پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396 9:28 PM
تاریخ: 1357/08/02
بسم الله الرحمن الرحیم
حال من امشب مقتضی اینکه مزاحمت کنم به آقایان نیست، اوضاع ایران برای ما حالی باقی نگذاشته. حتمی است تقریباً در ایران باز یک کشتار هست، باز این رژیم منحط، این رژیم سفاک به جان مردم افتاده است و دارند ما را قتل عام می کنند. در عین حال اوضاع رضایتبخش است، در عین حال که کشتار هست،
اوضاع طوری است که ایشان را مأیوس کرده است، دیگر ایشان از وضع خودش مایوس است و تصدیق هم می کند به اینکه من مأیوسم و باید هم مایوس باشد لکن در این حال یأسش الان دارد از یک طرف ارزهای ملت را می برد بیرون، جواهرات سلطنتی را می گویند با طیاره حمل کردند به خارج این جزیره ای که برای کارهای زشت درست کرده بودند و خیلی چیزهای زیاد در اینجا خرج شده بود و موسسات زیاد، آنها را هم بعضی از آقایان گفتند که فروخته است به شرکت نفت و پول هایش را حمل کرده به خارج و از یک طرف هم حالا که مأیوس شده است افتاده است به کشتار دستجمعی و به هیچ کس رحم نمی کند.
باید ملت ایران مهلت به این دیگر ندهد، باید بدون مهلت این را کنار بزند و قطع ید او را از سر ملت بکند. اگر مهلت پیدا بکند این مصیبت است برای ملت ایران. گاهی یک پیشنهادهائی از بعضی اشخاصی که خیلی توجه به تمام مسایل ندارد می شود، از بعضی از آقایان، از محترمین که مثلاً خوب است که اصل رژیم باقی باشد و این شخص برود لکن بعضی تصریح به این می کنند که (ایشان هم باشد لکن همانطوری که قانون اساسی تکلیف سلطان را معین کرده است که سلطان باشد و حکومت نکند، همین سلطنت بکند، بایستی ما هم همین طور رفتار کنیم و بگوئیم که ایشان سلطنت بکند و حکومت نکند و حالا به این مطلب قانع بشویم و بعد کم کم یک قدم، یک قدم جلو برویم) این جزء اشتباهاتی است که آقایان دارند، آنهائی که سوء قصد دارند، یعنی می خواهند این رژیم را حفظش کنند و بعد هر کاری خواهد بکند، آنهایی که حسن نیت دارند و آنطور نیست که بخواهند
یک ظلمی ادامه پیدا بکند آنها هم اشتباه دارند.
اگر چنانچه ملت ایران که اینهمه جنایات برایش واقع شده است، این آدم الان حدود سی سال است که دارد جنایت می کند، در این سال اخیر چقدر جمعیت از ایران به دست این و به امر این کشته شده است حالا بعد از اینهمه کشتار، بعد از اینکه همه مخازن ما را، نفت ما را، همه چیز ما را، مراتع ما را، جنگل های ما را به دیگران واگذار کرده است و نفت را بکلی از بین برده است و زراعت را بکلی از بین برده است و این ملت را همچو کرده است که بعد از چند سال دیگر هیچ ندارد این ملت، هیچ پشتوانه ندارد، یک کسی که اینهمه جنایات را کرده ما بگوییم که خوب آقا، شما حالا دیگر بفرمائید بالای مسند بنشینید بروید سراغ الواطی تان، به حکومت کار نداشته باشید؟! این ملتی که اینقدر خون داده حالا آقا را سلطانش، به سلطنت قبولش بکند و بگوید که خوب شما، ببخشید حالا دیگر همان سلطنت بکنید، آن آقا باشید شما، دیگر لازم نیست که قوه اجرائیه هم باشید!
خوب، کدام، کدام مسلمان از ما یک همچو مطلبی را قبول می تواند بکند؟ کدام آدم منصف قبول می کند که بچه های مردم را، جوان های مردم، دخترهای مردم، بچه های کوچک مردم را این مرد، این آدم سفاک به کشتن داده است، خودش در 15 خرداد متصدی فرمان بوده و به طوری که می گویند پانزده هزار نفر جمعیت را با فرمان او کشتند و امکان ندارد که این کشتارهایی که می شود بی فرمان او باشد، جرات نمی کنند بی فرمان او آدم بکشند، یک دفعه هم ایشان نگفته است که من نکردم و مأمورهای من کردند برای اینکه معلوم است مسأله. یک آدمی که یک عمر جنایت بر این ملت کرده است، یک عمر خیانت بر این ملت کرده است، یک عمر خون بچه های این مملکت را ریخته حالا ما بگوئیم که خوب حالا برای اینکه آرامشی پیدا بشود ایشان سلطان باشند، آقا باشند، دیگران خدمتگزار این را کدام ملت می تواند این را از ما قبول کند؟ کدام آدم که اعتقاد به خدا و اسلام دارد می تواند این نقشه را پیاده کند و تصدیق این مطلب را بکند؟ جز آن کس که اشتباه کرده، ما آن آدمی که اشتباه کرده می گوئیم از اشتباه بیرون بیاید.
و ثانیاً باید بدانند این آقایان که اگر این آدم را امروز شما مهلت دادید و گفتید سلطان باشد و حکومت نکند، این حالا قبول می کند. خودش هم در مجلس گفته است که قانون برای من وظیفه معین کرده است و من قبول کردم. این را قبول کرده است اما همین آدم می خواهد شما را بازی بدهد. مردم را بازی بدهد تا حالا سکوت بشوند مردم، این نهضتی که الان پیدا شده است و همه دستجمعی می گویند که ما نمی خواهیم این آدم را، مرگ بر این سلطنت، این خاموش بشود، این که خاموش شد امکان ندارد دوباره مثل حالا بشود یعنی این قیامی که الان شد و این نهضتی که الان شده است و آن همه زحمت ها
کشیده شده است تا به اینجا رسیده، اگر این نهضت بخوابد و مردم بروند سراغ کارهایشان، سراغ زندگیشان بروند دیگر محال است که برگردد این و این نهضت پیدا بشود و این آدم از این قدمی که گذاشته بر می گردد، این وقتی که برگشت، تمام مردم را، تمام مخالفین خودش را خواهد قتل عام کرد بدتر از حالا.
کدام آدم همچو، کدام عقل این مطلب را اجازه می دهد که ما یک دشمن سرسخت یک ملتی را رساندیم تا آنجائی که دارد حالا خاضع می شود و دارد گورش را گم می کند برود ما حالا مهلتش بدهیم که بعدها، بعدها یک قدمی برداریم؟ الان باید این را چاره کرد، الان باید قطع کرد این ریشه را، ما همه مان باید شرکت کنیم در این مطلب، همه قشرهای ملت باید شرکت کنند در این مطلب، اگر کسی در این مطلب موافقت با ما نکند، این سوءنیت یا دارد یا آدم نفهمی است، جاهلی است، آن که جاهل است باید به آن حالی کرد، آن که سوءنیت دارد باید به آن تشر زد که این دست بر دارد از این. خیانت است به یک ملتی که خون داده است حالا ما بگوئیم که خیر، ما این قدم اولمان که بر داریم که ایشان حالا سلطان باشد و فرح خانم، یا سلطان یا این برود و فرح خانم سلطان مملکت ما بشود و شورای مملکتی، شورای سلطنتی پیدا بشود و بعدش آنوقت بیائیم قدم دوم، بگوئیم نه او هم نباشد. آقا همین حالا باید این کار را کرد، اشتباه است، همین حالا، همین حالا باید این ملت تا اینجا که رسانده حرکت بدهد و همین طوری که مثل سیل دارد یکی پایه ها را یکی بعد از دیگری می ریزد، همه پایه ها را بریزند تمام دست هائی که در این مملکت قدرتمندی کردند و با قدرتمندی دارند ذخائر ما را می برند اینها تمام باید قطع بشود، این دست ها باید قطع بشود و کنار بروند. مملکت، مملکت ماست و ما خودمان می خواهیم اداره کنیم مملکت را، مستشار آمریکائی ما نمی خواهیم، اینکه یکی گاز ما را ببرد و آن یکی عرض می کنم که نفت ما را ببرد و آن یکی مرتع ما را ببرد و آن یکی جنگل ما را ببرد. چه برای مملکت ما باقی گذاشته این آدم؟
حرف ما این است و - از - این حرف، حرف من نیست آقا که من بگویم حقی مال من است و این حقم را گذشتم، این حق، حق الهی است، این حکم، حکم خداست، مسأله، مسأله تکلیف شرعی الهی است، کسی نمی تواند تخلف بکند، نباید تخلف بکند. یک کسی که سر تا پایش ظلم است باید قطعش کرد، این ریشه را باید قطع کرد، این مسلمین را دارد به، مسلمین ایران را دارد به نابودی می کشد، این را باید قطعش کرد تا اینکه مردم بتوانند یک نفسی بکشند. پنجاه سال بیشتر مردم خفقان گرفته بودند، مردم را سلب آزادی همه طرفه کرده بودند اینها، پنجاه سال است که مردم زجر کشیدند، اولادهایشان را دادند، چه زمان آن پدر و چه زمان این پسر حالا که مردم رسیدند به اینجا و قیام کردند، یک قیام مردانه کردند مردم ایران، الان هم در ایران، همین حالا که من و شما اینجا نشستیم بلا
اشکال در ایران یک هیاهوئی هست و تلفن صدایش بوده است که می گفتند صدای تفنگ ها الان دارد می آید، همین امروز چیز کردند، همدان هم که آن قیام هست و اطراف کرمان هم لابد هست، تهران هم که همیشه یک چیزی هست در کار. الان که این مردم مهیااند و به اینجا رساندند و حاضرند مردم برای همه جور جانفشانی برای اسلام، برای ملت خودشان، ما حالا بیائیم بگوئیم که حالا باشد، بگذارید بعدها این کار را می خواهیم بکنیم، حالا این قدم اولی را بر می داریم، ایشان را می گوئیم آقا سلطان باشد لکن حکومت نکند!! این چه حرفی است که از دهن ما بیرون بیاید؟ کدام ملت می تواند این مطلب را قبول بکند؟ خیر.ایشان باید بروند این سلسله باید منقرض بشود، ایران این سلسله را نمی خواهد، بچه هفت ساله اش هم نمی خواهد، پیرمرد هشتاد ساله اش هم نمی خواهد.
و الان وقت کار است که همه دست به هم بدهیم، شماها که در خارج مملکت هستید، با تمام قوائی که دارید کمک کنید به این مملکت، به اهل مملکت خودتان آنها دارند خون می دهند، شما قلم قدم عرض می کنم که تظاهر، هر چه بلدید، هر طوری که می توانید، خطا به بخوانید برای مردم این مملکت ها، صحبت کنید برایشان، مطالب ایران را به آنها بگوئید، حالیشان کنید که وضع در ایران چه می گذرد و ما چه مصیبت هائی داریم و ایرانی ها گرفتار چه مصیبت هائی هستند بلکه انشاءالله ملت های دیگر هم بیدار بشوند. الان به ما می گفتند که ملت فرانسه همه الان راجع به اینکه این باید برود همه قبول دارند که این باید برود، راست هم می گویند و لیکن باید فهماند به آنها، باید گفت، خوب تبلیغات چقدر ساله الان آنجاست که شاید بسیاری از مردم ندانند که این بیچاره مردم چه چیز دارند می گویند، خوب آزادی داده و کارتر می گوید چون آزادی تندی داده است به مردم از این جهت مردم از این جهت مردم با او مخالف هستند!! آخر این چه حرف احمقانه ای است؟ مردم آزادی چون دادند به آنها حالا دارند داد می کنند که آزادی بده؟! مردم را، مملکت را چون رو به ترقی دارد می برد از این جهت مردم از ترقی مملکتشان وحشت دارند!!
مملکت را برده تا لب هلاکت و اگر اینطور این آدم خدای نخواسته باقی بماند شما بعد از چند سال دیگر نه نفت دارید برای اینکه تمام راه لوله ها را باز کردند و همین طور دارد می رود، نه نفت دارید، نه زراعت دارید، وقتی که نفت نیست و زراعت نیست چی دیگر، ما چی داریم ؟هیچی .این آدم اگر چند سال باشد ما را می کشد به نابودی، ملت نابود خواهد شد.
الان وقت این است که همه دست به هم بدهیم و این ریشه را قطع بکنیم و دنبالش ریشه های
دیگر هم قطع بکنیم، مملکت مال خودمان است و حرف حق داریم، حرف صحیح داریم که مملکت خودمان را می خواهیم خودمان اداره کنیم، ما داریم اشخاصی که اداره کنند مملکتمان را، ما رجال صالح داریم، ما رجال مسلم داریم، ما تحصلیکرده ها داریم، عده کثیری در اروپا و آمریکا هستند نمی توانند برگردند به مملکت برای اینکه مورد زجر و حبس و اعدام و این چیزها واقع می شوند، آنها می آیند به مملکت خودشان، زندگی می کنند و اداره می کنند مملکت را. (نباشد ایشان کمونیست می شود) یک حرف غلطی است، کمونیستی دیگر در کار نیست، ایران کمونیستی ندارد، چهار تا بچه اگر یک وقتی یک چیزی بازیشان بدهند، یک صحبتی بکنند، اگر از خود آنها نباشد و تحریک خود آنها نباشد چهار تا بچه هم که از بین می روند، چیزی نیستند اینها تا اگر ایشان نباشند، یک مملکتی که سی میلیون جمعیت علم بلند کرده و داد می زند اسلام، اسلام اینجا می شود کمونیستی باز کرد؟ خفه می کنند کمونیست را، مگر می شود یک همچو چیزی؟ این تبلیغات شاه است برای اینکه خودش را نگه دارد و برای اینکه چند روزی زنده بماند و این می گوید اگر من نباشم کمونیست می شوند، خودت از کمونیست هم بدتر هستی.
در هر صورت شما همه، ما همه موظفیم به اینکه کمک کنیم به رفقایمان در آنجا، کمک ما در اینجا و در ممالک خارجه این است که تبلیغات کنیم یعنی هر کدامتان یک مبلغ، یک خطابه خوان باشید برای مردم، می روید توی مدرسه تان آنجا چند نفر را پیدا می کنید صحبت کنید، بگوئید که مسأله این است، مملکت ما اینطور است، مردم این را می خواهند، این آدم این کار را کرده این حرف را که می دانید همه تان، همه تان می دانید اطلاع دارید الان چه می گذرد به مملکت ما. انشاءالله خداوند همه تان را موفق کند و حفظ کند و سالم باشید و خودتان را بسازید برای مملکتمان. انشاء الله همه با هم وارد مملکت بتوانید بشوید و سالم باشید، مملکتتان از خودتان باشد انشاءالله.
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.