0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM

بیانات امام خمینی

تاریخ: 1357/07/17

 

انقلاب ایران یک برنامه الهی است

بسم الله الرحمن الرحیم
چنانکه که بعضی ها می گفتند، مثل این که بعضی از آقایان آمده بودند اینجا و من نبودم و مثل اینکه قدری مواخذه و محاکمه می کردند که کسی در این امر دخالت داشته در این معنا اینطور نبوده است. مزاج من اولاً اقتضای اینکه بنشینم و اینجا باشم ندارد، این است که دیروز تصمیم گرفتم که استراحت کنم. امروز که شنیدم آقایان اینجا تشریف می آورند، از این جهت آمدم که خدمت آقایان برسم من عادت به تشریفات ندارم که مثلاً بین من و کسی واسطه باشد، ارتباط باشد، این خلاف ادب اسلام است. من در اختیار همه آقایان هستم به مقداری که قدرت داشته باشم بالاخره قدرت می خواهد برای این که ماشاءالله شماها جوان هستید و انشاء الله وقتی که به پیری رسیدید آن وقت می دانید که آن اقتضاهائی که در جوانان هست در پیر نیست. ما حالا دیگر نفس های آخر را می کشیم و امیدواریم که بتوانیم همه مان خدمت کنیم به اسلام، خدمت کنیم به مسلمین، خدمت کنیم به وطن خودمان.
الان آشفته است ایران آشفتگی ای که شاید در طول تاریخ یک همچو آشفتگی ای در ایران نبوده است. شما اگر تاریخ را ملاحظه کنید، آنقدر انقلاباتی بوده است، لکن به این صورت که از آنطرف جنود ابلیسی به جان مردم بیفتند و از این طرف ملت کشته بدهد، جوان بدهد و مقاومت کند نبوده. الان وضع ایران اینطور است که هر جایش را که ملاحظه بکنید انقلاب است، باید گفت که انقلاب ایران هرجا که بروید، در آن جا (آنطوری که برای ما دارند نقل می کنند) از بچه های تازه به زبان آمده تا بزرگسال و جوان ها و پیرها و اینها، از دختر بچه ها و پسر بچه ها تا زن ها و خانم های بزرگ و مردهای بزرگ یک برنامه الهی در کار بوده است. دست بشر چنین قدرت ندارد که اینطور مردم را بیدار کند که همه طبقات و همه بچه ها و بزرگ ها، اینها با هم به یک راه بروند. این یک مطلب غیر عادی است کانه لطفی از جانب خدای تبارک و تعالی به ملت ایران شد که با این نهضتی که کرده اند و با این وحدت کلمه انشاءالله مقاومت کنند.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 116

 

رژیم شاهنشاهی ایران منشا همه مفاسد

و این فسادی که در ایران پیدا شده است، که همه فسادها زیر سر رژیم شاهنشاهی بود. در تاریخ از اولی که رژیم شاهنشاهی پیدا شده است تا حالا که ما مشاهده می کنیم، هر چه مفسده بوده، رژیم شاهنشاهی این مفاسد را ایجاد کرده منتهی هر وقت به اقتضای خودش، یک وقت اقتضایش یک نحو بوده است و در این عصری که من درک کردم و هیچکدام از آقایان درک نکرده اید که ابتلا به رضاخان انگلیس ها آن وقت رضاخان را آوردند و کودتا درست کردند و مسلط کردند رضاخان را بر ملت، مامور اجرای مقاصد اجانب بود او، از آن طرف اجرای مقاصد آنها را می دید موقوف است به این که طبقه روشنفکر طبقه علما، طبقه متدینین، اینها را بکوبد و از بین ببرد، از آن طرف هم چون آن منافع موقوف به این بود، عمل کرد به این کار تا منافع را به جیب آنها بریزد.
 

هواداری ریاکارانه شاه جنایت پیشه از اسلام و آزادی

خدا می داند که ماچه مصیبت ها در زمان این پدر کشیدیم و همه مان هم که الان مشترکیم در این که در زمان این پسری که خلف آن پدر است، او حقاً پسر رضاخان است یعنی همه خاصیت های فسادی که در پدر بود در این هم هست به اضافه یک چیزهای دیگر، به اضافه سالوسی. رضاخان یک آدم قلدری بود و همه اش هم قلدری می کرد، ملت هم آن وقت در مقابلش هیچ ایستادگی نداشت، کم یعنی بود، البته بود، اما کم بود، به این ترتیب که الان هست نبود آن وقت لکن رضاخان دیگر خودش را نمی چسباند به اسلام و به قرآن و به احکام مبین اسلام، دیگر ریاکاری نمی کرد سرنیزه بود و می زد و می رفت. ایشان آن جهات را دارد یعنی با سرنیزه مردم را می کوبد، آنقدری که او قتل کرد این زیادتر از او کرد برای این که او یک قتل عام در مسجد گوهرشاد کرد و بعد هم با یک اشراری، توسط اشراری اما این آقا قتل عام ها کرده است و اگر خدای تبارک و تعالی، خدای نخواسته مهلتش بدهد، خواهد کرد.
از آن طرف جوان های ما را از بین برده است، از آن طرف هر روز که صحبت می شود، همین دو سه روز پیش از این که در مجلس صحبت کرده، باید احکام اسلام را حفظ کرد، باید چه. خوب مرد بی عقل تو دیروز تاریخ اسلام که تاریخ شرافت یک ملت بود برداشتی و تاریخ دیگری را جایش گذاشتی تا تو دهنی خوردی و آنجا تمرگیدی. آزادی! آقا هی دم از آزادی می زند، تو راجع به حزب رستاخیز در نطق هایت مکرر گفتی که باید اینها وارد بشوند در این حزب، هر کس وارد نشد در این حزب و اگر سوءقصد دارد او را می کوبیم، می زنیم چه می کنیم و اگر این هم نیست تذکره به او می دهیم که برود بیرون. آزادی! در کجای این مملکت ما آزادی هست؟ آزادی قلم دارند مردم؟ آزادی بیان دارند مردم؟ کجای آزادی دارند که ایشان دم از آزادی می زنند؟ آزادی! احکام اسلام! دین مبین اسلام! حالا تو، از اسلام چه داری؟ چه علامتی از اسلام تو داری که دم از دین مبین اسلام می زنی؟ تو که داری اسلام را از بین می بری.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 117

 

سرنیزه آمریکای خبیث، حافظ شاه

این ابتلائی که ما همه الان داریم، الان جوان ما در ایران مبتلا هستند به این رژیم فاسد و دارند خون می دهند، کشته می دهند. همین چند روز پیش از این در کرمانشاه عده زیادی کشته شده اند، در کردستان هم، در سایر چیزهای کردستان هم می گویند بوده است چند روز پیش هم که دیدید تهران را چه کردند، تبریز را چه کردند، مشهد را چه کردند انسان نمی تواند بشنود این بلادی را که اینها قتل عام کردند و هر چه خواستند کردند حالا هم دارد حفظ این قدرت خودش را با حکومت نظامی می کند.اگر حکومت نظامی، اگر این آمریکای خبیث ده روز سرنیزه اش را از سر این بردارد، همان درباری ها می خورندش محتاج نیست که شماها، همان کسانی که در خود دربار، همان هائی که محافظش هستند در دربار، اگر بردارد این سرنیزه را آمریکا از سر این آدم، همین ها او را از بین خواهند برد یعنی او هیچ تامین جانی ندارد.
این را بدانید که الان من و شما راحت تر از او هستیم. او الان به مصیبت گرفتار است، مردم را به مصیبت انداخته لکن خودش مصیبت ها الان دارد، الان شب و روز ندارد، شب خواب ندارد این آدم، الان وقتی که صحبت می کند، لرزه می کند و صحبت می کند، نمی تواند چهار کلمه را صاف صحبت کند، این حالایش است و عاقبتش هم انشاءالله بدتر از این خواهد شد و آن طرفش هم بدتر از این طرف خواهد شد.
 

وظیفه وجدانی شرعی است که باهر وسیله ممکن به یاری نهضت اسلامی ایران بشتابیم

این وضع ایران در حال حاضر و ما که در این جا هستیم و شما آقایان که در خارج بلاد هستید، در خارج ایران هستید وظایفی دارید، این چنین نیست که ما از آنجا آمدیم بیرون دیگر تمام شد. ما همه وظیفه داریم یعنی وظیفه عقلی، وظیفه وجدانی، وظیفه شرعی داریم، وظیفه ما این است که ما در هر جا باشیم، جمعاً و فرداً یکی یکی و اجتماعی کمک کنیم به این نهضت مقدس ایران که آنها در میدان مبارزه دارند خون می دهند و ما خارج هستیم و نمی توانیم آنجا، برویم باید در خارج ما هم مبارزه داشته باشیم، ما هم به هر مقداری که ما می توانیم با حرف مان، با قلممان، با تظاهراتمان، هر کس هر چه و هر مقدار که می تواند، باید همه ما این وظیفه را ادا بکنیم.
الان مملکت ایران به ما صاحب دین شده است، ما دین داریم الان به آنها، مدیونشان هستیم برای این که اینها راجع به مصالح ملت دارند فداکاری می کنند، ما هم جزء ملت هستیم، از ملت ایران هستیم، آنها پس برای خاطر ما فداکاری کردند، خون دادند، حبس بودند. الان از علماء ما چقدر در حبس اند. از علماء، از روشنفکران، از دکترها و مهندسین از محصلین، از بازاری ها، همه طبقات الان در حبس اند، عده ای کشته شده اند، عده ای محبوس اند، اینها برای خاطر همین ملت بوده، برای خاطر اسلام بوده و ما که مسلم هستیم و ما که ملی هستیم، مربوط به این ملت هستیم، به اینها

صحیفه نور جلد 2 صفحه 119

دین داریم، باید دینمان را ادا بکنیم. من که یک طلبه هستم دینم را اداء می کنم به این که بنویسم، بگویم به شما عرض بکنم، شما که آقایان هستید، محصل هستید، هر رشته ای را که دارید باید دینتان را به این ملت ادا بکنید. اینها را خرد کردند زیر پای خودشان، خداوند انشاءالله خردشان بکند و می کند انشاءالله. بنابر این ما همه موظف هستیم که توجه داشته باشیم به آنها و هر مقدار که می توانیم، البته همه کار که ما نمی توانیم بکنیم، آن مقدار که در وسعمان هست، در قدرتمان هست در خدمت به این ملت و در خدمت به این خلق ما دین خودمان را ادا کنیم.
 

تلاش ابر قدرت ها برای حفظ شاه و رژیم منفور پهلوی

علاوه بر این خوب خود ما هم اهل این ملت هستیم، می بینیم که تمام مخازن دارد می رود تو جیب آمریکا و برادران او. نفت ما اگر اینطور که حاتم بخشی می کند محمدرضا اگر این نشود، نفت ما به این زودی تمام نمی شود،مخازن ما به این زودی ها تمام نمی شود لکن در نفت را باز کرده اند و حراج کرده دارند می برند همه را، خورند همه را، از آن طرف انگلیس ها می برند و از این طرف کسان دیگر، آمریکائی ها که از همه بدترند، از آن طرف هم شوروی ها، همه ریخته اند به جان این ملت و همه دست به هم داده اند تا این مردیکه را نگهش دارند و این چیزها را ببرند.
شما دیدید که چند روز پیش از این رهبر چین آمد که (خیر این رهبر چین، رهبر چند صد میلیون جمعیت، یک میلیارد جمعیت است و خلق چین چطور و کمونیست چطور و ما چطور هستیم) مردیکه آمد ایران، یک کسی که قتل عام ها کرده، وارد به او شد، از روی کشته های ما با هلیکوپتر رد شد، نتوانستند او را از توی خیابان ببرند برای اینکه مردم هیاهو می کردند، داد و قال کردند، همه اینها را مردیکه دانست نه اینکه نمی دانست.... چقدر جمعیت همراهش بود، از روی کشته های ما عبورش دادند و بردندش آنجا و دست به دست هم دادند و با کمال خوشروئی با هم عرض کنم چه کردند این آدم اینها بازی میدهند مردم را، از آن طرف دیدیم که در 15 خرداد اینهمه جمعیت از ایران کشته شد و شوروی روزنامه هایش از اینها تایید کردند و گفتند که آنها یک دسته ارتجاعی بودند و یک دسته چه بودند که می خواستند چه بکنند و حالا هم همانطور است که تایید می کنند از او، آمریکا که معلوم است.
اینها می خواهند که تمام مخازن ما را ببرند و این ملت بیچاره بعد از این که نفتش و منابعش از بین رفت بعد باید چه بکند؟ خدا می داند چه باید بکند. این آقا می گوید که از خورشید باید ما چیز بگیریم، تو چراغ نفتی را نمی توانی روشن کنی، شما می خواهید از خورشید قدرت بگیرید؟! این حرف ها چه است، این حرف هابرای اغفال مردم است. تمام این صحنه سازی ها که دارند می کنند برای آن است که این مردیکه را نگهش دارند اینها با قدرت های خودشان.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 119

 

غارت اموال ملت توسط شاه و پدرش

در داخله هم هر کس که بگوید که این باید بماند یا خوب است بماند، این خائن است که گوید خوب است بماند، برای این که در داخله همه دیدند که این شخص چه می کند و با مردم چه کرده است و با مخازن ما چه کرده است، با مال ما چه کرده است. چقدرها در خارج، این آدم، چقدر از مال مردم گرفته اند و در خارج الان ویلا دارند و ملک دارند و چه دارند و چه دارند، همه اینها از مال ملت بوده. خوب، ما رضاخان را دیده بودیم، یک سربازی لخت بود که آمد و حالا هر یک از آنها صاحب میلیاردها دلار شده اند، این از مال همین ملت است. در تمام شرکت ها اینها شرکت دارند هر شرکتی که در ایران تاسیس شده یک مقدارش مال اینهاست.از نفت هم که همینطور دارد به آنها می دهد. یک مقداری گیرند، یک مقدار کمی می گیرند که این مقدار هم به آنها آهن می دهند، چیزهائی که به درد ما نمی خورد، بله به درد ایشان این مسلسل ها می خورد برای این که بزنند و مردم را بکشند، به درد ملت ما نمی خورد این چیزها. یک مقداری از آن هم توی جیب خودشان و توی جیب عائله شان می رود و به تبلیغات می دهند در خارج. خدا می داند اینها چقدر، می گویند صد میلیون دلار خرج تبلیغات ایشان است که به خارج می دهند برای تبلیغ کردن، تبلیغ چه؟ تبلیغ این که این آقا برای ایران لازم است باشد، اگر این برود، کمونیست می شود ایران!. چرا کمونیست می شود ایران اگر این برود؟ ملت ایران یک ملت مسلم است، ملت ایران شعارشان اسلام است، شعارشان دیانت است چرا کمونیست می شود؟ ایشان همین طوری دارند منتشر می کنند. حالا اخیراً هم می گویند که بناست که، درست کرده اند یک دسته ای را که دانشگاه وقتی که باز شد، در دانشگاه شعار کمونیستی بدهند برای این که به مردم بفهمانند که ببینند الان کمونیست ها هستند، نه اینها سازمان امنیتی هستند، اینها کمونیست نیستند. با هر حیله و با هر حقه ای هست اینها می خواهند این را نگهش دارند و نگهداشتنش هم برای آن است که ایشان بهتر از همه نوکری دارد می کند.
 

با بیرون کردن نفتخورها و مفتخورها، ملت کشور را اداره خواهد کرد

ما حرفمان از اول تا حالا این بوده است که ما یک مملکتی داریم برای خودمان می خواهیم، ما نمی خواهیم آمریکا سرپرست ما باشد ما نمی خواهیم همه منافع ملت را آمریکا ببرد، همه منافع مملکت را شوروی ببرد، گاز را شوروی ببرد و نفت ما را آمریکا ببرد و یک سفره بازو هر چه هر کس می خواهد هر چی بخورد، ما نمی خواهیم اینطور باشد. ما می خواهیم خودمان، یک جمعیتی هستیم، هر چی هستیم به شما چه ما هر چی هستیم، می خواهیم خودمان از زمین خودمان و از آب خودمان و از نفت خودمان و از مخازن خودمان که همه غنی اند اینها، ما می خواهیم از همین ها استفاده کنیم و دزدها را کنار بگذاریم که می خوردند و می بردند، آنها را هم کنار بگذاریم، خودمان اداره کنیم مملکت خودمان را. ما سرپرست لازم نداریم، بد اداره می کنیم خودمان کردیم خوب هم اداره می کنیم خودمان کردیم ما حرفمان این است و کی می تواند بگوید نخیر (شما) باید حتماً کس دیگر بیاید شما را اداره کند؟

صحیفه نور جلد 2 صفحه 121

به شما چه ربطی دارد؟ ما یک مملکتی داریم مال خودمان، مخازنش هم مال خودمان، خودمان می خواهیم اداره اش بکنیم. می گوئید نمی توانید، اداره کنید نتوانیم،به شما چه ربطی دارد؟ ما نمی خواهیم اداره اش کنیم، حرفمان این است که شما بروید بیرون. حال آنکه اگر اینها بروند بیرون، اگر این مفتخورها و این نفتخورها را ما کنار بزنیم، نفتخورها عبارتند از همین ابر قدرت ها و هم مفتخور هستند هم نفتخور و مفتخورها هم همین عائله پهلوی و تمام آنهائی که در این 50 سال با اینها رابطه داشته اند از هر طبقه ای که می خواهد باشد، اینها مفتخورهائی هستند که روی نعش جوانان ما دارند استفاده از موقعیت همین مملکت می کنند، ما می گوئیم که، این نفتخورها و این مفتخورها را اگر ما بیرونشان بکنیم یک مملکت غنی داریم که می توانیم اداره اش کنیم تا آخر. این جور نیست که مملکت ما بودجه اش ناقص باشد، خورنده اش زیاد است بودجه ناقص نیست، آنهائی که می خورند زیاد است، خرج این اشخاص خارجی تبلیغاتی نمی دانم خرج این اشخاصی که در داخل هستند برای حفظ ایشان و امثال و ذالک، این مستشاران که از خارج می آیند، اینها زیاد می خورند، همه اینها ریخته اند در این کشور برای مخازن ما و دارند آن را چپاول می کنند و می برند.
اگر ما دست اینها را کوتاه کنیم و انشاءالله کوتاه می کنیم و ملت انشاءالله قیام کرده است و کوتاه خواهد کرد، اصلش بیرونشان خواهیم کرد انشاءالله، اگر ما یک همچو چیزی موفق بشویم، هم نفت مان به اندازه کفایت است، و هم خودمان می توانیم اداره کنیم مملکت خودمان را. کی گفته تو بیائی اداره کنی مملکت ما را و یا عمال تو بیایند اداره بکنند؟
 

تا قطع ید آمریکا و سایر ابر قدرت ها نهضت ادامه دارد

ما این همه مستشار می خواهیم چه کنیم؟ این مستشارها همه برای این است که حفظ کنند او را و غارت کنند ما را، حفظ این برای غارت، که اینها می خواهند غارت کنند، حالا اگر می توانستند یکی بهتر از این بیاورند، او را می آوردند، همچنان عشقی به چشم و ابروی ایشان ندارند لکن الان نمی توانند او را بردارند، هر کس که را بیاورند ما همین هستیم.اگر بنا باشد که کودتا بکنند و یک نظامی روی کار بیاورند، یا باید بکشند یا باید بروند. همین طور که حالا هستیم، یا باید مسلسل را بکشند و همه ملت را بکشند یا باید کنار برود. تا آمریکا نرود و تا دست این ابرقدرت ها از روی مملکت ما برداشته نشود، ما نهضت مان برقرار است و فریادمان هم برقرار است و کارهایمان را هم انجام می دهیم و انشاءالله موفق خواهیم شد.
 

هیچ قدرتی نمی تواند با ایران که مورد توجه افکار عمومی دنیاست مقابله کند

آقایان نترسید از این ابرقدرت ها. اگر یک ملتی قیام کرد برای مصالح خودش، یک وقت می خواهد جنگ خارجی بکند، در جنگ خارجی ما هیچ هستیم و آنها همه چیز دارند. یک وقت ملتی یک حرفی دارد که همه عالم می پذیرند این حرف را که ما ملتی هستیم و نمی خواهیم اجانب توی مملکت

صحیفه نور جلد 2 صفحه 122

باشند و توی خانه ما باشند خانه مان بیرون بروید.این را کسی نمی تواند با آن معارضه کند، اگر هم معارضه کند یک عدد خیلی کمی می توانند معارضه کنند والا با افکار عمومی دنیا مواجه خواهند شد و هیچ قدرتی با افکار عمومی دنیا نمی تواند مقابله کند. ما الان متوجه کردیم تمام افکار عمومی دنیا را به ایران، الان ایران مورد توجه همه است یعنی یک چیزی است که همه دارند مطالعه می کنند در ایران، ایران را دارند مطالعه می کنند آنها منتهی مطالعه می کنند برای چاپیدن شاید یک اصحاب خیری هم باشد که مطالعه می کند که ملت چرا این جور است، چه شده است، جرا باید اینطور باشد؟ این کم کم توجه همه است که همه متوجه شدند به این که یک ملتی به پا خاسته و گوید که من حق خودم را می خواهم، نمی گوید که من حق دیگران را می خواهم، این ناچار باید تبعیت از آن بشود.
 

نوید پیروزی در سایه اتحاد

و من به شما مژده می دهم که انشاءالله اگر چنانچه دست به هم، همین طوری که دادید، دستتان در دست هم باشد، مخالفت ها را کنار بگذارید و با هم دوست باشید، همه با هم همقدم باشید، نتیجه خواهید برد و کلک اینها را انشاءالله خواهید کند و مملکت مال خودتان خواهد شد و آن یک کلمه ای هم که به شما آقایان خارج از کشور عرض می کنم این است که گاهی من می شنوم ایران که بودم گاهی می شنیدم، این جا هم شاید شنیده باشم که آقایان بینشان یک اختلافات جزئی یک کدورت های جزئی است، به نظر من این صحیح نیست، شما همه برادر هم هستید چرا با هم، سر چه با هم اختلاف داریم؟ ما باید همه دست به هم بدهیم و او را که دشمن همه است از بین ببریم. اگر ما بنا باشد که خودمان باهم اختلاف بکنیم، او آسوده سرجای خودش می نشیند و قوای ما صرف خودمان می شود. این هم یک نیرنگی است که آنها همیشه داشته اند که بین همین طبقات مردم اختلاف بیندازند دو تا حزب درست بکنند، این حزب کذایی و حزب کذا، بین آن دو را حزب اختلاف بیندازند و مردم را فلج بکنند، یا مثلاً یک نفر بیاورند جلو، یک چیزی از او درست بکنند بعد هم مردم به او مشغول بشوند، مدت ها سر این دعوا بکنند و قوایشان تحلیل برود و آنها استفاده بکنند.
شما آقایان که در خارج هستید با هم برادر باشید، حل کنید اختلافات را، اگر یک وقت کدورتی از یک برادری دیدید، برادروار بروید پیش او بگوئید فلان کار شده است و من به واسطه آن کدورت دارم، حل بشود این کار.
 

همه باید خدمتگزار اسلام و کشور باشیم

علی ایحال من توفیق شما را، همه آقایان را از خداوند تبارک و تعالی می خواهم و امیدوارم که تحصیلات شما در این جا به آخر برسد و با سربلندی برگردید به وطن خودتان و زمام امور وطن را اشخاص مهذب، اشخاص صحیح العمل به دست بگیرند و همه شما خدمتگزار، همه ما خدمتگزار به این مردم و به وطن خودمان و به اسلام باشیم.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 123


و اینهم عرض کنم که من مزاجم اقتضای این که هر روز بیایم اینجا با این وضعی که الان هست، نمی کند و من الان خسته شده ام و گفتم چاره ای ندارم که با آقایان صحبت بکنم. من معذرت می خواهم از آقایان که نمی توانیم بیایم. اولاً که این را عرض بکنم که من از اولی که داخل در این باغ شدم اجازه دخالت به کسی ندادم، به نزدیکان خودم هم اجازه دخالت هیچ وقت نمی دادم، خودم مستقل بودم در کارهایم، خودم هر کاری را می خواستم می کردم و هر کاری را نمی خواستم نمی کردم و بر اثر تشخیص خودم و تفکر خودم کارها را انجام می دادم. خیال نکنید که من این جا حالا آمدم مثلاً ارتباط خاصی با کسی داشته باشم یا کسی در کارهای من دخالت بکند و من هم تقلید بکنم از او. این حرف ها نیست در کار، کدورتی نداشته باشید از این جهت که من مثلاً اگر رفتم بیرون برای استراحت، این یک چیزی بوده است که من مثلاً به آقایان رسیدگی نکنم، خدمت آقایان نرسم، نه در خدمت همه آقایان هستم و آن جا هم، منزلم درش باز است، هر کس از آقایان که بخواهد بیاید آنجا لکن از اینکه بیایم در این محل، این جا باشم و یا این که آن جا هر روز بلند شوم بیایم این جا، از این معذرت می خواهم برای این که مزاج من چنین اقتضائی ندارد و من باید برگردم آن جا و استراحت بکنم و انشاءالله خودم را حاضر کنم برای خدمت به همه آقایان.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها