پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396 9:42 PM
تاریخ: 1357/10/03
بسم الله الرحمن الرحیم
من از دو جهت تاسف دارم، یک جهت اینکه با اینهمه خونریزی ها که در ایران می شود چنانچه در مشهد و بسیاری از جاهای دیگر کشتار شده است، زخمی های زیاد داریم، همین امروز باز یک برخوردهایی بوده است در بلاد و در عین حال باز این دولت ها، دولت های استفاده چی که پشتیبانی اظهار می کنند و دولت های دیگری مثل دولت های اسلامی، تاکنون از طرف دولت ها پشتیبانی نسبت به ملت ایران اظهار نشده است، از ملت ها شده است لکن از دولت ها تاکنون هیچ اظهار پشتیبانی از ملت ایران نشده است و این بسیار موجب تاسف است که دولت هائی خودشان را به اسم دولت اسلامی معرفی می کنند و معذلک در طول یک سال و بیشتر که ایران در خاک و خون کشیده شده است به دست عمال شاه، آنها اظهار پشتیبانی نکردند از ملت، بلکه بعضی آنها اظهار پشتیبانی از دولت هم کرده اند، پشتیبانی از شاه را هم بعضی از آنها اعلام کرده اند و این موجب بسیار تاسف ماست.
تاسف دیگری که بیشتر از این است، این است که در عین حال که شاه و طرفدارهای شاه تشبثات زیاد می کنند و به هر چیز می توانند متوسل می شوند برای نجات، مع الاسف در بین جناح مقابل که جناح خلق و اسلام است می بینیم که بعضی اختلافات ایجاد می شود. من حالا باید عرض کنم که اصل این احزابی که در ایران از صدر مشروطیت پیدا شده است، آنکه انسان می فهمد این است که این احزاب ندانسته به دست دیگران پیدا شده است و خدمت به دیگران بعضی از آنها کرده اند. من این طور احتمال می دهم که در سایر ممالک که آن وقت مهم انگلستان بوده است، آنها یک احزابی درست کردند برای به دام انداختن ممالک عقب افتاده و ممالکی که از آنها استفاده می خواستند بکنند. احزاب در آنجا اینطور نبوده است که دو حزب مثلاً با هم، به حسب واقع یک اختلافی بکنند و یکی از آنها به نفع دولتشان یا مملکتشان، یکی آنها به خلاف او یک چیزی بگوید، لکن احزاب را به نظر می رسد که درست کرده اند برای اینکه دیگران هم به آنها اقتدا کنند در درست کردن احزاب.
در ممالک ما و خصوصاً در مملکت ایران، از اول که احزاب درست شده است،اینها هر
جمعیتی یک حزبی درست کردند و دشمن با احزاب دیگر، یک صحنه مبارزه بین احزاب و این از باب این بوده است که چون خارجی ها می خواستند از اختلاف ملت ها، از اختلاف توده های مردم استفاده کنند یکی از راه هائی که موجب این می شود که اختلاف پیدا بشود و مردم با هم در یک مسائلی مجتمع نشوند، قضیه احزاب بوده است. حزب درست می کردند، این حزب، حزب مثلاً دموکرات، این حزب، حزب توده، آن حزب، حزب چه، عدالت، نمی دانم چه (در آنوقت ها یک اسماء دیگر داشت، کم کم اسماء هم اروپایی شده) اینها در ممالک خودشان یک چیزی درست می کنند، صورت است، واقعیت ندارد، به واسطه آن صورت، ممالک دیگر را به دام می اندازند که آنها وقتی که احزاب درست می کنند واقعاً با هم دشمن می شوند، حزب کذا با حزب کذا اینها باهم دشمن هستند و تمام عمر خودشان را صرف می کنند در دشمنی کردن با هم. وقتی بنا شد که آن اشخاصی که موثر هستند، آن اشخاصی که امید این است که مملکت به واسطه آنها اصلاح بشود، اینها تمام قوایشان را صرف کنند در اینکه خودشان به جان هم بیفتند، دعوا کنند خودشان با هم، تمام نوشته هایشان بر ضد هم، تمام چیز، هر کدام دیگری را رد کند، هر کدام دیگری را طرد کند و اینها با بعضی آنها دانسته این کارها را می کردند و از عمال ابتدایی خارجی ها بودند و بعضی آنها هم ملتفت قضیه نبودند که دارند آنها را می کشند به یک راهی که مخالف با مصالحت کشور خودشان است.
اساساً باب احزاب از اول که پیدا شده است و اینها با هم جنگ و نزاع کردند به نظر می رسد که با دست دیگران برای اینکه اینها با هم مجتمع نشوند و آنها از اجتماع یک توده ای می ترسند، از این جهت به واسطه اینکه اینها مجتمع با هم نشوند و مربوط با هم نباشند، این امر را کردند و خودشان هم یک چیزی، صورتی اینجا درست کردند که اینها ببینند که مثلاً در مجلس انگلستان حزب کارگر داریم و حزب مثلاً کذا، خوب ما هم خوب است داشته باشیم، اما آنها یک جور دیگر فکر می کنند، اینهائی که از آنها اخذ می کنند، یک جور دیگری فکر کنند، اینها وقتی که با هم دو حزب تشکیل دادند، دو جبهه مخالف و دو جبهه دشمن تشکیل می دهند، این دشمن اوست، او هم دشمن اوست و آنها استفاده اش را می کنند، آنها بازی می دهند اینها را که: (البته مملکت متمدن باید حزب داشته باشد، احزاب داشته باشد) ، خوب پس ما هم باید احزاب داشته باشیم اما احزابی که ما درست می کنیم این طوری است که این حزب با آن حزب تمام عمرش را صرف می کند در اینکه این او را بکوبد و او را بکوبد.
از اول این طوری زائیده شد احزاب در ایران، به حسب نظر من، حالا هم که به صورت های دیگری در آمده است، حالا هم انسان می بیند که اینها باز با هم همین طور دشمنی می کنند و مخالفت می کنند و این را هم من احتمال این را می دهم که یک دستی از خارج در کار باشد. همین دیشب دو سه نفر، چند نفری که از یک جایی آمده بودند، شکایت از این می کردند که در فلان جا که ما هستیم
دستجات با هم مخالفند، این از او بدگوئی می کند، او از او بدگوئی می کند و این موجب تأسف است که شمایی که یک جمعیتی هستید در خارج، یک ثروتی هستید از مملکت ما در خارج و باید اسلام، کشور شما از شما استفاده کند، فردا که وارد در کشورتان می شوید باید استفاده بدهید به کشور، کشور خودتان را آباد کنید، الان با هم در اینجا به جنگ و گریز هستید و به قول آن شخص هر فردی که از ایران وارد شود در مثلاً فرودگاه یک دسته ای می روند او را می برند می برنداو را و بر ضد دیگری تبلیغات می کنند تا او را بکشند به طرف خودشان.
شما می دانید دارید چه می کنید؟ می دانید دارید چه ضرری به خودتان و به کشور خودتان می رسانید؟ شما می بینید که الان در ایران که یک وحدت کلمه فی الجمله پیدا شده است، چطور لرزانده است همه تخت ها و تاج ها را و همه ابرقدرت ها را، همه به دست و پا افتادند؟ این را می بینید؟ بینید که الان در ایران که جناح ها با هم نزدیک شدند، یک قدری دانشگاه با روحانیت نزدیک شده، روحانیت با دانشگاه نزدیک شده است، بازار با دانشگاه و با روحانیت یکی شده اند (در صورتی که باز اختلافات فی الجمله ای هست و بعد عرض می کنم) ، شما می بینید که الان یک وحدت فی الجمله ای که در ایران پیدا شده است، آمریکا را آنجا متزلزل کرده و شوروی را آنجا متزلزل کرده و این قلدرها هم در خود شهر، در خود ایران، به دست و پا افتاده اند و همین آدمکشی ها و همین تشبثاتی که این مرد می کند برای همین است که می بیند که مردم باهم مجتمع شدنده اند و: (چه بکنیم که این اجتماع رفع بشود، چه بکنیم که به هم بزنیم این را) .
شما بدانید که این کارهائی را که می کنید یا از دست غیر دارید، اتباع از غیر می کنید و دیگران شما را وادار می کنند به این طور کارها، برای اینکه این وحدتی که الان در ایران پیدا شده، در این جناح های خارجی که اینها هم اشخاص موثری هستند، در خارج هستند، در اینها هم اگر یک وحدتی پیدا بشود، ضرر زیاد می شود برای خارج، دنبال این افتادند که جناح داخل را به یک جور با هم مخالف کنند، جناح خارج را هم به یک جور با هم مخالف کنند، اینها را هم با آنها با یک جور دیگر مخالف کنند. شما می دانید که دارید به نفع دیگران فعالیت می کنید؟ خودتان متوجه نیستید؟ می دانید که این مخالفت امروز در یک وضعی که ایران واقع شده است، در یک وضع حساسی که بین موت و حیات الان ایران واقع شده، این مخالفت های شما با هم، چه ضرری به این نهضت اسلامی ایران می زند؟ اگر شما با هم اجتماع کنید، این جبهه های مختلفی که دارید، هر ده تای شما، صدتای شما با هم جمع شدید، یک اسمی روی آن گذاشتید، این اسم ها را کنار بگذارید و همه با هم بشوید و یک اسم داشته باشید و اتفاق کلمه داشته باشید، این همان طوری که می بینید، ایران متزلزل کرده است این ابرقدرت ها را، این قدرت شما هم در خارج به ایران منضم می شود و بیشتر آنها متزلزل می شوند لکن آنها از شما می خواهند الان استفاده کنند، استفاده از شما این است که شما را به جان هم بیندازند، این کی است؟ جبهه ملی، آن کی است؟ نهضت آزادی، آن کی است؟ جوانان چه، آن کی است؟ گروه کذا، آن کی است گروه کذا، گروه های مختلف، متعدد که پیش هر کس که بروی از دیگری تکذیب می کند،
هر جناحی دشمن جناج دیگر است. این چه معنا دارد بین یک توده هائی که اینها با هم در یک مقصد عالی شریکند و آن اینکه باید ریشه این ظلم کنده بشود، باید دست این ابرقدرت ها از این مملکت ما کوتاه بشود، همه تان موافقید با این، این اختلاف شما که الان هست و هر روز هم ریشه دارتر می شود و من در این سه ماهه که بودم نتوانستم که این معنا را از بین ببرم و مایوس شدم از شماها. شماها می دانید چه ضرری دارید به اسلام می زنید، چه ضرری دارید به کشور خودتان می زنید و چه خدمتی دارید به آمریکا می کنید و به شوروی یا به انگلستان؟ خدمت لازم نیست که شما بیرق آنها را به دوش بکشید و دور بیفتید، همین خدمت است که شما خودتان را از ارزش می اندازید، خودتان را از فعالیت می اندازید تمام قوای شما صرف اختلافات بین خودتان می شود، صبح تا عصر با هم دعوا دارید، شما با هم یک کلمه بشوید به ضد دیگری، بعدها فرصت هست از برای اینکه شما یک مقاصد شخصی اگر خدای نخواسته داشته باشید اعمال بکنید. چرا مقاصد شخصی خودتان را داخل می کنید در این امور؟ چرا در یک نهضت اسلامی اینقدر هوای نفس دارید شماها که نمی گذارید با هم مجتمع بشوید و نمی توانید با هم مجتمع بشوید؟ یک قدر کنار بگذارید این هواهای نفسانیه را.
این یک تاسف است که من از شما جوان های خارج دارم بدون اینکه نظر به شخص معینی باشد، از همه.
یک تاسفی هم از داخل دارم. ما چندین سال است که زحمت کشیدیم و دانشگاه را به ملاها، به مدارس علوم قدیمه، به طلاب علوم قدیمه نزدیک کردیم، بازار را
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.