمام صفاتش الهی است یعنی نظر می کند، نظر الهی دستش را دراز می کند دست الهی. (و مارمیت اذرمیت و لکن الله رمی) دست، دست خداست، تو انداختی (رمیت) لکن (ما رمیت، ان الله رمی) آنهائی که با تو بیعت کردند (انما یبایعون الله) انسان در طرف کمال به آنجا می رسد که یدالله می شود، عین الله می شود، اذن الله میشود، در طرف کمال اینطوری است غیرمحدود است. در طرف نقص هم، در طرف شقاوت هم غیر محدود است. (الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاءهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات) .الی الظلمات، همه مراتب ظلمت، نه الی ظلمت، همه مراتب ظلمات. در طرف آنجا که نور می گوید، برای اینکه نور وحدت دارد و کامل ترین نور، نور واحد است، در این طرف اقسام مختلفه است از ظلمت. اینها از طرف نور به طرف ظلمت می روند، آنها تمام ظلمت ها را پشت سر می گذارند و طرف نور می روند. تا اینجایش معلوم

صحیفه نور جلد 4 صفحه 153

نیست، تا اینجا نه نورانیت آنها و مقام نورانیت آنها معلوم است نه ظلمت اینها و مقام ظلمات اینها معلوم است. وقتی این ورق برگشت و آن طرف صفحه پیدا شد آنوقت معلوم می شود. یک نفر آدم می بینی که ده تا ملکه داشته باشد به ده صورت پیدا می شود. یکی است اما هم جهت، حیوانیت شهوی او اینقدر غلبه دارد که یک صورت حیوان شهوی مثل خنزیر، هم صورت سبعیت او خیلی غلبه دارد (آنطوری که در حیوانات هست مثل پلنگ مثلاً) و هم صورت شیطنتش زیاد است خدعه و فریبش زیاد است، این در آنجا وقتی که صفحه برگشت شیطان است و در عین حال که صورت شیطانی دارد صورت سبعیت هم دارد، آخر مرتبه سبعیت، صورت حیوان شهوی هم دارد، آخر مرتبه شهوانیت. این به این صورت های مختلف در می آید. از این جهت ماها، نه او را درک نکردیم، ما خودمان هیچ کدام خودمان را هم درک نکردیم، دیگران (را) هم درک نکردیم، به این معنا که درک نکردیم شما را. آنوقتی که سرائر معلوم بشود و ورق برگردد، آنوقت، هم خودت خودت را درک می کنی و هم مردم تو را. و ما هم همین طور هستیم، ما هم خودمان را باز درک نکردیم که چه هستیم تا ببینیم ملکاتمان چه باشد و به خدا پناه می بریم از ملکات فاسده ای که در ماها هست. و اینکه می گوئی که درک نکردی، یعنی به آن معنائی که خودت می فهمی (اینکه من گفتم، تو اهل فهمش نیستی) ما یک مقدار از؟ کارهای شما را درک کردیم، یک مقدار هم از کارهای پدر شما را درک کردیم.
 

حدود خیانت ها و جنایت های انجام شده توسط رژیم غیر قابل درک و فهم است.

امروز هفده دی است. من یادم هست (شاید این آقا هم یادشان باشد، هر کس سنش به سن ماهاست یادش هست) که هفده دی چه شرارتی کرد این آدم، چقدر به این ملت فشار آورد، چه اختناقی ایجاد کرد، چه محترماتی را هتک کرد، چقدر سقط جنین شد در هفده دی و این اطراف هفده دی، چقدر ماموران این و دژخیمان این به مردم تعدی کردند و به زن ها تعدی کردند و زن ها را از توی خانه ها بیرون کشیدند. این مال پدر شما که من نمی توانم شرحش را بدهم، آن کارهائی که کرده است نمی شود شرحش را داد. این در آن عالم معلوم می شود، این عالم نمی توانیم ما بفهمیم، نمی توانیم بفهمیم چه جانوری بود. و اما شما کارهائی کرده اید، بیائید حساب بکنید ببینید که ما که شما را درک نکردیم شما چه کارهائی کرده اید که ملت نفهمیده آن کارها را. البته خیلی کارها زیر پرده دارند اینها، اینقدر از پول هائی که خارج شده است که صورت هایش را الان فرستاده بودند (قبلاً هم داده بودند) صورت شرکت هائی که با زور شرکت درست کردند، صورت پول هائی که در خارج فرستادند. اینهائی که شما می بینید یک مقداری است که واضح است. آن پول هائی که آنها در سر بردند و مااطلاع نداریم، آن خیانت هائی که به ما کردند و ما مطلع نیستیم، بعدها اگر مطلع شده باشند اهل تاریخ، در تاریخ ضبط می شود. بعدها گفته خواهد شد مقدار خیانتی که ایشان به ملت ما کرده است و جنایاتی که کرده است. آن مقداری که کرده است ما نمی دانیم، شما نمی دانید در باطن این حبس ها چه گذشته است بر مومنین، به جوان های ما در این حبس ها و کمیته ها چه گذشته. نمی شود، اینها قابل شرح نیست، قابل

صحیفه نور جلد 4 صفحه 154

بیان نیست. یکی، دو تایش را می توانند بگویند. پای فلان را اره کردند یا توی روغن گذاشتند داغ کردند یا یکی را گذاشتند روی یک بخاری برقی و سرخش کردند، اینها بعضی از آنهاست که به ماها رسیده و به شماها رسیده، آنهائی که به ماها نرسیده اینها را باید از نصیری ها استفسار کرد، باید از خود ایشان استفسار کرد. ایشان می فرمایند که (دیگر در حبس ها چیزی نیست (ایشان اینطور می فرمایند) اصلاً آن حرف هائی که گفته می شود که در حبس ها زجر هست، اینها نیست دیگر، این چیزهائی که پیشتر بود که دستش را یک قدری اینطور می کردند نیست دیگر (ایشان اینجور می گوید) حالا بله، یک قدری چیزهای روانی هست و الا خیر، دیگر زجر و اینها نیست) اینها را از خودش باید پرسید، یعنی یک کسی سریره این را بتواند حالا بخواند، بخواند ببیند چی ثبت است در مغز این. آنهائی که مطلع شده است (اطلاع به او می دهند) ثبت است الان در مغز او، در روح او ثبت است، ملائکه الله نوشته اند اینها را. اگر کسی سواد آن عالم را داشته باشد، آنوقت می خواند که چه کارهائی این کرده، چه دستورهائی داده و آنهائی که عمل کردند، به او اطلاع دادند که ما چه کردیم. می داند اینها را، بروز نمی دهد. شما خیانت هائی که به این ملت کردید، شما یک ملتی را (که در لفظ می گوئی که من می خواهم به دروازه تمدن برسانم، دروازه بزرگ تمدن!) نیروی جوانی اش را هدر دادید، شما بیائید از این جوان های ما که در خارج هستند و فرستادید در خارج برای نمی دانم نیروی اتمی و بساط، بپرسید از اینها که چه می کنند اینجا، خودشان هستند، حالا می آیند پیش من. شما جوان های ما را نمی گذارید که یک درجه بالا بروند، دانشگاه ما را نگه داشته اید در سطح پائین نمی گذارید دانشگاه استقلال پیدا کند، نمی گذارید اساتید توی دانشگاه به کار خودشان ادامه بدهند، فرهنگ ما را شما عقب افتاده قرار دادید، فرهنگ استعماری، یعنی فرهنگ دستوری، این فرهنگ ما که الان ما فاقد هستیم. الان اگر چنانچه ایشان هم بروند و این حکومت هم از بین برود یک مملکت آشفته به هم ریخته فاسد، اقتصادش از دست رفته، فرهنگش از بین رفته، نظامش فاسد است، یک همچو مملکتی را به ارث می گذارند اینها. ما وارث یک مملکت آشفته هستیم. سال های طولانی لازم است تا به برکت جوان های ما، تحصیلکرده های ما، قشرهای بیدار مملکت ما و ملت ما که در انزوا هستند یا در حبس ها هستند، یک چندین سال ما لازم داریم تا این ایران را برسانیم به آن حدی که قبل از سی و چند سال پیش از این که ایشان سلطنت کرده. چقدر وقت لازم است تا این کشاورزی را به حال اول برگردانند، چقدر وقت لازم است که این فرهنگ ما یک فرهنگ بشود، اقتصاد ما یک اقتصاد بشود. (شما را درک نکردیم) بله، خوب ما اینطوری از شما درک کردیم، اگر شما جور دیگر هستید بفرمائید. پس چرا می گوئید اشتباه کردم، اگر جور دیگر عمل کردی چرا می گوئی اشتباه کردم، بگوئید من کارم صحیح بوده است شما اشتباه کردید، این چند نفر اشتباه کردند، ملت هم که با من هست کارهای من هم که درست بوده، همه اش صحیح بوده، این چند نفری که از آن طرف مرز آمدند اینجا اینها اشتباه کردند. خوب بود اینها را بگوئی، چرا اینها را نمی گوئید؟ چرا می گوئید که اگر من بروم چه خواهد شد، چه خواهد شد، چه خواهد شد، اینها مرا ادراک نکردند، چند نفری هستند که اگر ادارک کرده بودند با من موافق بودند!! اگر اینها شما را

صحیفه نور جلد 4 صفحه 155

درک کرده بودند آنوقت می دیدی چطور می شد، حالا که ادارک نکرده اند و نکردیم، اینطور با شما مخالفیم. اگر ما باطن ذات شما را ادارک بکنیم، هر انسانی اگر ادارک بکند باطن ذات تو را، با تو مخالفت خواهد کرد.
 

این حکومت تا سلطنت هست باطل است

حالا هم که راه افتاده است بیرون، از قراری که گفته می شود چند تا (به اصطلاح آن آقائی که می گفت) قصاب را گذاشته که مردم را بکشد، خودش می خواهد فرار کند برود کنار و یک عده ای را گمارده به اینکه باز قتل عام کنند مردم را، باز این گرفتاری را ما داریم. ما کراراً گفتیم این حکومت تا سلطنت هست حکومت باطل است برای اینکه مردم رأی دادند به اینکه سلطنت، سلطنت غیر قانونی است. مردم گفتند نمی خواهیم سلطنت را، همه مردم گفتند.اگر می گویند همه نگفتند، یکی را پیدا کنند، غیر آنهائی که در دستگاه خودش هستند و پول می گیرند، بروند بازار، دور بازار بگردند بگویند آقا شما کدام یکی تان این رژیم را می خواهد. اگر یکی را پیدا کردی، همه بازارهای ایران به اختیار شما، همه دهقان ها به اختیار شما. هر چه رفتید به دهقان ها گفتید این آخوندها اگر بیایند روی کار شما دیگر کارتان زار است، از شما گوش نکردند برای اینکه آخوندها کار اینها را زار نمی خواهند بکنند، آخوندها می خواهند اینها را از این نکبت بیرون بیاورند، از اینکه گول خوردند بیچاره ها، از این نکبت بیرون بیاورند ومن کراراً گفته ام این معنا را که اگر چنانچه اختیار دست ما بیاید اینطور نیست که ما اینهائی که ده تا ده، صد تا ده داشته اند ده هایشان را برگردانیم. اینها حساب دارند، اینها سال های طولانی حساب باید پس بدهند. اینها می آیند به کشاورزها، دهقان ها به اصطلاح خودشان می روند تبلیغات می کنند که (اگر چنانچه چه بشود، چه بشود.) اینها شما را شناخته اند، تا حالا چه کردید، برای آنها؟ تا حالا اینها را به بدبختی انداختید. چرا آمدند اطراف تهران توی این زاغه ها زندگی می کنند؟ ما می خواهیم اینها را دستشان را از این زاغه ها بگیریم بیرون بیاوریم، ما می خواهیم این انگلی که ایران دارد که انگل غیر است، بسته به غیر است، از این بستگی بیرونش بیاوریم. ما حرفمان ابهامی ندارد.
 

حکومت اسلامی با مفسدین و غارتگران ارتش مخالف است، نه با صاحب منصبان محترم آن

تبلیغات حالا هم می کنند که اگر یک حکومت اسلامی پیش بیاید چه خواهد شد، اگر پیش بیاید چه خواهد شد. یا پیش نظامی ها می روند تبلیغ می کنند که (همه نظام را به هم می زنند) ما نظام لازم داریم، چطور همه نظام را به هم می زنند؟! چطور ارتش را به هم می زنند؟! ما چند دزدش را کنار می گذاریم باقی اش را قبول داریم، صاحب منصب ها این را بدانند، ما صاحب منصب پاک را قبول داریم، نجس ها بروند، آنهائی که مال ملت را خورده اند، آنهائی که در بانک های خارجی مال ملت را انباشته اند، اینها بروند سراغ کارشان، بروند یعنی گم شوند، نه اینکه بروند یعنی بردارند و بروند، باید

صحیفه نور جلد 4 صفحه 156

ازشان گرفت اینها را، من اگر دستم می رسید نمی گذاشتم این مردیکه برود، باید باشد حساب پس بدهد. داری کجا می روی؟ پول ها را برداشتی رفتی؟
ما ارتش لازم داریم، احترام به ارتش می گذاریم، ما طبقه جوان ارتش را، صاحب منصبان جوان ارتش را برایشان احترام قائل هستیم، در طبقه بالاتر هم اگر چنانچه یک صاحب منصب یا چند صاحب منصب صحیح پیدا شد آنها هم محترمند. ما با آنهائی که دزدی کردند مخالفیم. در قشرهای دولتی ما به همه قشرهای دولتی احترام قائل هستیم، اگر در بین آنها یکی، دو تا پیدا شد که فاسدند، فاسدها باید بروند، تصفیه باید بشوند و الا مملکت نظام لازم دارد، مملکت اداره لازم دارد، وزارتخانه لازم دارد، همه اینها را لازم دارد اما نه اینطوری که حالا دارند درست می کنند.
 

دولت معرفی شده از طرف شاه خائن و مجلس آمریکائی غیر قانونی است

الان ما با این دولت مخالفیم برای اینکه این دولت غیر قانونی است چون شاه معرفی کرده و غیر قانونی است و مجلسین معرفی کرده اند یا می کنند و هر دو تایشان غیر قانونی هستند. مجلس، مجلس ملت نیست. مجلس، مجلس شاه است یا مجلس آمریکاست. ما این دولت را دولت خائن می دانیم برای اینکه بالاتر خیانت این است که مجلس را فاسد بداند و معذلک از آن اعتماد بگیرد، این خیانت به ملت است رأی اعتماد ایشان می گیرد از کسی که ملت هیچ اطلاع ندارد از وکالت اینها (این را دیگر هیچ کس نمی تواند انکار کند) و امر به تشکیل کابینه را از کسی می گیرد که ملت یک سال است که داد می زند (مرگ بر این آدم) و دارد با قلدری با مردم رفتار می کند. یک همچو دولتی، دولت باطل است و هر کس و هر مقام موافقت با این دولت بکند خائن است بر ملت ما و به حسب حکم الهی هم فاسق و کار حرام کرده، هر کس می خواهد باشد. و شما آقایان که در خارج هستید این مطلب را باید برسانید به همه جا که (ملت ایران همه دارند این را می گویند، من نمی گویم این را، شما هم جزء ملت هستید، شما هم همه این معنا را قبول دارید) یک همچو حکومت تحمیلی که شاه آورده و این هم می خواهد شاه را نگه دارد و تصریح می کند که شاه باید برگردد به ایران، همچو حکومت خائن به ملت ماست و باید برود. انشاء الله همه موفق باشید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها