پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396 9:35 PM
تاریخ: 1357/08/28
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
روز عید غدیر روزی است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وظیفه حکومت را معین فرمود و الگوی حکومت اسلامی را تا آخر تعیین فرمود و حکومت اسلام نمونه اش عبارت است از یک همچو شخصیتی که در همه جهات مهذب، بر همه جهات معجزه است و البته پیغمبر اکرم این را می دانستند که به تمام معنا کسی مثل حضرت امیر سلام الله علیه نمی تواند باشد لکن نمونه را که باید نزدیک به یک همچو وضعی باشد از حکومت ها تا آخر تعیین فرمودند، چنانچه حضرت امیر خودش هم برنامه اش را در آن عهدنامه مالک اشتر بیان فرموده است که حکومت و آن اشخاصی که از طرف ایشان حاکم بر بلاد بودند تکلیفشان در این جهات چه هست.
به حسب آن تعیین رسول اکرم الگوی خلافت را و برنامه حضرت، کیفیت ولایت ولات بر افراد را آنطور که بیان فرموده اند، تمام این حکومت ها که سرکار آمده اند تا حالا، از بعد از حضرت امیر و یک چند روزی هم امام حسن سلام الله علیه، تمام حکومت هایی که تا حالا سرکار آمده اند چه حکومت هایی باشد که تا حدودی - مثلاً اگر هم که چیزی پیدا بشود - تا حدودی مودب به آداب حکومت ها بوده است و آن الگوی رسول الله بوده است و چه اینهائی که اصلاً نبوده اند، هیچ کدام این حکومت ها لیاقت حکومت نداشته اند و خود حضرت امیر سلام الله علیه قیام کردند بر ضد معاویه، در صورتی که معاویه هم تشرف به اسلام داشت و کارهای اسلامی را می کرد و شاید اعتقادات اسلامی هم داشته است، شاید، شاید هم نه.
معذالک حتی آنهایی که حضرت امیر را به خیال خودشان نصیحت می کردند که شما یک مدتی معاویه را بگذارید در حکومت شما باشد و بعد که پایه حکومت شما قوی شد، آنوقت او را رد می کنید، به هیچ یک از آن حرف ها اعتنا نکردند و حجتشان هم این بود که یک نفر آدمی که برخلاف موازین الهی رفتار می کند و ظلم را در بلاد راه می اندازد، من حتی برای یک آن هم نمی توانم که او را حاکمش قرار بدهم، بلکه اگر حاکمش قرار می دادند این حجت می شد بر اینکه شود یک فاسقی هم از طرف
ولی امر حاکم باشد و حضرت امیر مضایقه کردند از اینکه حتی اگر مصالحی هم آنوقت مثلاً بود که اگر پایشان محکم می شد ممکن بود مثلاً معاویه می شد ممکن بود مثلاً معاویه را کنار بزنند، معذالک برای خودشان اجازه نمی دیدند که معاویه را حتی یک روز در سلطنت خودش باقی بگذارند و این حجتی است بر ماها که اگر بتوانیم، باید این حکومت هایی که حکومت جور است کنار بزنیم و اگر چنانچه خدای نخواسته نتوانیم، رضایت بر حکومت آنها ولو یک روز، ولو یک ساعت این رضایت بر ظلم است، رضایت بر تعدی است، رضایت بر غارتگری مال مردم است و هیچ مسلمی حق ندارد که رضایت بدهد به حکومت ظالمی ولو یک ساعت و همه ما مکلفیم که این حکومت هایی که روی کار آمده اند و برخلاف موازین الهی و موازین قانونی (حتی قانونی خودشان) هستند، همه ما مکلفیم که با آنها مبارزه بکنیم، هر کس به هر مقدار که می تواند باید با اینها معارضه و مبارزه بکند و هیچ عذری پذیرفته نیست.
امروز که ملت ایران قیام کرده اند و به طور آشنایی بر مسائل و بیداری قیام کرده اند و از شهرستان ها گرفته تا دهات، تا کوره دهات یک مسأله را عنوان کنند و آن اینکه این حکومت جبار را نمی خواهند و حکومت اسلامی خواهند، می خواهند که آزاد باشند، می خواهند که مستقل باشند، می خواهند که حکومتشان حکومت اسلامی باشد، این همان لبیکی است که مردم به فرمایش رسول الله (ص) گفته اند. آن صفاتی که در حکومت، آن حکومتی که پیغمبر اکرم قرار دادند، آن صفاتی که در کلیات حکومت، کلیات صفاتی که در حکومت معتبر است، ما باید از کیفیت حکومت حضرت امیر سلام الله علیه اقتباس بکنیم و یاد بگیریم منتهی ما نمی توانیم تمام آن جهات را، کسی نمی تواند همه آن جهات را مراعات بکند یعنی یک مقدار زیادش زاید بر اصل قضیه حکومت بوده است، یک کارهای نمونه ای مخصوص به خود آن بزرگوار بوده است لکن اصل مسأله ای که حکومت باید یک حکومت عادل باشد و بین مردم هم ظلم نکند، در حکومت اسلامی اگر یک نفر مثلاً یک شخصی را کشت، این را می گیرند و قصاص می کنند لکن یک سیلی اگر به او بزند کسی، آن یک سیلی را باید انتقامش را بدهد برای اینکه آن زائد بر آن مقدار است. یک روز حبس، اگر کسی را حبس بکنند برخلاف نظام اسلام است، موارد خاصی دارد، گاهی حبس می شود، اینطور نیست که هر کسی آوردند از اول (مثل این حکومت هائی که روی کار هستند) هر کس را گرفتند، اول یک مدتی کتکش بزنند و مدت هایی کتک بزنند و حبس بکنند و زجر بکنند و اینها بعدها که تفتیش کردند، فهمیدند که اشتباه کردند، آنوقت بگویند ما اشتباه کردیم.
مردک که سی و چند سال بر مردم حکومت کرده است و مردم را زجر داده، سلب آسایش از همه کرده، سلب آزادی از همه کرده، مطبوعات را سلب آزادی کرده، فرهنگ را عقب زده، مصالح مسلمین
را به کفار داده است، به اجانب داده است، اموال مسلمین را تاراج کرده و کسانی که همراه او بودند و رفقایش بودند تاراج کردند، حالا تازه آمده است به مردم رو می کند که، به علما رو می کند که (مراجع عظام و علماء اعلام، من معذرت می خواهم و من اشتباه کردم، بیائید بسازید و این اسلام را همراهی کنید) یا به سوی سایر مردم دست دراز کرده معنا ندارد یک همچنین مطلبی، اصلاً غلط است این. معذرت خواستن حتی در درگاه خدای تبارک و تعالی که ارحم الراحمین است، شرائط دارد. اگر یک کسی به مردم تعدی کرد و مال مردم را برد یا خورد یا ظلم به مردم کرد، مردم را زجر کرد، حبس کرد، از این کارهائی که اینها کرده اند و می کنند، حالا بیاید بگوید خدایا من توبه کردم!! غلط کردی توبه کردی، توبه وقتی است که تمام آن کارهائی که تا حالا انجام دادی جبران بکنی، بعد از اینکه جبران کردی آن کارها را آنوقت بگو توبه کردم. خوب این مسأله ای است. اما اینهمه کارها که کرد، هیچ!! ده سال اشخاص محترم را در حبس نگه داشت، کمتر، بیشتر، هزاران نفر را در حبس ها آنطور زجر کردند، پاها را اره کردند، سوزاندند، آنهمه فضاحت را بار آوردند، حالا بیاید بگوید که من توبه کردم و ما هم بگوئیم که خوب، بسیار خوب، گوش بدهید، آقا توبه کردند و توبه هم مقبول است!! کجا توبه مقبول است؟ باید اینها را جبران بکند تا توبه را خدا بپذیرد و توبه باشد.
ما فرض می کنیم که ایشان صادق هم باشند در این حرف و نخواهند که مردم را بازی بدهند و حال آنکه مطلب اینها نیست، این حرف هایی که این آدم زده است، همان وقتی که زده شاهد برخلافش هست برای اینکه همان وقتی که آمده است و ایستاده است و گفته است که من معذرت می خواهم، من اشتباه کردم و از این وقت اشتباه نمی شود همان وقت مشغول شده حکومت نظامی را، دولت نظامی را روی کار آورد و مردم را آنطور زجر کردند و آنطور کشتند. پریروز بود باز در مشهد کشتار بوده است که نمی دانم حالا چقدر هم کشتار بوده است. کشتار دیگر یک امر عادی الان شده است در ایران. حکومت ها امر عادی شان این است که مردم را بکشند و جوان های ما را از بین ببرند، آنوقت یک نفر که بیاید بگوید که من توبه کردم، حالا کسی هم بیاید بگوید که خوب ایشان توبه کردند، بس است! بس است! دیگر کارها بس شد!! تمام شد کارها!! خیر، ایشان برای این است که مردم را بازی بدهد و پایش محکم بشود و اگر محکم شد، این دفعه بدتر از اول، صد درجه بدتر از اول چیز بکنند، برای اینکه حالا دشمن هایش را شناخته و بعد، بعد از شناختن دشمن وقتی پایش محکم شد بسیار بدتر عمل خواهد کرد.
علی ایحال اسلام کیفیت حکومت را و برنامه حکومت را تعیین کرده، اینطور نیست که برنامه ای در کار نباشد، این حرف های مفتی که زده می شود، خیر، هم اوصاف حاکم معلوم است در اسلام و مدون است و هم برنامه حکومت را حضرت امیر معین کرده است که -باید- چه جور حکومت باید باشد، باید عدلیه اش چه باشد، باید - عرض می کنم که - قضاتش چه وضعی داشته باشند، باید
دیگران و جناح حکومت - باید - چه جور باشند. یک مسأله معلوم واضحی است که معین کرده است و این آقا که می گوید اگر من نباشم، یا رفقای او می گویند اگر او نباشد خلاء پیدا می شود، یک حرف نامربوطی است که الان خلاء هست، بودن ایشان موجب خلا هست برای اینکه همه چیز از واقعیتش تهی شده است، هیچ واقعیتی الان ما نداریم، هر چه هست صورت است و حرف است و خالی است و تو خالی است همه حرف ها.
آن همه داد و قال راجع به اینکه ما در دروازه تمدن وارد شدیم و می خواهیم وارد بشویم در دروازه تمدن، خوب دروازه تمدن که همه می دانند که هیچ خبری در کار نیست، از تمدن هیچ خبری نیست. اول مرتبه تمدن آزادی ملت است -تمدن - یک مملکتی که آزادی ندارد تمدن ندارد. یک مملکتی که استقلال ندارد و وابسته به غیر است و همه اش با عمل ایشان وابسته به غیر شده، این نمی شود گفت یک مملکت متمدن. مملکت متمدن آن است که آزاد باشد، مطبوعاتش آزاد باشد، مردم آزاد باشند در اظهار عقائد و رأیشان و هیچ کس آزادی ندارد که تو می گویی خیر، ما به دروازه تمدن رسیدیم، فلان یا هر چیزی که هر روز می آمد و فریاد می زد و چه می کرد و یک حزب بازی و خیر حزب فراگیر و این حرف ها همه معلوم شد که الفاظ است و معنی ندارد. الان همه چیزهائی که ما داریم میانش تهی است، خالی است، یک صورتی بیشتر نیست.
و الان است که خلاء در کار هست، اگر این آدم برود هیچ خلایی نیست در کار برای اینکه کارمندهای صحیح هستند، اشخاصی که درس خوانده هستند، هم در خارج کشور هستند که نمی توانند وارد بشوند در کشور و هم در خود کشور در انزوا هستند. به مجرد اینکه ایشان برود، برنامه اسلام یک برنامه مدون معلوم است که حاکم باید چه جور وضعی داشته باشد، چه جور آدمی باشد و - عرض بکنم که - ما به مردم می گوئیم که یک همچو حاکمی را باید تعیین بکنید و تعیین بکنید و مردم هم به اختیار خودشان تعیین می کنند و عرض می کنم که وکلائی هم که می خواهند، با اختیار خودشان است، همه چیز به اختیار خودشان و هیچ خلایی در کار نیست. ایشان بروند، خلاها از بین می رود، نه که ایشان اگر بروند یک خلایی پیدا می شود، اینها حرف شعر است که می گویند، می خواهند بگویند.
در هر صورت ما امیدواریم که خداوند در این روز به ما رحمت نازل بفرماید و ما را توفیق بدهد بر این مبارزه ای که داریم و مسلمین را پیروز کند در این مبارزه ای که دارند و اسلام را تقویت کند و حکومت اسلامی را برقرار کند تا دنیا ببیند وضع حکومت چه هست، معنای حکومت چه هست، حاکم
چه جور رفتار می کند، حاکم با رعیت چه جور رفتار می کند، با - عرض می کنم که - سایر مردم چه جور رفتار می کند، معلوم بشود چه جوری است، یا کارمندان دولت چه جور اشخاصی باید باشند، قضات چه جور اشخاصی باید باشند، فرهنگی ها چه جور اشخاصی باید باشند، اینها همه تعیین شده است و انشاءالله اگر حکومتی اسلامی بپا بشود همه امور بر طبق دلخواه ملت انشاءالله حاصل می شود.
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.