0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM

بیانات امام خمینی در مورد لزوم اتحاد قوای مسلمین در مقابل دسائس استعمارگری

تاریخ: 1357/08/09

 

اتصال قطرات اجتماع مسلمین پیدایش قدرت واحدی برای نابودی ابرقدرت هاست

بسم الله الرحمن الرحیم
این گروه هایی که هستند، این گروه ها یک اختلافات سلیقه ای و مسلکی بینشان موجود است. من خودم هم که در اینجا آمدم این معنا را یک قدری احساس کردم هست.
یک جامعه ای که یک مقصدی دارد و می خواهد که آن مقصد را تا آخر ببرد و مقدماتش را فراهم کند و به نتیجه برسد، این جامعه را می شود تشبیه کرد (افراد جامعه و خود جامعه را) به قطرات و نهرها و سیل و دریا. قطره باران یکی یکی وقتی که ملاحظه بکنید، هر قطره ای وقتی از قطره های دیگر جدا باشد یک برگ را هم تر نمی کند یک قطره باران به قدر اینکه یک برگی را تر بکند نیست. اگر هم فرض کنید که میلیون ها قطره باشد، این قطره ها از هم جداباشند، هیچ اتصالی باهم نداشته باشند، اگر چنانچه میلیاردها قطره وجود داشته باشد. و این ها قطره قطره باشند، باز کاری از آنها نمی آید. هر قطره ای تا اجتماعی نباشد کاری از آن نمی آید، حالا اگر اتصال با هم پیدا کردند، یک وقت اتصالشان یک مقداری است، مثلاً در یک جایی که قطرات آمده اند، یک مقداری از این قطرات با هم اتصال پیدا کرده اند و لیکن به مقدار دیگری یا اتصال ندارند یا اتصال پیدا کرده اند لیکن آنها دیگر به این قطراتی که با هم متصل شده اند، اتصال نداشته باشند، آن یک جویی را، یک نهری را تشکیل می دهد، آن هم یک نهری را تشکیل می دهد یا اگر با هم اتصال پیدا نکرده باشند به همان قطره باقی می مانند. از این نهر یک کاری بر می آید اما کار اساسی نیست. از این اتصالی که بین این قطرات پیدا شده است و یک نهری ازآن درست شده است، می شود که یک زمینی را مثلاً آبیاری کنند و به او کشتی بکنند لیکن محدود است انتفاع از آن آن نهر هم همین طور، و آن قطرات اگر باشد که هیچی. اما اگر چنانچه این نهرها به هم متصل شد و یک سیلی و رودخانه ای راه انداخت، قدرتش زیاد می شود قطره بود آنوقت، قبل از اینکه سیل بشود، آنوقت که قطره بود، قدرتش یک قدرت قطره ای بود که یک برگ را نمی توانست تر بکند یا حرکت بدهد، حالا که اتصال پیدا کرد و یک نهری از او وجود پیدا کرد، این حالا به واسطه اتصال، قدرت پیدا کرد یعنی قدرتهای کوچک جمع شدند، ضعیف جمع شدند، وقتی با هم شدند یک قدرت واحد پیدا شد که این قدرت واحد نسبت به آن قطره به اندازه ای است که عدد آن قطرات است، اینها با هم که مجتمع شدند این ضریب آن قطرات است و شاید گاهی هم

صحیفه نور جلد 2 صفحه 247

قدرت بیشتر بشود لکن باز یک قدرت محدودی است، به همین اندازه ای که یک زمینی را می تواند یا اینکه اگر راه بیفتد می تواند یک جوی کوچکی راه بیندازد، یک خاشاکی را حرکت بدهد. اگر این جوی هایی که از این نهرهائی که پیدا شده است از این قطرات، با هم اتصال پیدا بکنند و یک سیلی تشکیل بدهند، قدرت زیاد می شود که حالا این سیل خروشنده می شود و ممکن است که بکند یک درخت هایی را، یک بناهایی را خراب کند با آن خروش خودش و اگر اینها همه به هم اتصال پیدا بکنند و این رودخانه ها همه با هم اتصال پیدا کنند و به شکل یک دریا در آیند، قدرت بسیار زیاد خواهد شد که یک موجش کشتی ها را می شکند.
این جامعه ما هم همین طور است، یکی یکی افراد را حساب کنید، اگر صد میلیون یکی یکی باشد یعنی صد میلیونی باشد که هر کدام خودشانند، کاری به دیگری ندارند، این صد میلیون جمعیت هیچ کاری از آنها نمی آید، هر کدام به اندازه خودشانند اما اتصال چون ندارند کار از آنها نمی آید و مثل آن قطره ها می مانند که یک برگی را نمی توانست حرکت بدهد. یک نفر آدم یک قدرتی دارد اما قدرتش بسیار بسیار محدود است که بخواهد یک کار اساسی را انجام بدهد، از او نمی آید کار انجام بدهد، اگر هم فرض کردیم که این یک نفر یک جا یک جمعی با او هم عقیده شدند و با هم در یک مقصدی شرکت کردند لکن سایر افرادی که در جامعه هست با این یا هم فکر نباشند و بدتر، اینکه فکر مخالف داشته باشند، اگر هم فکر نباشند و به آنها کار نداشته باشند، این یک قدرتی است که از آن کارهای محدودی می آید، کارهای کمی از او می آید برای اینکه خودش به واسطه این اتصالی که افراد به هم پیدا کرده یک قدرتی پیدا کرده است، چون مزاحم هم ندارد از این جهت یک کارهایی را می تواند انجام بدهد اما اگر بنا شد که یک جمعیت دیگری باشند که با این مخالف باشند در این راهی که دارد می رود، اینها از این راه می خواهند بروند، آنها مزاحمت می کنند، به واسطه این مزاحمتی که واقع می شود، کارها خنثی می شود یعنی نه او به مقصد خودش می رسد و نه این جمعیت به مقصد خودشان می رسند. اگر این می خواست به همان مقصد جزئی خودش برسد، مزاحم باید نباشد در کار. اگر شما بخواهید از اینجا بروید تا مثلاً بیرون این شهر، اگر یک مزاحمی نباشد می توانید بروید اما اگر مقابل شما یک مزاحمی، یک سیلی باشد، یک غول باشد، مزاحمی باشد، نمی توانید بروید.
این اجتماعی که ما فرض کردیم، حالا از افراد محدود واقع شد و اینها در یک مقصدی این جمعیت شرکت داشتند و خواستند یک حرکتی بکنند، اگر چنانچه در مقابلشان یک جمعیت دیگری نبود که با اینها مزاحمت کند، آن خودش یک حرکتی می کرد و یک نتیجه جزئی هم از آن حاصل می شد اما اگر یک جمعیت دیگر پیدا شد و مزاحمت با این جمعیت کرد، شما فرض کنید که صد تا، دویست تا جمعیت که هر کدامشان مجتمع داشته باشند، دویست تا جمعیت باشند لکن دویست تا جمعیتی که اینها همه کارهای مختلف و عقاید مختلف دارند و مزاحمت از هم می کنند، اینطور نیست که کار به هم نداشته باشند، مزاحمت از هم می کنند، این دویست تا قدرت به واسطه این مزاحمت هایی که می شود، خنثی می شود یعنی بیکاره می شود، نمی رسد هیچ کدام به مقصد، همه ناکام خواهند شد در مقصد. چه

صحیفه نور جلد 2 صفحه 248

وقت ممکن است که مقصد یک جامعه ای جامه عمل به خودش بپوشد؟ آنوقت که این افراد این جامعه، مثلاً حالا ما فرض می کنیم افراد مسلمین، این افراد مسلمین که مثلاً هشتصد میلیون، شاید حالا یک میلیارد باشد، اینکه می بینید که این یک میلیارد جمعیت همه شان زیر سلطه هستند، پیدا نمی کنید در این یک میلیارد جمعیت که از مسلمین تشکیل شده است (که همه مسلمند) الا اینکه هر جایش را که دست می گذاری می بینی که ابرقدرتی در آن دست دارد، اینکه یک میلیارد جمعیت اسیر یک ابرقدرت دارای مثلاً دویست میلیون جمعیت، صدوپنجاه میلیون جمعیت است برای این است که آن صدو پنجاه میلیون جمعیت با هم یک اجتماعی دارند در یک مقصدی و این یک میلیارد جمعیت با هم که اجتماع ندارند، با هم مخالف هم هستند.
وقتی که رجوع می کنید به ایران ملاحظه میکنید ایران با آنهایی که مجاورش هستند، ممالک مجاورش خوب نیست. ممالک اسلامی به این صورت در آمده و این همین طوری نیست، اینطور نیست که این ممالک اسلامی که با هم اختلافات دارند و اختلافات سرسختانه با هم دارند، گاهی هم به جنگ هم برمی خیزند، این من باب اتفاق شده باشد، خیر، این نقشه های آن ابرقدرت هاست که اینها را وادار می کند که به هم بپرند و اجتماع نداشته باشند، این قدرت یک میلیاردی نیاید روی کار که حوصله را برآنها سخت کند و به همه غلبه بکند. آن باید چه بکند؟ باید این جمعیت ها را، این چیزها را مثل نهرهای مختلف مجتمع اند اما آن نهر با آن نهر مجتمع نیست، اینها را متفرق بکنند از هم ، و او یک مسلک داشته باشد و آن هم یک مسلک داشته باشد، آن هم یک مسلک، هر کدام یک راه خاصی به خودشان داشته باشند و با دیگران مخالفت داشته باشند، دعوا و جنگ داشته باشند. این یا از خیانت سران ممالک است (ممالک اسلامی) و یا از جهل و بی اطلاعی شان هست که نتوانستند اینها با هم تفاهم کنند و همه با هم مثل یک دریایی بشکنند با موج خودشان هر چی که در مقابلشان می آید.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 247

 

توطئه ابرقدرت ها برای از بین بردن تفاهم دول عربی

می بینید که شما در فلسطین یک عده محدودی از این صهیونیست ها، از این یهودی ها، یک قسم از این
اسرائیل، یک عده محدودی اینقدر ممالک عربی را که بیش از صد میلیون جمعیت دارد طوری کرده است که یا بعضی شان تسلیم او شده اند، بعضی شان هم نمی توانند هیچ کاری بکنند. الان چقدر سال است که اسرائیل آمده و غصب کرده است این اراضی فلسطینی ها را و اینهمه جمعیت عرب و ممالک عربی اینقدر عرضه نداشته اند که این فلسطین را رد بکنند، می گویند آمریکا پشت سر اوست، خیر بی عرضه هستید، بی عرضه اند، نه این است که آمریکا، اگر این قدرت، قدرت صد میلیونی عرب با هم مجتمع بشوند، آمریکا هم نمیتواند کاری بکند اروپا هم نمی تواند، هیچ جا نمی تواند کاری بکند لکن مجتمع نیستند.
بله آنها کاری که می کنند این است که اینها را نگذارند مجتمع بشوند. آن کاری که آنها می کنند این است که اگر یک وقت استشمام این را کردند که این دول عربی می خواهند با هم مجتمع بشوند، یک کاری بکنند بر هم بخورد این اجتماعشان مثلاً رئیس مصر را ببرند به آنجا،

صحیفه نور جلد 2 صفحه 249

رئیس جمهور مصر را ببرند به آمریکا و با او قرادادی بکنند، چه بکنند و از یک راهی، او را یک راهی ببرند که دیگران آن راه را ندارند، آن یکی را ببرند یک راه دیگری که آنها آن راه را ندارند. این از کم فهمی ماهاست و از بی عرضگی ما مسلمین است که اینطور اسیر هستیم و همه ما در تحت سلطه هستیم و همه منافع شرق را دارند آمریکا و شوروی و امثال اینها می برند برای اینکه این قطرات در آنجائی هم که با هم مجتمع اند، اجتماع نیست.
 

تشکیل احزاب و گروه های مختلف، حیله ای برای دست یابی اجانب به بیت المال مسلمین

شما ملاحظه بکنید، خوب حالا ما حساب آنکه می خواستیم بکنیم حساب ایران است. ایران وقتی که یک جمعیت سی و چند میلیونی، به حسب اینطوری که حالا می گویند، یک جمعیت 35 میلیونی اگر بنا باشد سی و پنج میلیون یک نفر یک نفر باشند اینها 35 میلیون یک نفر یک نفر، کار یک نفر یک نفری می توانند بکنند، کار اجتماعی نمی توانند بکنند برای اینکه ربطی به هم ندارند. حالا که با هم مجتمع شدند و یک مثلاً فرض کنید جامعه ای تشکیل شده است از آنها، در همین متن جامعه ایجاد اختلاف می کنند و افراد را که با هم می خواهند مجتمع بشوند، نمی گذارند. مسلک های مختلف، این احزابی که می بینید که در ایران
 (حالا ما صحبتمان سر ایران است) این احزابی که از اول، مثلاً شاید از مشروطه به این طرف این احزاب پیدا شده باشد، این احزاب مختلفه خیال نکنید که من باب اتفاق یک دسته ای با هم جمع شدند و حزبی تشکیل دادند، این با یک نقشه شیطانی بوده قدرت های بزرگ برای اینکه ایران را نگذارند با هم بشوند، یک حزب درست کرده اسمش را این گذاشته و یک حزب دیگری درست کرده اسمش را آن گذاشته، این حزب با آن دشمن است، آن حزب با این دشمن است. احزاب در بطن این جامعه درست کرده اند، جبهه مختلف درست کرده اند و این احزاب و جبهه های مختلف هم اینطور نیست که آن کار خودش را بکند و راه خودش را برود به آن کار نداشته باشد، آنهم کار خودش را بکند به این کار نداشته باشد،نخیر با هم مختلفند،با هم مخالفند. یک راه استفاده غرب از ما و استفاده آمریکا و شوروی از مخازن و ممالک ماها همین معناست که در بطن خود یک جامعه که باید برای خودش یک حسابی داشته باشد و یک پیشرفتی بکند، در همان بطن جامعه از طریق های مختلف اختلاف درست می کنند، اختلاف مسلک های مختلف عرض می کنم که جنگ ترک و فارس، جنگ کرد و مثلاً غیر کرد، جنگ مثلاً فرض بفرمائید که بلوچ و غیر بلوچ از این مسائل درست می کنند و می تراشند. یک مملکتی که باید همه با هم مجتمع بشوند، هر کدام را به یک راهی می برند یعنی نقشه ها می برد اینها را به راه های مختلف و به واسطه همین اختلافاتی که در بطن خود جامعه است نمی گذارد این جامعه رو به ترقی خودش برود. آنها استفاده خودشان را می کنند، اینها می زنند توی سر هم و آنها می آیند نفت هایشان را می برند و گازهایشان را می برند، هر چه دارند آنها غارت می کنند کسی هم نیست که حرف بزند برای اینکه یک فکر واحد نیست، افکار متشتت و مختلف

صحیفه نور جلد 2 صفحه 250

است. بنابراین، این یک سنخ اختلافاتی است که توی جامعه و بطن جامعه ما می اندازند و من باب اتفاق نیست و نقشه است که این اختلافات را درست می کنند.
 

نقشه های اجانب، عامل اختلاف و راه تحکیم سلطه گران و سدی در برابر پیشرفت اسلام

یک سنخ دیگر این است که قبل از ماه مبارک و قبل از ماه محرم که دو ماهی است که - اجتماعات مسلمین هست، در ماه عرض می کنم که ماه رمضان، ماه اجتماعات است، مساجد که این مردم توجه دارند به این اجتماعات، ماه محرم هم در ایران وقت اجتماعات است، این را دیگر دولت های خودمان آنها هم کمک می کنند همه با هم. دولت های خودمان در این دو موسم (شما حالا بعدها امتحان کنید در این دو موسم) قبل از اینکه این دو موسم بیاید یک چیزی توی کار می آورند. ما دیدیم که دو سال، سه سال، حالا هم تتمه اش هست و چه بساطی درست کردند برای کتاب شهید جاوید، با هم اختلافات، اهل منبر و اهل محراب، اهل بازار و اهل کذا، یکی از آن طرف کشید و یکی از آن طرف کشید و یک ماه مبارک و یک ماه محرم و سایر ایام خودشان را صرف کردند و قوا را هدر بردند و اعلیحضرت با کمال آرامش اموال این ملت را خورد و سلطه خودش را تحکیم کرد بر آنها. آقایان هم همه متوجه هستند که کجای کتاب شهید جاوید چی چی نوشته، کجایش چی چی نوشته، مقصودش این است، مقصودش آن است، دعوا کردند سر این مطلب و اختلافات و منبرهایی که باید صرف این بشود که این سدی که سر برای اسلام، برای پیشرفت اسلام، برای پیشرفت مملکت است بشکنند، این سد محمدرضا شاهی را بشکنند همه قوا صرف کتاب شهید جاوید شد و اختلافات سر کتاب شهید جاوید هدر دادند قوای خودشان را چند سال، الان هم دنبالش هستند، بعد از آن دوباره یک چیز دیگری را آوردند، مرحوم شمس آبادی خدا رحمتش کند، رفتند مثلاً یا کشتند او را یا کشته شد، یک بساطی هم آنطور بود یکسال هم مردم را معطل این کردند که آن آقای شمس آبادی را کی کشتش، کی کشتش، دعوا سر یک همچنین مسأله ای کردند و این بی نقشه نیست، شما خیال نکنید که همین طوری واقع شده یک کسی را کشته شد و یک کس را هم چیز کرده، خیر این یک نقشه ای است که روی این نقشه حساب شده است. آنوقتی که شما می خواهید اجتماع با هم پیدا کنید وآنها می ترسند که مبادا در این اجتماعات چه بشود، یک همچنین مطلبی را پیش می آورند، یک قدری کهنه می شود یک چیز دیگر پیش می آورند، (علی شریعتی) . چقدر قوای ما را، قوای اسلامی را تحلیل بردند و همه را به هم متوجه کردند و همه قدرت ها را کوبیدند برای اختلاف بین این اهل منبر، داد و قال و اهل محراب چه و دانشگاهی چه و دانشکده چه.
الان هم این اختلافات هست، همین اختلافات اسباب این شده است که دشمن های اصیل شما با دل راحت بخوابند و بگویند الحمدالله خودشان به جان خودشان افتاده اند و دارند توی سر خودشان می زنند.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 250

 

بیداری و انسجام در کارها، از بین برنده نقشه های شیاطین

باید بیدار بشوند نسل جوان، توجه پیدا کنند نسل جوان به این نقشه های شیطانی که می ریزند. الان در اروپا شما چندین هزار جمعیت دارید، این چندین هزار جمعیت اگر چنانچه با یک مقصد راه بروند، یعنی شما در فرانسه هستید، یک دسته دیگر در آلمان هستند و یک دسته دیگر آمریکا هستند، اینها همه با یک مقصد حرکت بکنند، کارهایشان منسجم باشد، یک نظام داشته باشد و اینها با هم یک نقشه را بخواهند پیاده بکنند خیلی کار از آنها بر می آید. مع الاسف نیست یک همچنین چیزی، اختلافات باز هست، یک گروهی او درست کرده، یک گروهی او درست کرده، این گروه ها با هم اختلاف دارند، او می آید برای او یک چیزی می گوید، او می آید برای او یک چیزی می گوید. در ایران هم اینطور است، الان که ایران به خود آمده یک قدری و الان در توده های مردم ایران اختلافات در این مقصد کم هست یا نیست و آنهایی هم که مثلاً احتمال اختلاف در آنها می رود، آنها هم در اقلیت واقع هستند، یا خیر کم کم به خود آمده اند، الان وقت این نیست که ما در این قضایای جزئیه بنشینیم با هم اختلاف کنیم، این نظیر این می ماند که یک زلزله ای واقع بشود در یک شهری و بخواهد خانه ها را خراب کند، شما با هم بنشینید مباحثه بکنید که فلان قصه چه جوری است، قصه بگوئید به هم، زلزله خواهد همه را کشت.
 

امروز اختلاف خیانت به قوای متحد مسلمین است

الان که تمام قوای مسلمین ایران جمع شده با هم، در مقابل قدرت ها ایستاده است، در مقابل شاه و آن قدرت هایی که دنبال او هستند الان ایستاده است این خیانت بر اسلام است که ما اختلاف بیندازیم بین خودمان و با هم ما اختلاف کنیم. این خیانت به یک ملت است که به واسطه اختلافات ما خنثی بشود این حرکتی که در ایران پیدا شده است. اگر این حرکتی که در ایران پیدا شده و سابقه ندارد در تاریخ، نه در تاریخ ایران، شما در تاریخ نمی توانید پیدا کنید که بچه اینقدری آن همزبان باشد با پیرمرد در یک مطلب، همه با هم باشند. اگر خدای نخواسته این جنبش و نهضتی که در ایران پیدا شده و سابقه ندارد این اگر چنانچه بی نتیجه بخوابد، تا ابد زیر سلطه غیر خواهید بود، خواهید بود زیر چکمه غیر تا ابد، قطع می کنند، قطع می کنند نسل های شما را.
 

همصدایی بر ضد رژیم، حکم عقل و شرع است

اینها حالا فهمیدند که یک قدرتی هست در این جمعیت. ایران دارای یک قدرتی هست، یک قدرتی است که نظامی نمی تواند این را به هم بزند، حکومت نظامی نمی تواند این کار را به هم بزند، یک قدرتی است که الان ابرقدرت ها را متزلزل کرده که باید چه بکنند، چه شیطنتی بکنند این قدرت را بگیرند، الان مشغول مطالعه و بررسی و نقشه کشی هستند که این قدرتی که الان، این جنبشی که الان پیدا شده و مثل سیل خروشان دارد حرکت می کند و خنثی میکند آن نقشه های آنها را، چه نقشه ای

صحیفه نور جلد 2 صفحه 252

پیش بیاورند که خاموش بشود این، بایستد این نهضت. اگر این نهضت خدای نخواسته به نتیجه خودش نرسد و بخوابد، ایران و اسلام و مسلمین تا ابد زیر سلطه اروپا و آمریکا خواهند جان داد. اگر یک همچو چیزی هست (هست، اگری ندارد) اگر یک همچو چیزی را احراز ما کردیم یا احتمالش را دادیم، حکم شرع و عقل این است که باید همه با هم همصدا باشیم. جائز نیست که ما با هم اختلافات داشته باشیم و هر کسی یک راهی برود، همه با هم یک صدا باید بکنند و همه بگویند نه، نه محمدرضا شاه و نه سلسله پهلوی و نه لندن و نه آمریکا و نه شوروی خودمان، اسلام، مسلمین، خودمان. اگر این پیشرفت را کردید، امروز اگر این اتحاد را حفظ کردید و پیشرفت کردید و نجات پیدا کرده اید. و اگر الان نجات پیدا نکنید خدا می داند تا آخر گرفتار هستید.
 

خدایا! من گفتم

خدایا! من گفتم، من آن چیزی را که می فهمم گفتم به آقایان، گفتم به جامعه ایران و من تقصیر ندارم. مطلب یک مطلب شوخی نیست، مطلب این است که یک ملتی در طول تاریخ زیر سلطه سلاطین جور بوده اند، در طول تاریخ 2500 سال زیر سلطه سلاطینی بوده است که همه اش جور بوده است، حتی آن عادل هایشان خبیث بودند، حتی آن انوشیروان عادلش هم از خبیث ها بوده است، حتی آن شاه عباس جنت مکانش هم از اشخاص ناباب بوده است، پسر خود را کور کرده است. در طول تاریخ این ملت زیر سلطه و چکمه این سلاطین خبیث بوده.
 

مطالعه و شناسایی آداب و روحیه اقوام، راهی بر دستیابی مخازن

در 200 سال پیش از این، 300 سال پیش از این که خارجی ها راه یافتند به اینجا، مطالعات کردند و همه چیز را بررسی کردند و روحیه مردم را بررسی کردند و زمین ها را بررسی کردند، با شتر رفتند بیابانهای ما را بررسی کردند که چه دارد چه ندارد تاریخ را ببینیدبا شتر اینها آمدندو رفتند آنوقتی که اتومبیل و اینها نبوده است با شتر رفتند تمام این بیابان های بی آب و علف را گردش کردند و مطالعه در آن کردند، مطالعه در روحیه همه این مملکت و اشخاصی که در این مملکت یعنی طوایفی که در این مملکت است از بلوچ گرفته تا عرض می کنم کرد گرفته تا لر گرفته همه رامطالعه اینها کرده اند که چه جوری می شود اینها را نگهشان داشت به حال عقب ماندگی و اینها را قانع کرد یک وقت انقلاب نکنند. ازآنوقت تا حالا ما زیر سلطه آمریکا و اروپا هستیم، اولش اروپا بوده و انگلستان بوده و اینها و بعدش هم حالا آمریکا آمده در کار که بدتر از آنهاست، شوروی و آمریکا، هر کس از یک طرف. خوب اینهاخواهند مخازن ما را ببرند، همه چیز ما را می خواهند از بین ببرند، استفاده کنند و ما را به یک حال عقب مانده و بیچاره نگه دارند. خوب،چه کنند؟ مطالعه کرده اند به این رسیده اند که باید اینها را باید از هم جدا کرد. خیلی مسایل اینها دارند، خیلی مسائل دارند. باید به واسطه همین که مسلمین را اول از هم جدابکنند که این عراق و این ایران، این افغانستان، این

صحیفه نور جلد 2 صفحه 253

پاکستان و این چه و آن چه، اینها از هم جدا، هر کدام به دیگری جنگ بکنند، خوب این یک راه فرجه ای برای اینکه نتوانند اینها، به خودشان مشغول باشند و نتوانند اینها با هم مجتمع بشوند که مقابل ابر قدرت بایستند.
 

رژیم، سرکوبگر روحانیت و جلوگیرنده اجتماع مسلمین

در داخله هر مملکتی مثلاً حالا مملکت ایران کوشش کردند به اینکه در داخله ایران از راه های مختلف یک کارهایی بکنند که قوا با هم مجتمع نشوند. آخوند را پیش مردم زمان رضاشاه همچو مبتذل کرده بودند - آخوندرا - که آخوند نمی توانست ازخانه، بیرون آید نه از دست دولت از دست مردم، مردم را اینجور کرده بودند. (این آخوندها همه درباریند!) آن دربار داشت آخوندها را می کوبید، ازآن طرف اینها می گفتند اینها درباریند، این دربار آخوندهای ما را، ملاهای ما را داشت می کشت، در حبس می برد می کشت، از آن طرف هم ملت گفت اینها همه درباریند. ترزیق کرده بودند به آنها که باید این ملا که ممکن است در مقابل قدرت ها بایستد باید بشکنند آنرا در بین ملت خودش، ملت را از آن جدا بکنند، وقتی که جدا کردند از خودش قوه نیست دیگر در کار، یک کسی که جلو بیفتد و کار بکند و ملت هم با او همراه باشد نیست. آخوند است، آخوند باید شکسته بشود.
 

رهائی مسلمین در گرو بازگشت به قرآن

اکتفای به آخوند نکردند، (اسلام افیون است! دین اصلاًافیون است!) این دینی که همه تحرک ها به واسطه دین است قرآنی که آیات قتالش آنطور روشن است، آیات تحرکش آنطور روشن است اسمش را می گذارند افیون یعنی می خواهند مردم بیچاره را بخواباند تا قدرتمندها بخورند. قرآنی که به جنگ قدرتمندها آمده است، اینها می گویند قدرتمندها درست کرده اند که بیچاره ها بخوابند! آن نبی اکرم و سایر کسانی که اسلامی هستند، جنگ هایش با همین قدرتمندها بوده است، معذالک تزریق کرده اند که (اینها قدرتمندها آوردند روی کار) . اینها نقشه هاست برای اینکه شماها را جدا کنند خودتان را از هم و شما را از قرآن جدا کنند. قرآن یک سدی است که اگر به آن تشبث کنند و کرده بودند، مسلمین به این گرفتاری نمی شدند. قرآن را ما رها کردیم، این سد را ما به آن تشبث نکردیم رسیدیم به اینجا که از هر طرف توی سرما دارند می زنند، از هر جا که سربلند کنید یک ماموری گذاشتند تو سرما می زنند.
 

شکست فرهنگ و اسلام ماموریتی برای شاه آمریکائی

این محمد رضا شاه خودش گفت که متفقین صلاح دیدند که ما باشیم. پریروز هم که وزیر خارجه انگلستان گفت که (ایشان برای ماست، ایشان منافع ما را دارد حفظ می کند، چطور ما با او چیز نکنیم) ما می دانیم که ایشان منافع شما و آمریکا را دارد حفظ می کند، داد ملت همین است که ایشان آمده برای

صحیفه نور جلد 2 صفحه 254

منافع شما، خدمت به وطن بکند! ماموریت برای وطن دارد! ماموریت از طرف آمریکا دارد و انگلستان، باید مردم را اینطور کند، باید ایران را عقب نگه دارد، فرهنگ ایران را بشکند، روحانیت ایران را بشکند، اسلام را عقب بزند، تاریخ اسلام را تغییر بدهد، شما خیال کردید کم کاری کرد این خبیث؟ از اول که این جنایت کرده تا آخر هم جنایتی بکند یک طرف، تغییر تاریخ اسلام یک طرف، این کم جنایتی بود که این مرد کرد؟ اینها همه دست به هم دادند برای اینکه این سدها را بشکنند و الان که ایران قیام کرده و همه یکصدا دارند می گویند (مرگ بر این سلطنت) ، الان اختلاف چه در خارج کشور، چه در داخل کشور انتحار است، خودکشی است. اختلافات بین طبقات روشنفکر و غیر روشنفکر، در دانشگاه بین این جمعیت و آن جمعیت، الان اختلاف بین اینها یک انتحاری است، یک خودکشی است، مملکت را به باد دادن است، خیانت است بر مملکت، خیانت است بر اسلام. برای چی اختلاف دارید؟ چرا شما یک عده ای که آمدید در خارج کشور زحمت می کشید با هم مختلف هستید؟ جمع بشوید، با هم اجتماعات داشته باشید، یک راه بروید همه تان یکصدا داشته باشید، همه تان، تا این به صورت سیل درآید و این سیل بنیان کن، بکند بنیان این سلسله را و آنهایی که منافع ما را به واسطه اینها از بین می برند. انشاءالله خداوند همه شما را محفوظ نگه دارد و همه ما را انشاءالله عفو کند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها