پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396 9:34 PM
تاریخ: 1357/08/21
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
از یک طرف گرفتاری ملت ایران تقریباً به اوجش رسیده است، حکومت نظامی، دولت نظامی، در تمام خیابان ها آنطور که گفته اند توپ و تانک مستقر است، مقابل همه مساجد لوله توپ ها قراول می روند و مردم را در مضیقه قرار دادند، در مضیقه ارزاق قرار دادند، حتی بعضی گفته اند که در مضیقه آب هم هستند، من نمی دانم صحیح است یا نه. با همه قوا شاه دارد با مردم مبارزه می کند، تقریباً مبارزه به اوجش رسیده و از طرفی شاه هم سقوطش نزدیک شده است برای اینکه تقریباً این تیر آخری است که اینها در ترکش داشتند و قبلاً هم این معنا حدس زده می شد که اینها بفهمند که اثری ندارد این کارها برای اینکه دولت نظامی هم غیر از آن نظامی که سابق بود نیست، خوب همان نظام است و همان نظامی است و بر فرض اینکه حالا این دولت هم یک قدری شقی تر و شدیدتر باشد لکن با این سرنیزه ها نمی شود آرام کرد ملت را، با سرکوبی نمی شود راضی کرد مردم را. اینها دنبال این هستند که راضی کنند مردم را، آرام کنند مردم را. مگر امکان دارد که به زور راضی بکنند کسی را؟ یا با سرنیزه آرام کنند؟ با سرنیزه موقتاً میتوانند سرکوبی کنند که مثلاً موقتاً صدایی در نیاید لکن فایده ندارد. بر فرض اینکه صداها در نیاید، اعتصابات را چه می کنند؟ الان ایران به شکل تعطیل درآمده یعنی در همه چیز الان اعتصاب هست، با سرنیزه می توانند که مردم را، همه را سرکار ببرند و همه چرخ ها را راه بیندازند؟! اینها دیگر شکست خورده اند. این دولت نظامی از اول معلوم بود شکست خورده است لکن حالا همه فهمیدند که شکست خورده است. حالا دارند با تفنگ و مسلسل و اینها می خواهند مردم را آرام کنند اعتصابات را مثلاً بشکنند، این امکان ندارد.
ما که می گوئیم شاه تا نرود آرامش برای مردم پیدا نمی شود، ما مطالعه اوضاع ایران را کرده ایم. کارهائی که شاه برای خارجی ها کرده و به نفع خارجی ها کرده است، خوب مطالعه شده است این مسائل، معلوم است که دیگر نمی شود با این حرف ها کار را درست کرد. حالا این تیر آخری را هم
به ترکش گذاشتند. آن قدم بعد از این این است که یک کودتای نظامی بشود و شاه را ببرند و یک نوکر دیگری بیاید، آن هم فایده ندارد. تا دست دیگران مثل آمریکا و شوروی و اینها در ایران کار می کند نه آرامش برای مردم هست و نه این اعتصابات را می توانند ختمش کنند. باید آنها دست بردارند از ایران. ایران، ملت ایران می خواهد مستقل باشد، می خواهد آزاد باشد، باید آزادی بدهند به و ملت را رها کنند به حال خودش، فشار نیاورند روی ملت که با سرنیزه و توپ و تانک و اینها فشار بیاورند که مردم راضی بشوند، مردم دلخوش بشوند، امکان ندارد یک همچو مطلبی.
ما هم که حکومت اسلامی می گوئیم، می خواهیم یک حکومتی باشد که هم دلخواه ملت باشد و هم حکومتی باشد که خدای تبارک و تعالی نسبت به او گاهی بگوید که اینهایی که با تو بیعت کردند، با خدا بیعت کردند (انما یبایعون الله) یک همچو دستی حاکم باشد که بیعت با او بیعت با خدا باشد. در جنگ هم وقتی که تیری انداخته است و رمیی کرده است باز خدا بفرماید که (و مارمیت اذرمیت و لکن الله رمی) تو تیر نینداختی، خدا تیر انداخت، دست او را دست خدا بداند ظل الله باشد، یدالله باشد حکومت، حکومت الهی باشد. ما حکومتی را که می خواهیم، یک همچو حکومتی می خواهیم. آرزوی ما این است که یک همچو حکومتی سرکار بیاید که تخلف از قانون الهی نکند. پیغمبر اکرم از باب اینکه دستش دستی بود که تخلف در تمام عمرش از کارهائی که خدا فرموده بود نکرده بود، این دست دست خدا می شود، بیعت، بیعت با خداست. از آنجائی که کارهائی را که کرده بود اراده اش تابع اراده خدا کارش تابع کارهای خدا، حکومتش حکومت الهی است به او گفته می شود که تو تیر نینداختی، وقتی که تیر انداختی تو نبودی، خدا تیر انداخت. با اینکه پیغمبر تیر انداخته بود اما ظل خدا بود، هیچ حرکتی از خود نداشت، هر چه داشت تبع قانون بود، قرآن مجسم بود پیغمبر، قانون مجسم بود پیغمبر. ما یک حکومتی می خواهیم که قانون باشد، تبع قانون باشد، نه یک حکومتی که تبع شیطان باشد و شیطان مجسم باشد، ابلیس مجسم باشد در بین مردم مثل محمدرضا خان. اینها ابلیسند، اینها لشکر ابلیسند. این دولت ابلیس است، تابع ابلیس است، شیطان است، تابع شیطان است، حکومتی نظامی، همان حکومت شیطانی است، یک حکومتی است که بر خلاف رضایت خدا و بر خلاف رضایت ملت است، یک همچو حکومتی شیطانی است.
ما می خواهیم یک حکومت الهی باشد، موافق میل مردم، رای مردم و موافق حکم خدا. آن چیزی که موافق با اراده خداست موافق میل مردم هم هست. مردم مسلمانند، الهی هستند، وقتی ببینند عدالت را می خواهد اجرا بکند، خدا می خواهد عدالت در بین مردم اجرا بشود، خدا می خواهد که
به حال این ضعفا و طبقه سوم یک فکری بشود، نه مثل حالا که همه قدرت ها را روی هم گذاشتند، یک عده ای می خورند تا تخمه می کنند، یک عده ای از گرسنگی ریختند اطراف تهران و نه آب دارند و نه برق دارند و نه نان دارند و نه چیزی دارند (می خواهد عدالت باشد) بله اینها مرتب صدای عدالت اجتماعی و احکام مبین اسلام را می گویند، این حرف ها را می زنند اما ادعاست. می آیند در مقابل ملت و توبه می کنند لکن فریب است این. فریب نباید بخورد این ملت و نمی خورد (تا حالا ما اشتباه کرده بودیم و از این به بعد دیگر اشتباه نمی کنیم) کی همچو التزامی داده که شما اشتباه نکنید. اشتباه که نبوده، عمداً این مال ملت را دادید به آمریکا و شوروی خورده است، عمدی است این کارها، اشتباهی نیست. می دانید دارید چه می کنید، عالم عامد با همه توجه به اینکه این مال، مال ملت است و این آمریکا دشمن این ملت است و این مال ملت را به این دشمن ملت مجانی دادید. شما عالمید، نه اینکه اشتباه بوده. بعد از این هم همین کارها را می کنید و ممکن است که بعد از این باز بیائید بگوئید من اشتباه کردم. شما اشتباه نکردید، شما عمداً مال این ملت را به دیگران دادید برخلاف مصلحت ملت و ما یک حکومتی می خواهیم که روی مصالح این ملت کار بکند.
البته ما دستمان به حکومتی که مثل پیغمبر باشد که دیگر نمی رسد تمام شد. دستمان به یک حاکمی مثل علی بن ابیطالب که نمی رسد. اینها را ما حالا نمی خواهیم بگوئیم که ما می خواهیم علی بن ابیطالب (سلام الله علیه) ما از کجا پیدا کنیم یک همچو چیزی اما ما می خواهیم یک حکومتی باشد که لااقل تبع قانون باشد، تبع قانون اسلام باشد، تبع قوانین مجعوله صحیح باشد.اینها از اول که آمدند برخلاف قانون آمدند و تا آخر هم برخلاف قوانین رفتار می کنند. از اول نه شرع مقدس با اینها موافق بود نه قوانین جاری مملکت موافق با اینها بود، تا حالا هم هر چه کردند، بر خلاف قوانین کردند، برخلاف شرع مقدس کردند، بر خلاف رضای خدا کردند، برخلاف رضای مردم کردند، ما می خواهیم یک دولتی تشکیل بدهیم، دولتش مشکل نیست که خیال می کنند که این را ما از آسمان می خواهیم یک دولتی بیاوریم، نخیر توی همین زمین اشخاصی هستند که می توانند به عدالت رفتار کنند، اشخاصی هستند که شریف هستند، در همین زمین، در همین ایران، در همین خارج، در همین داخل ما داریم اشخاصی که اینها می توانند اداره بکنند مملکتشان را، می توانند که عدالت کنند بین مردم، می توانند مردم را به عدالت وادار کنند، می توانند تنظیم کنند امور مملکت را (نه به این اختلاف و این به هم خوردگی که الان هست) می توانند اقتصاد مملکت را مهار کنند.
ما داریم چیز، خوردن ها زیاد است، حلقوم ها خیلی گشاد است. تمام نفت را در یک حلقوم، دو تا حلقوم فرو می برند، البته مملکت دیگر ورشکست می شود. آنقدر بخور هست که هر چه در آید از این مملکت، این بخورها زیادتر دهانشان باز است و حلقومشان باز است. ما می خواهیم این حلقوم ها را ببندیم، این مردمی که حلقوم هایشان خیلی کوچک است، به اینها یک تقسیمی بشود، یک چیزی به اینها
برسد. ما یک همچو حکومتی می خواهیم، نه حکومتی که همه اش را خودش و عائله اش ببلعد و بخورد و برود، حالا ادعا بکند (بیائید محاکمه کنید اینها را، بیائید این اموال اینها را صورت بگیرید محاکمه کنید) آخر برای کی این حرف ها را مردک می زنی؟ مگر مردم نمی شناسند تو را؟! نشناختند تو را؟! تو واقعاً می خواهی محاکمه کنی عائله خودت و خواهرهای خودت را؟! تو خودت را بنشین محاکمه کن، اجازه بده خودت را محاکمه کنند، ببینیم خودت چقدر خوردی، تو راس دزدها و سارق ها هستی، تمام خیانت ها را تو کردی، خواهرهایت هم دنبال تو هستند، آنها هم مثل تو. برادر و خواهر و عمو و عموزاده و هر چه دارد، دیگر هر چی هست. می گویند 60 هزار نفر همین عائله و بسط آنهائی که با او هستند هست. می گویند 60 هزار نفرند، شاید هم بیشتر باشد. همه منافع مملکت ما توی این حلقوم ها دارد فرو می رود، آنوقت می گویند اقتصاد ما اقتصاد کذاست. (فکر اقتصاد را کرده اید؟) ما فکر این را کردیم که وقتی این منها بشود، این خوراک حلقوم ها منها بشود، منافع مملکت ما به قدر خودش بیشتر هست. ما غنی هستیم، دزدی ها زیاد است، خوراک زیاد است، حلقوم های گشاد است، ویلاهای خارجی باید اداره بشود، باید به اشخاص خارج، به مطبوعات خارجی سالی نمی دانم صد میلیون دلار بدهند که از آقا تعریف بکنند و بگویند که ایشان عدالت اجتماعی دارد و ملت ایران نرسیدند به این حدی که آزاد بشوند. یعنی چه نرسیدند به این حد؟ ملت ایران نمی خواهند آزاد بشوند؟! نرسیدند به آن حد که آزاد بشوند؟! شماها نرسیدید به آن حد که آدم بشوید، کارترها نرسیدند به آنجا که فکر آدمی بکنند، انسان باشند، نه ملت ایران نرسیده که می گویند نمی خواهیم مالمان را بدهیم به تو.
بیدار بشوید آقایان. این تبلیغات در خارج زیاد شده است، حالا هم دارند تبلیغات می کنند، از هر طرف تبلیغات که (نمی توانند اینها مملکت را اداره کنند) اگر اداره کردن، کشتن مردم است، همه حیوانات هم می توانند اداره کنند، اگر گرگ ها هم بریزند توی مملکت ما بهتر از این اداره می کنند مملکت را. نمی توانند کدام است؟ مگر مملکت ایران رجال ندارد؟ مگر محصلین نداریم ما؟ آنها یا در خارج از کشور به سر می برند و جرات نمی کنند بیایند در ایران یا در خود ایران در انزوا هستند، وقتی که تو بروی و این رژیم برچیده بشود اشخاص لایق صحیح می آیند اداره می کنند مملکت را، نمی توانند کدام است؟ شماها نمی توانید که آن قدر سروصدا بلند شده است و نمی توانید هم الان بخوابانید. الان شما نمی توانید اداره کنید مملکتتان را، خوب بروید وقتی نمی توانید، ما خودمان را اداره می کنیم.
تبلیغات زیاد است، شما هم توجه بکنید، شماها هم تبلیغ بکنید، در مقابل این تبلیغات تبلیغ بکنید، بگوئید اینها نمی توانند اداره کنند، بهتر از این چه دیگر که الان نمی توانند، همه کارهای مملکت الان لنگ است، الان همه در اعتصابند از باب اینکه همه ناراضی هستند. شما یک عده ناراضی، یک مملکت ناراضی درست کرده اید. اگر کسی بتواند یک مملکتی را اداره کند که اینقدر ناراضی پیدا
نمی کند. شما نمی توانید اداره کنید، وقتی نتوانستید همه ناراضی، تاجر بروی ناراضی، کاسب بروی ناراضی، اداری بروی ناراضی،ارتش بروی ناراضی. شما خیال کردید که همه ارتش مثل این چند تا الدنگ هستند که به جان مردم افتادند؟ نه همه اینطور نیستند، آنها به ما پیغام داده اند (ما حاضریم، چه) پیغام دادند، اگر وقتش شد آنها هم حاضرند برای کارها. کی را شما راضی قرار دادید، شما چهار نفر را راضی کردید که به جان مردم افتاده اند دارند مال و جان مردم را از بین می برند. این چهار نفر را با پول راضی کردید، یا پول نفت ما را به اینها خوراندید یا چیزهای دیگر منافع مملکت ما را به جان مردم ریختند، ما می خواهیم اینها را بیرون بریزیم از مملکت مان، اینها بروند سراغ کارشان. تا حالا چاپیدند بس است. بعد بروند جای دیگر بچاپند.
شما همه موظفید که مطالب ایران را بگوئید برای مردم، بگوئید برای این اروپائی ها، برای این آمریکائی ها، مطالب را به آنها بگوئید، حالیشان کنید که مملکت ایران وضعش این است، یک مملکت ناراضی الان پیدا شده است و این مملکت ناراضی با دست آمریکا و شوروی و با نوکری محمدرضا خان پیدا شده است - اینها - و پدرش که مثل این بود، یا یک خرده بهتر از این شاید، شاید. بگوئید آقا، با هر کس ملاقات می کنید بگوئید مسائل ایران را. اینها بد معرفی کرده اند ایران را، اینها معرفی کرده اند که اینها یک مردم وحشی هستند که نمی گذارند اداره بشود مملکت. شماها وحشی هستید که نگذاشتید این مملکت ما دست خود ما باشد تا اداره اش بکنیم - شما - هر جا شما دست می گذارید دست آمریکا آنجاست - این مملکت - ارتش را دست می گذاریم 60 هزار نفر یا 45 هزار نفر مستشار آنجا هست، حالا دارند کم کم می روند، فرهنگش را دست بگذاریم دست اینها تویش بوده، مجلسش، مجلس از خود اینهاست، افرادش با لیست اینها تعیین شده، شاهش با دست خود اینهاست، همه اش با دست اینهاست. ما چه چیز داریم دیگر؟ ما هیچ چیز نداریم الان، اقتصاد ما داریم؟ همه اش دست اینهاست، همه اش با خیانت این مرد و جنایات آنها، ارباب ها دارد می شود. ما می خواهیم یک مملکتی باشد دست خود شماها، دست این سروپا برهنه هائی که دارند گرسنگی می خورند. برای اینها فکر بکنید شماها، می خواهیم دست یک دسته ای بیفتد که اینها شرافت انسانیت داشته باشند، اعتقاد به یک خدائی و یک روزی که حساب ها کشیده می شود داشته باشند (نه مثل اینها که اصلاً خدا نشناسند) تا برای این فقرا یک کاری بشود، برای خود مملکت یک کاری بشود، از دست این نفتخورهای مفتخور یک قدری نجات پیدا کنیم ما. شما موظفید که به هر جا می روید، با هر کس تماس پیدا می کنید، این درد این مملکت را بگوئید و درمانش را هم که رفتن این مردک و - عرض کنم - به هم خوردن این رژیم باطل و دست برداشتن اجانب از سر ما، این هم درمانش است. اگر این درد برود آن درمان پیدا بشود که آنها بروند و این هم برود (همه شان دردند و مثل یک غده سرطانی می باشند) و اینها را ما قطع شان
بکنیم، مملکت یک مملکت خوبی است، هم وسعتش خیلی زیاد است هم نعمتش خیلی زیاد است، همه چیزش هست اما یک دسته خائن دارد به همش می زند اوضاعش را، این دسته خائن بروند، یک مملکت خوبی داریم هم خودمان اداره اش می کنیم. انشاءالله خدا همه تان را توفیق بدهد، موفق باشید.
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.