0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM

بیانات امام خمینی درباره ی جنایات شاه

تاریخ: 1357/02/23

 

جنون مستبدین در هنگام سقوط

بسم الله الرحمن الرحیم
من نمی دانم از کجا شروع کنم، مصیبت ها را بگویم یا بشارت ها را، همه جا الان در ایران مصیبت است و همه بشارت. این مطلبی را که من سابقاً پیش بینی کردم که این دیکتاتورها و این مستبدین و چماق به دست ها در اواخر عمرشان، آن وقت که سقوط خودشان را پیش بینی می کنند و می بینند یا به مرگ، یا به مرگ مقام و سیاسی، دیوانه می شوند، اعصابشان را به کلی از دست می دهند و با حال دیوانگی و جنون با مردم معامله می کنند، الان همان مطلب را ایرانی ها بالعیان دارند مشاهده کنند و شما آقایان دستی از دور بر آتش دارید.
 

قم مرکز روحانیت و اسلام، در قبضه لشکر جرار محمدرضا

الان قم مرکز روحانیت مرکز فقه اسلام در قبضه لشکر جرار مغول است لشکر جرار محمدرضا شاه بدتر از چنگیز است و خانه های مردم را آن طور که به ما اطلاع دادند، همانطور - دارند - یکی پس از دیگری دارند تفتیش می کنند و معلوم نیست که دنبال چه می گردند. الان جیش در قم با توپ و تانک و مسلسل مقیم است و تمام مدارس و خانه های آقایان هم به حسب قاعده در تحت مراقبت پلیس جیش است و - در منزل آقایان - هجوم کرده اند به منزل مراجع و در داخل منزلشان، آدم کشتند و جنایت کردند. الان آقایان در مریضخانه هستند، در بیمارستان، الان به حسب آنطوری که اطلاع امروز بوده است، آقایان در بیمارستان هستند.
 

سقوط این خاندان نزد ملت از پنجاه سال پیش بوده است

این جنونی است که عارض شده است بر این شخص و نمی دانم به کجا خواهد منتهی شد. این حال عصبی است که چون خود را ساقط می بیند، پیش ملت که از اول ساقط بود، از آن روزی که رضا شاه به امر انگلستان حمله کرد بر ایران و کودتا کرد، اولش اشخاص با اطلاع می فهمیدند و بعد هم که شروع کرد به اراذلی و اوباشی و پلیسش با مردم آنطورها، با علما آنطورها رفتار کرد، با زن ها آنطور رفتار کرد، با مدارس دینی آنطور رفتار کرد، با تبلیغات دینی آنطور رفتار کرد، مردم فهمیدند که

صحیفه نور جلد 2 صفحه 53

گرفتار چه اعجوبه ای و چه حیوانی هستند. این که از اول این خاندان ساقط بود پیش ملت، سقوط از حالا نیست از پنجاه سال پیش از این، اینها ساقط بودند پیش ملت، منتهی حالا یک جنبشی در ملت ایران پیدا شده است و به حسب آنطوری که گفته شده است بیش از سی شهر در ایران تظاهر بر ضد این مرد کردند و (مرگ بر شاه) گفته اند.این سی شهر این همه ایران، اینها به منطق شاه از خارج کشور با تذکره قاچاقی وارد ایران شده اند و یک عده معدود آشوبگرند اینها! تمام مراجع اسلام، تمام علمای بلاد از اول تا آخر که بر ضد این شخص قیام کرده اند و آنطوری که امروز اطلاع داده اند پنجاه وشش نفر از علمای تهران از رفتن به مسجد اعتراضاً به این کارها، خودداری کردند و اعلام کردند که نمی روند به مسجد برای خاطر اعتراض بر اینها، اینها همه با تذکره قاچاقی از بیرون آمده اند! و این عده آشوبگرند! اخلالگرند! علمای تهران علمای قم، علمای خراسان، علمای آذربایجان، علمای یزد علمای کرمان علمای همه جا، اینها یک مشتی آشوبگر هستند!!
 

محمدرضا، مصلحی که ما را به دروازه تمدن بزرگ می رساند!!!

آن که آشوبگر نیست محمد رضاخان است! این آشوبگر نیست! این مصلح هست! این دارد ما را به دروازه تمدن بزرگ وارد می کند! اگر کسی این کتابی که برای ایشان نوشته اند - خودش که عقلش نمی رسد که بنویسد، اینها برایش می نویسند، من نمی دانم حالا مطالعه هم کرده است که بفهمد چه جفنگ هائی تو این کتاب هست یا مطالعه هم نکرده اگر کسی این کتاب را ببیند واقعاً خجالت می کشد که یک قلمی اینطور اینطور بی بندوبار، اینهمه اختناق اینهمه گرفتاری مردم، اینهمه کشتار اینهمه زدوبند اینهمه فروختن ملت به اجانب، اینهمه خیانت بر ملت مسلم ایران اینها را همه خدمتگزاری بخواند (آزادی است در ایران) یک آزادی ای که هیچ کس نمی داند! هر کس این کتاب را بخواند و از کره مشتری آمده باشد و این کتاب را بخواند خیال می کند که این یک مطلبی است که همان طرز فکر افلاطون است. معلوم می شود که ایران یک عالم دیگری است، یک عالمی ماورای این عالم است. اما وقتی که بیاید در ایران وارد بشود و ببیند طرز حکومت ایران چه جور است و طرز حکومت شاه چه جور است آنوقت می فهمد که همه اش لاف و گزاف، بیخود گفتن، توی کتاب نوشتن هست. بخوانید این کتاب را، البته آن کسی که نوشته آدم مطلعی هم بوده است، حالا نمی دانم خودش مطالعه کرده یا نکرده اما آن آدم، آدم مطلعی بوده که نوشته لکن نشسته و از ماورای طبیعت، از ماورای این عالم چیز نوشته. ایشان هم که می خواهند ما را، به دروازه تمدن بزرگ برسانند یعنی این کار انجام شده است، ما در دروازه تمدن هستیم! الان ما وارد شهر ماورای طبیعت هستیم! در تمدن بزرگ ما الان وارد هستیم! اما چه داریم؟ شما یک چیزی که ما داشته باشیم، خودمان داشته باشیم، جز دروغ گفتن و گزافه که از خودمان است، ماورای شان ما چه داریم؟ جز این جنایت چه داریم؟ جز آدم کشی، جز اختناق، جز دروغگویی، حتی مخبرین روزنامه با آن وضعی که چهل، پنجاه سال است داشته اند، حالا اعتراض کردند که ما را اینقدر وادار به دروغگویی نکنید، مخبرین روزنامه ها، اینها اعتراض

صحیفه نور جلد 2 صفحه 54

کرده اند که اینقدر ما را به دروغگویی وادار نکنید. اساتید دانشگاه ها از قراری که گفته می شود، اعتراض کردند که ما نمی رویم سر این کلاس ها و درس ها با این وضعی که شما پیش آوردید در دانشگاه ها، اینها هم لابد یک دسته از اوباش هستند!!
 

مخالفین دیکتاتوری در اصطلاح شاه مشتی اراذل بیگانه اند

این علمای تهران که الان بنا دارند که از قراری که امروز اطلاع رسیده است که اعتراضاً دست از جماعت بردارند و این حوزه قم که الان در حال تعطیل و انعطال است، اینها همه یک مشتی اوباش هستند که از خارج مرز با تذکره های دروغی آمده اند در ایران! آذربایجانی ها همه شان که همچو قیامی کرده اند که بیسابقه تقریباً بوده است، همچو تعطیلی کردند که بیسابقه بوده است، اینها هم یک مشتی اراذل بودند! یزدی ها هم همین طور، همه ایران، تمام ایران یک مشتی اراذل به اصطلاح اینها هستند که اینها نمی فهمند چی چی می گویند! در اصطلاح اینها هر کس که مخالف با دیکتاتوری است، مخالف با کسانی است که به اسلام دارند خیانت کنند، کسانی که به این ملت خیانت کرده اند، هر که مخالف اینهاست یک مشت اراذلی است که از خارج آمده!
 

ادعای پوچ شاه در پشتیبانی ملت از او

الان هم با این همه بساطی که در ایران در آمده است و اینهمه مخالفتی که از همه شهرها، سی و چند شهر، همه شهرهای ایران باید گفت، سی و چند شهر خوب دهاتش هم بوده است، از دهات هم می گویند هست این مطالب، الان هم با همه این مسائلی که اینها روبرو هستند، باز وقتی که صحبت می کنند ابداً از آن حرفهای اول دست برنمی دارند، (تمام ایران با ما موافقند! تمام اصناف! همین دیشب این مطلب بوده که صدوبیست و چند رئیس صنف گفته اند. تمام اصناف تهران با شما وفادارند! و به انقلاب شاه و ملت رای دهند! و معترضند به این آشوبگرها! به این آشوبگرها اعتراض دارند واز دولت خواسته اند که اینها را مجازات کنند!) این صدوبیست و چند صنف خارج از ایرانند اینها یا تهرانند و بازار تهرانند؟ اگر تهران است و بازار تهران است، بازار تهران که حالا می گویند چهار روز است بسته است. حالا امروز را من اطلاع ندارم اما می گویند چهار روز بسته بوده، اعتراض داشته اند، هیاهو از بازار بلند می شود. مبدا هیاهو دانشگاه هست و بازار، دانشگاهی ها از خارج آمده اند؟ بازار تهران هم از خارج آمده اند؟ آن اصناف و صدوبیست و چند صنفی که همه اظهار وفاداری کرده اند اینها زیرزمین، در زیر زمین اینها هستند. ما در خارج نمی بینیم اینها را حلال زاده اینها را نمی تواند ببیند. اینها همه، همه موافقند!! همه سی و چند میلیون جمعیت ایران همه موافقند!! چند هزار، چند نفر محدود، اول که می گفتند به عدد انگشت های مثلاً انسان، کم کم یک قدری زیادش کردند، حالا رسیده به چند هزار، دوسه هزار جمعیت که با اینها مخالفند! دیگر چندین میلیون جمعیت همه موافق هستند!! اما این جمعیت کجاست ما نمی دانیم، این جمعیت در یزد است؟ در قم است؟ در تهران است؟ در مشهد

صحیفه نور جلد 2 صفحه 55

است؟ آذربایجان است؟ کردستان است؟ اهواز است؟ اینها کجا هستند که ماورای این جمعیتی که الان در ایران موجود هست، هستند؟ جمعیتی که در ایران الان موجود است، همه می دانند، همه خبرگزاری هایی که باید اطلاع بدهند اطلاع دادند و گفته می شود که بیست و چند (بعضی ها 25 شهر بعضی ها 33) شهر از شهرهای ایران همه اعتصاب کرده اند، همه تظاهر کرده اند بر ضد شاه، در رادیو هم هست. یک کلمه هم گفته شده است که اینها، شاه یا دستگاه شاه از فلان طلبه که من باشم می بینند ولی من می بینید ولی من می گویم تمامش زیر سر خود اوست، تمام این سی و چند شهر که قیام کرده اند، با تحرک خود ایشان قیام کرده اند. دزد اگر بخواهد بگوید که دست من را حاکم بریده است، باید به او گفت نه خودت بریدی حاکم اجرای قانون می کند، تو خودت دست خودت را بریدی، تو دزدی کردی و کسی که دزدی بکند دستش به هدر می رود.
 

سقوط حتمی شاه

تو فکر کن که (اگر قوه تفکر برای تو دیگر باقی مانده باشد، سقوط خودت را به چشمت داری می بینی و قوه تفکر از دستت رفته) تو فکر کن که در این پنجاه سال بر این ملت، تو و پدرت چه گذراندی، این ملت از دست پدرت، بعد از آن از دست تو به آنها چه گذشته است. اینهمه داغ ها که در دل اولیای این مقتولین هست از آن زمان تا حالا، از زمانی که در مسجد گوهرشاد آن جنایت را آن مرد جنایتکار کرد لعنه الله تعالی تا امروز که با دست تو این جنایات دارد اجرا می شود، با این ملت شما چه کردید.
 

با این هرزگی ها جلوی انفجار ملت را نمی توان گرفت

می خواهید انفجار نشود؟ دیگر یک کسی باید باشد که راس انفجار باشد و مردم را به انفجار وادار کند؟ این خود به خود منفجر است این ایران، ایران خود به خود منفجر است. مگر می شود جلوی انفجار را با این هرزگی ها گرفت که گروه انتقام یک وقت درست می کنند و کمیته پیکار درست می کنند و این حرف های نامربوط ؟مجلسشان را وقتی که می روی گوش می کنی حرف های این چهار نفر بیچاره ای که آنجا برای خاطر اینکه سال دیگر هم اینها مجلس بروند خودشان هم گفتند این را که سال دیگر هم اینها مجلس بروند ببینید چه حرفها می زنند، حتی وکیل خود آذربایجان می گوید (اینها آذربایجانی نیستند، آذربایجانی که با شاه مخالف نمی شود) پس اینها کجائی اند؟ تبریزی ها کجائی اند آقای وکیل؟! آن وضع مجلس ما و آن انحطاطی که پیدا شده است در مجلس، یک وقت مدرس توی مجلس هست، یک وقت هم اینها که می بینید.یک وقت مدرس است که می ایستد و مقابل همه صحبت می کند و مقابل رضاشاه می ایستد، تا آخر نفس ایستاد بعد هم او را کشتند البته.
یک وقت هم اینها هستند که برای خاطر اینکه یک روز دیگری هم وکیل بشوند، حالا یک همچو حرف هایی می زنند که همه، هم خودشان می دانند دروغ می گویند هم دیگران می دانند که اینها دروغ

صحیفه نور جلد 2 صفحه 56

می گویند. معذالک می گویند، برای جلب نفع خودشان، جلب رضایت رضاشاه محمدرضاشاه سخط خدای تبارک و تعالی را بر خودشان می خرند. این وضع مجلس ما، آن وضع قوانین ما، آن وضع احکام شرعی ما، آن وضع بازار ما، آن وضع نفت ما، آن وضع استقلال ما.
خدا می داند که بعضی از این صاحب منصب ها گاهی همین جا قاچاقی پیش من می آیند، چه خون دلی اینها دارند از این مستشارهای آمریکایی که هر چند وقت یک دفعه یک جبهه های تازه ای می آید اینجا و با ما چه می کند و چه معاملاتی این نانجیب ها با اینها می کنند.
 

چرا صاحب منصب های ما اینقدر بی عرضه اند؟

من نمی دانم، واقعاً برای من معماست که این صاحب منصب های ما چرا اینقدر بی عرضه اند، چرا اینها اینقدر بی عرضه هستند؟ چرا نشستند تو خانه شان تا اینطور تحمیلات بر آنها بشود؟ چرا مستشارهای آمریکایی را اجازه می دهند که با آنها اینطور رفتار کنند؟ چرا این مردک را بیرونش نمی کنند؟ به ما می گویند که خوب اگر این برود کی جای این بیاید به جایش؟ من گفتم اگر این برود عبیدالله هم بیاید بهتر از او است برای اینکه هر کس بیاید حالا فکر می کند. یک مقدار این حالا کهنه کار شده و اواخر عمرش است و عصبی شده و دیوانه شده است و به هر جازند و می کشد و نمی دانم به کجا می رسد. اما اگر چنانچه او برود هر که بیاید، هر کس را شما تصور کنید بیاید، در اول امر تا یک مدت هایی مردم راحت هستند، اگر این باشد یک ساعت راحتی نیست، اگر این برود هر کس بیاید مردم باز یک مدتی راحت هستند. خیال نکنید که حالا اگر این رفت دنیا به هم می خورد، هیچ چیز به هم نمی خورد. این صاحب منصب ها کجا هستند؟ هی ارتشبد کذا و نمی دانم سپهبد کذا و سرلشکر کذا، حرف است اینها، مثل وکلا می مانند، وکیل هستم!!! وکیل کجا و ملت! هر کدام از قول ملت حرف می زنند. مردیکه خودش هست تنهایی، آنوقت گوید ما و همه ملت. آخر این ملتی که همه الان بر ضد این مردیکه قیام کرده اند، این ملتی که می بینند همه چیزشان را این آدم از دست داده و برده و از بین برده است، این ملتی که می بینند جوان های آنها را به فساد کشیده دخترهای آنها را می خواهد به فساد بکشد، این ملت همه شان موافقند با اصل انقلاب؟! انقلاب شاه و ملت؟! باز هم خجالت نمی کشند می گویند انقلاب شاه و ملت!! بگویند انقلاب آمریکا راحت کنند خودشان را، بگویند دستور آمریکا، انقلاب آمریکا، چه باید کرد، همانطور که خودش در یکی از نوشته هایش گفت که خوب صلاح دیدند که ما باشیم، آن متفقین صلاح دیدند که ما باشیم عجالتاً، خدا لعنتشان کند اینها را که همچو صلاحی برای ما دیدند.
 

حکومت نظامی و وحشت رژیم

الان قم حکومت نظامی است از قراری که گفته می شود، تبریز حکومت نظامی است، مشهد

صحیفه نور جلد 2 صفحه 57

حکومت نظامی است یا بدتر از نظامی، حکومت نظامی اینطور نیست که، حکومت نظامی، یک نظامی هست که یک نظامی می آید حاکم می شود و بعضی رفت و آمدها و بعضی اجتماعات را جلو می گیرد، اما بریزند تو خانه مردم، حکومت نظامی است؟ بریزند تو خانه مردم تفتیش کنند؟ همه محله های قم را می گویند همین طور احاطه کرده اند و مشغول تفتیش هستند، دنبال اسلحه می گردند. اینها از سایه خودشان می ترسند بیچاره ها، خیال نکنید این اشتلم ها را هیچ (خیال) ، هیچ خیال نکنید اینها چیزی هستند، اینها الان از سایه خودشان می ترسند. همچو خوف اینها را برداشته که مثل گربه ای که آن آخر دیگر به همه چیز حمله می کند و با دست و پنجه و چه حمله می کند از خوفش، اینها هم به آن مرتبه رسیده اند که حالا با دست و پنجه و لگد و هر چیز هست مسلسل و تانک و توپ و اینها حمله می کنند به مردم، به مردم بی دفاع، خانه های قم را می گردند، گفتند در آذربایجان هم بنا دارند این کار را بکنند، باید همه ایران را اینها تفتیش بکنند، باید همه ایران را اینها بگردند.
 

اساس انفجارات و انقلابات، خود شاه است.

تمام اینها با تحریک خود ایشان است، نه تحریک من. من هم یک طلبه ای هستم که مثل سایر آقایان طلاب، مثل سایر آقایان شهرها من هم یک ناله ای می کنم از دست این، آن که اساس مطلب است، آن که اساس این انقلابات است، آن که اساس این انفجارهاست خود این آقاست، خود این آدم است، اساس خود این است، آن که خیانت می کند باید اگر آمدند گفتند خیانت و داد و قال و آشوب دارند می کنند خیانت می کنند، نگویند محرک دارند. تو محرکی، به خیانتت تحرک کردی مردم را، تو به این مردم خیانت کردی مردم هم در مقابلش ایستادند و حرف می زنند، حرف است. الان بیچاره ها چه بکنند، تو همه حیثیت این مملکت اسلامی را از دست دادی و بردی و الان هم مشغول فعالیتی برای بیشتر از دست دادن و بردن.
 

مردم دیگر به تنگ آمده اند

مردم دیگر به تنگ آمده اند، مردم از جان خودشان هم به تنگ آمده اند، جوانش را می کشند خودش باز می آید، قم آدم می کشند باز توی محلاتش بچه و بزرگ و آنها حمله می کنند برای اینکه از جانشان هم سیر شده اند مردم. دیگر با این وضع، با این اساسی که تو بنیان گذاشتی در اینجا، برای کی یک راحتی هست، یک راحتی یک روزه هست؟ یک راحتی یک ساعته هست تا اینکه یک زندگی داشته باشد؟ آخر، زندگی اینطور را مردم ترجیح می دهند که نباشد اینطوری، پس تقصیر از خود توست و دیگر هم نمی توانی اصلاحش کنی. توبه تو پیش ملت پذیرفته نیست. ممکن است یک توبه حقیقی بکنی و مال مردم را دستشان بدهی و همه جنایات را جبران بکنی، خدا ممکن است، خدا بزرگ است بپذیرد اما ملت نمی پذیرد. ماها نمی توانیم توبه تو را بپذیریم، توبه تو مرگ است، توبه گرگ مرگ است. دیگر آن آخری افتاده به این که دستور داده ام که خیلی مردم را چیز نکنند، همین دیشب می گفت که

صحیفه نور جلد 2 صفحه 58

(دستور دادم - که - امر که دیگر مردم را چیز) ، این همان توبه گرگ است که مرگ است. تو حالا با یک راه دیگری می خواهی راه باز کنی برای جنایات، و الا تو ممکن نیست که دست برداری از جنایاتت. کسی که اعصابش اینطور خرد شده و خراب شده می بیند همه ملت با او مخالف هستند، ارباب ها هم، می ترسد که اگر ملت مخالفتشان طول بکشد، آنها هم دستشان را از سرش بردارند و خدا می داند که اگر یک روز دستش را این آمریکای خبیث از سر این بردارد، این را هیچ برایش نمی گذارند بماند، همان اطرافیانش هم خواهند خورد او را.
 

هیچ اسلحه ای با ایمان و قیام ملت نمی تواند مقابله کند

ولی حالا ملت چه بکند؟ مستشارهای خارجه ریختند به اینجا و همه چیز دست آنها هست، قدرت دست آنهاست ملت ضعیف است. این اشخاصی که از حقوق بشر هی دم می زنند، همین ها ملت ما را به اینطور گرفتاری کشاندند. چه بکند یک ملت ضعیفی که اسلحه ندارد؟ - چیز ندارد - ولی هیچ اسلحه ای با ایمان نمی تواند مقابله بکند. هیچ اسلحه ای با قیام ملت نمی تواند مقابله بکند. امروز همه اسلحه ها نمی توانند مقابله کنند با قیام مردم، هر چه بکشند باز نمی توانند. این مصیبت ها که می بینید که همه شهرها الان گرفتار هستند، هر روزی یا گرفتار پلیسش هستند یا گرفتار جندی ها و لشگری ها هستند با تانک و توپ و مسلسل، یا گرفتار یک دسته ای هستند که می آیند تظاهر می کنند و زنده باد و جاوید باد می گویند و توی خانه بعضی مراجع مردیکه رفته و تفنگش را کشیده و چه کرده که من همه شما را می کشم اگر نگویید جاوید کذا، آنها هم نگفتند و به او چه کردند از قراری که شنیدم، اینها گرفتار اینها هستند که باید جاوید کذا بگویید. مگر با گفتن جاوید، جاوید می شود؟ گذشت دیگر مطلب، برود سراغ کارش، اگر بتواند جانش را از دست این ملت نجات بدهد، یواشکی فرار کند. بیخود برنامه حرکتش را به خارج از کشور لغو کرد به خیال اینکه خودش در دست بگیرد قدرت را، آدمکشی را خودش در دست بگیرد، مبادا جا را خالی کند دیگری بیاید جایش، چه بروی چه نروی تو دیگر رفتنی هستی بیچاره و خودت این کار را کردی، ما این کار را نکردیم، ملت این کار را نکرد، تو این کار، اساس را تو درست کردی. اگر یک حکومت صحیح بود، یک قدرت صحیح بود و یک مجری قدرت صحیح بود و دلسوز ملت بود، اسلامی بود، ممکن بود این مسائل پیش بیاید؟ ممکن بود تظاهری بر خلافش بشود؟ امکان نداشت چنین چیزی، پس اینکه می بینید که همه یکدل و یک جهت تظاهر بر ضدتان می کنند، بدان که زیر سرخودت است این مسائل، تو این کارها را کردی.
 

در همه مصیبت ها بشارت پیروزی ملت هست

اینها مصیبت های ماست و بشارت ها، در همه اینها بشارت، بشارت پیروزی ملت، بشارت قطع ایادی اجانب ان شاءالله، بشارت قطع این دودمان و رفتن اینها از این مملکت یا از این عالم، اینها همه بشارت است و مردم باید قوی، دلخوش، بی هراس باشند.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 58

 

اسلام از اول بر ضد شرک، کفر و بی عدالتی قیام کرده

هر انقلاب اسلامی در آن یک مطلبی هست، در آن یک کشتنی هست، یک ناراحتی هست - همچو نیست که - خوب اسلام را ما باید ببینیم اولش چه جور به دست آمد، این اسلام، این پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آنوقتی که اجتماعات را درست کرد و توانست قیام بکند بر ضد شرک و کفر و بی عدالتی ها، با چه مصیبت هایی گرفتار بود، چه جنگ هایی کرد و چه کشتارهایی داد و خودش چه زحماتی کشید و چه جراحاتی برداشت. اسلام از اول وقتی زاییده شده است، آن روزی که اعلام شد به اینکه حالا دیگر باید قیام کرد در مقابل اینها، از آن روز برنامه اش این بود که بزند و بکشد و کشته بشود برای اصلاح حال جامعه، برای اینکه این دزدها و این خیانتکارها را قطع ایادیشان را بکند، قطع حیاتشان را بکند، اینها مضر به جامعه هستند، این باغدارها و این کاروان دارهای قریش مضر به جامعه هستند، اینها باید از بین بروند. از اول اسلام وضعش این بوده، وقتی دست من و شما رسیده، اسلام درآمده به این صورت که جز مطالعه کتاب کار دیگر نمی کنیم و کار دیگر هم نمی گوییم بکنند.
 

به داد حوزه نجف برسید

خدا می داند که من برای حوزه ها متاسفم، من برای حوزه نجف متاسفم، آقا حیثیتش را دارد از دست می دهد حوزه نجف، حیثیت را پیش مسلمین دارد از دست می دهد، من متاسفم برای این اشخاصی که نیستند، من برای یک حوزه متاسف هستم، یک حوزه هزار ساله و هزار و چند صدساله دارد حیثیتش را از دست می دهد. شما ملاحظه کنید در تمام این صحبت هایی که در ایران هست از اول تا آخر بروید مطالعه کنید، تمام اعلامیه هایشان را مطالعه کنید، اعلامیه چه جناح متدین، چه جناح روشنفکر، چه جناح اهل علم، بروید مطالعه کنید، اسمی از نجف دیگ نیست، نجف منسی است، یک قدری به داد این نجف برسید شما آقایان.
حوزه قم حوزه زنده است، کشته می دهد، می کشد، کشته می دهد، عرض می کنم که اگر بتواند می کشد، الان هم در تحت فشار هست و معذالک زنده است، معذالک ایستاده است. طلبه قم ایستاده است، قمی ایستاده است، ملت قم ایستاده است، کتک می خورد و ایستاده است. طلبه قم کشته می دهد و ایستاده است و لهذا زنده است، اصلاً در اذهان مردم قم است هر چی هست و من برای نجف متاسفم. من قمی هستم اما برای نجف متاسفم. ما علاقه داریم به همه اینها، ما علاقه داریم به یک همچو حوزه هزار و چند صد ساله، نگذارید این حوزه از بین برود، نگذارید این حوزه منسی بشود.
 

به قیامتان سازمان دهید

باید حالا که ایران قیام کرده است و خداوند توفیق بدهد به آنها باید نظام داشته باشد، بی نظام نباید باشد. روابط باید باشد بین حوزه قم، حوزه تهران و همه شهرستان ها روابط می خواهد، سازمان باید بدهید به این قیام، متفرقات نباشد، سازمان داشته باشد که اگر یک روزی قم ایستاد تمام ملت

صحیفه نور جلد 2 صفحه 60

بایستد متفرق نباشد جناح ها همه با هم بشوند.
 

جناح ها بدون روحانیت یک شاهی ارزش ندارند

این اشتباه هست که بعض جناح ها از قراری که امروز به من کاغذ بعضی از آقایان رسید اینها دیگر از روحانیت صحبت نمی کنند، نمی فهمند اینها، اینها نمی دانند که بی روحانیت یک شاهی اینها ارزش ندارند. اگر چنانچه دست ناپاکی در کار نباشد و اینها را وادار نکند به اینکه در نوشته هایی که می نویسند روحانیت را ساقط کنند و اگر مقصود این نباشد که جناح ها با هم مختلف بشوند و متشتت بشوند و از راه بی فهمی باشد، بی ادراکی باشد و هوای نفس باشد، اصلاح کنند خودشان را، تمام جناح ها با هم بشوند، سازمان واحد باشد، یک حزب الهی در مقابل حزب رستاخیز، حزب خدا، حزب الله، همه با هم باشید، همه باهم صحبت کنید همه با هم قیام کنید، همه با هم قعود کنید. هر دسته ای علیحده و آن برای خودش، آن برای خودش، غلط است امروز. روحانیین با آنها، آنها با روحانیون، دانشگاهی با شما شما با دانشگاهی، بازاری با همه، کارگر با همه.
 

مصیبت مشترک است، همه با هم قیام کنید

همه شما یک مصیبت دارید، همه گرفتار یک مصیبت هستید. مصیبت، مصیبت مشترک است. همه مصیبت زده هستیم. یک امری نیست که اختصاص به روحانیت داشته باشد، اختصاص به احزاب داشته باشد یا اختصاص به دانشگاهی داشته باشد. این مطلبی نیست که اختصاص داشته باشد، اگر نفت را می برند، نفت همه را دارند می برند، اگر یک مشت آهنپاره بیخود وارد می کنند در مملکت، برای همه هست این مصیبت، اگر مستشارهای آمریکا را در اینجا می آورند، این مصیبت برای همه هست، برای یکی و دو تا نیست، اگر پایگاه برای آمریکا درست می کنند، این برای همه هست، اگر خیانت به ما می کنند، خیانت به ملت می کنند، خیانت به همه است. همه دست به دست بدهید، علیحده هر کس برای خودش یک سازی بزند، این غلط است، این شکست است. باید سازمان داده بشود به این قیام با این نهضتی که الان بالفعل موجود است، باید عقلای قوم سرهای قوم سازمان بدهند به این، یعنی روابط پیدا بشود بین همه جناح ها، همه شهرستان ها باید با هم روابط داشته باشند، باید، مجالس در روز واحد باشد. یکی از اقسام روابط که من سابق می خواستم در قم ایجاد بکنم و نگذاشتند ایجاد بشود - خداوند اصلاحشان کند انشاءالله من بنابر این گذاشتم که در تمام ایران، یک روز تعطیل، یک روز اجتماع باشد، اجتماع اهل علم یعنی فرض کنید روز شنبه یا شب شنبه تهران یک اجتماع اهل علمی باشد، خراسان اجتماع اهل علمی باشد، فلان ده هم اجتماع اهل علمی باشد، فلان جا هم چه باشد، این یک سازمان بود، نگذاشتند، نفهمیدند.
حالا آقایان بیدار بشوید، ملتفت باشید، دشمن شما حالا هم قوی است، حالا با چاقو آمده به میدان، حالا با تانک آمده به میدان حالا - عرض بکنم که با مسلسل آمده به میدان، لکن نترسید از

صحیفه نور جلد 2 صفحه 61

این مسلسل ها، مسلسل ها چیزی نیستند، شما حقید، حق با شماست، خداوند تعالی با شماست، سازمان بدهید به این، نهضتی که الان در ایران پیدا شده است، روابط باید با هم باشد. آقایان علما با همه جناح ها، همه جناح ها با آقایان علما، همه ملت با هم سازمان داشته باشد. سران قوم در یک وقت معین اجتماع داشته باشند با هم که اگر یک روزی یک کلمه ای فرض کنید از یک جایی صادر شد، تمام با هم یک کلمه باشند، یک حرکت باشند اهالی ایران. مژده می دهم به همه جناح هایی که در ایران برای اسلام، برای احقاق حق قیام کردند که (ان الصبح لقریب) نزدیک است انشاءالله.
 

برای رسیدن به پیروزی، هواهای نفسانی را بکشید و همه با هم باشید

شما پیروزید انشاءالله اما به شرط اینکه عوامل مختلف در کار نباشد، به شرط اینکه هواهای نفسانی، این برای خودش بکشد و آن برای خودش بکشد، این نباشد در کار. همه با هم برادریم، من یک طلبه هستم، تو هم یک آقا هستی، آن هم یک کاسب هست، آن هم یک دانشگاهی هست، آن هم یک دکتر هست، آن هم یک مهندس هست آن هم یک روشنفکر هست، همه ما با هم مصیبت واحده داریم، همه با هم باید بنشینیم و شیون کنیم.
خداوند انشاءالله به همه جناح ها توفیق بدهد، به همه سلامت بدهد. خداوند انشاءالله قطع ایادی اجانب را از مملکت اسلامی بکند و از همه ممالک اسلامی بکند

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها