پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396 9:14 PM
تاریخ: 1356/10/19
بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم
من متحیرم که این فاجعه را، این فاجعه بزرگ را به کی باید تسلیت بگویم؟ آیا به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام و به حضرت حجت سلام الله علیه تسلیت بگویم یا به امت اسلام، به مسلمین، به مظلومین در تمام اقطار عالم تسلیت بگویم، یا به ملت مظلوم ایران تسلیت بگویم، یا به اهالی محترم قم داغدیده تسلیت بدهم، یا به پدر و مادرهای مصیبت دیده تسلیت بدهم، یا به حوزه های علم و علمای اعلام تسلیت بگویم؟ به کی باید تسلیت گفت و از کی باید تشکر کرد در این قضایا که برای اسلام پیش می آید و این ملت بیدار ایران در مقابل این مصیبت ها استقامت می کند، کشته می دهد، هتک می شود. بی جهت و بدون هیچ مجوزی مردم را به مسلسل بستند و تاکنون آنچه به ما اطلاع دادند گر چه مختلف است لکن بعضی از خبر گزاری ها هفتاد و بعضی صد و غالبا که به ما تذکر داده اند صد تا دویست و پنجاه نفر و از بعضی تلگرافاتی که از اروپا آمده است یا از امریکا، عدد را سیصد نوشتند و باز هم معلوم نیست. عدد مجروحین الان معلوم نیست بعد احصائیه لابد پیدا می کند اگر بتواند، اگر مثل 15 خرداد به دریاچه حوض سلطان مردم را نریخته باشند، اگر بتوانند آمار پیدا کنند. گفته شد، تایید هم شد که اشخاصی رفتند که خون خودشان را بدهند به این اشخاصی که محتاج به خون بودند در مریضخانه ها و آنها را گرفته اند و آنهایی که خون به آنها نرسیده بعضی مرده اند و کشته ها را ندادند به صاحبانش، اگر یکی هم اصرار کرده، می گوید پانصد تومان گرفتند برای اینکه کشتند او را، اینها را باید ما از کی تشکر کنیم؟ به کی تسلیت بگوئیم؟
ملت ایران را باید ما از آنها تشکر کنیم، ملت بیداری است، ملت هوشیار و مقاومی است در مقابل ظلم. در عین حالی که اینهمه ظلم می بیند، اینهمه کشته می دهد، در عین حال مقاومت می کند، ایستادگی می کند و این ایستادگی به نتیجه خواهد رسید. هیچ اشکالی نیست که بعد از اینکه ملت ها بیدار شدند و بعد از اینکه حتی زن ها قیام کردند بر ضد دولت و بر ضد این جباران، یک همچنین ملتی پیروز می شود ان شاءالله.
من شنیده ام که در زمان رضاخان، مرحوم مدرس به رضاخان پدر این خان گفته بوده است که من شنیدم که شیخ الرئیس گفته من از گاو می ترسم برای اینکه اسلحه دارد و عقل ندارد. این حرف اگر از شیخ الرئیس هم مثلا ثابت نباشد یک حرفی است حکیمانه که اسلحه وقتی در دست اشخاص غیر صالح افتاد و ناشایسته، چه مفاسدی دارد. از اول بشر مبتلای به همین مشکل بوده که اسلحه در دست اشخاص ناصالح بوده است. از اولی که بشر تمدن پیدا کرد به خیال خودش، اسلحه ها در دست ناصالح ها بوده و همه مشکلات بشر همین معناست. تا خلع سلاح نشوند این اسلحه دارهای ناشایسته، کار بشر سرانجام پیدا نمی کند. انبیا هم آمدند که این اسلحه دارهای بی صلاحیت بی عقل را خلع سلاح کنند و نتوانستند، آنها قلدر بودند. در هر عصری هم اشخاص لایق که خواستند این اسلحه را از نالایق ها بگیرند و خود در دست بگیرند موفق نشدند و این اسلحه در دست نالایق ها و بی عقل ها و غیر صالح ها بود. همه این مشکلاتی که شما ملاحظه می کنید همین معناست. از اولی که بشر در دنیا آمده است و باب تنازع بین صالح و غیر صالح پیدا شده است، در همه این دوره ها اسلحه ها دست غیر صالح ها بوده (مگر بسیار کم بسیار نادر) و با این اسلحه ها چه جنایت ها که واقع شده است. حالا ما به آن تاریخ های خیلی دور نمی رویم، این جنگ هایی که اخیرا یعنی در این صد سال در دنیا اتفاق افتاده است، جنگ اول جهانی، جنگ دوم جهانی،این جنگ هایی که در ویتنام در این آخر اتفاق افتاده، این کشتارهایی که از مردم شد برای این بود که اسلحه ها در دست غیر صالح ها بود، ناشایسته ها اسلحه ها را به دست داشتند.
این خونریزی هایی که در این 50 سالی که ما یاد داریم و چه تلخی ها در ذائقه ما هست از این 50 سال و کمی از شما یا هیچ یک از شما تمام این قضایایی که در این 50 سال سلطنت غیرقانونی این روسیاه ها منعقد شده است، ما که سنمان به کهولت رسیده است شاهد این سیاه بختی های مردم و این جنایات و این کشتارهائی که این قداره دارهای غیر صالح انجام دادند بودیم از اول که آن کودتای اول واقع شد و ما آنوقت در اراک بودیم، این به حسب چیزهایی که در رادیوهای آنوقت در بعد از اینکه این جنگ دوم شروع شد، در رادیوهای آنوقت این مطلب را گفتند، مردم می دانستند تا یک حدودی لکن درست نه،تبلیغات سوء نمی گذاشت درست مردم بفهمند لکن بعد از آنکه آن شخص را، آن آدم سیاه رو را، رضاخان را از ایران بیرون کردند در رادیوهای دهلی گفتند که ما این را آوردیم سرکار و چون خیانت کرد حالا بردیمش . رضاخان را از اول انگلیسی های جنایتکار، انگلیسی های غیر صالح که اسلحه در دستشان بود،رضاخان را اسلحه دار کردند و این آدم ناشایسته بی اصل را با اسلحه آوردند و مسلط کردند بر مردم و چه جنایاتی،چه جنایاتی در این مدتی که آن مرد سیاه رو روی کار بود، نمی شود تشریح کرد، نمی توانیم تلخی های آن روزها را برای شما تشریح کنیم . اینها به طور اطمینان در
تواریخ محفوظ است و ان شاءالله با انقراض این دودمان سیاه رو تاریخ ها بیرون می آید و نوشته ها بیرون می آید و ان شاءالله شماها ببینید و اگر ماها و شماها ندیدیم نسلهای بعد خواهند دید، اگر بتوانند تشریح کنند آن جنایاتی که آن مرد کرد، چه خون ریخت، چقدر از علما را اسیر کرد، چقدر به اسم اتحاد شکل به این ملت بیچاره فشار آوردند و چقدر مظلوم ها را کتک زدند و چقدر علما را هتک کردند و چقدر عمامه ها را از سر اهل علم برداشتند این مرد بی صلاحیت وقتی که ترکیه رفت، آن جا دید که آتاتورک یک همچون کارها و همچون غلطهایی کرده است، از همانجا از قراری که آن وقت می گفتند تلگراف کرده است به عمال خودش که مردم را متحد الشکل کنید. آن وقت منتهی به عذر این که این زارعین از باب این که در آفتاب می خواهند بروند کار بکنند، کلاه لبه دار داشته باشند تا این که توی آفتاب اذیت نشوند لکن مطلب معلوم بود که اینها نیست. وقتی هم که از سفر آمد که دیگر فشارها شروع شد.
یک رشته فشارهای زیاد دنبال همین اتحاد شکل بود و جنایات. چقدر علما را در این قضایا اذیت کردند، تبعید کردند، بعضی را کشتند و بهانه دومی که باز به تقلید از آتاتورک بی صلاحیت، آتاتورک مسلح غیر صالح باز انجام داد قضیه کشف حجاب با آن فضاحت بوده. خدا می داند که به این ملت ایران چه گذشت در این کشف حجاب، حجاب انسانیت را پاره کردند اینها. خدا می داند که چه مخدراتی را اینها هتک کردند و چه اشخاصی را هتک کردند. علما را وادار کردند با سرنیزه که با زنهایشان در مجالس جشن یک همچو جشنی، که با خون دل مردم با گریه تمام می شد. شرکت کنند. مردم دیگر هم به همین ترتیب، دسته دسته را دعوت می کردند و الزام می کردند که با زن هایتان باید جشن بگیرید. آزادی زن این بود که الزام می کردند، اجبار می کردند با سرنیزه و پلیس، مردم محترم را بازرگان های محترم را، علما را اصناف را به اسم اینکه خودشان جشن گرفتند. در بعضی از جشن ها (به اصطلاح خودشان) آن قدر گریه کردند مردم که اینها از آن جشن شاید اگر حیایی داشتند پشیمان می شدند. یک رشته هم این بود که خدا می داند که چی کردند.
یک رشته هم جلوگیری از منابر و جلوگیری از روضه خوانی و خطابه به هر عنوان. در تمام ایران شاید گاهی اتفاق افتاد که عاشورا یک مجلس نباشد. بعضی از اشخاصی که یک قدری مثلا جرأت داشتند، نصف شب، آخر شب سحر مجلس داشتند که اول اذان مثلا تمام بشود. همه ایران را از این فیض و از اینکه حتی ذکر مصیبتی بشود، ذکر حدیثی بشود محروم کردند. این جز این است که اسلحه در دست بی عقل بود؟ افاضل باید اسلحه دار باشند. اگر اسلحه در دست ناصالح باشد، آنوقت این مفاسد از آن پیدا می شود و آن جنایاتی و کشتار عامی که در مسجد گوهرشاد واقع شد، دنبال آن علمای خراسان را گرفتند آوردند، به تهران حبس کردند، علمای بزرگ را حبس کردند و بعضی شان را هم محاکمه کردند و بعضی شان را هم کشتند. برای اینکه اسلحه در دست بی عقل بود. علمای اصفهان، علمای آذربایجان، اینها به مجرد اینکه کلمه ای گفتند، یک نهضتی کردند، اینها را گرفتند و تبعید کردند و بردند به جاهایی. علمای آذربایجان مدت ها ظاهرا در سنقر بودند مرحوم حاج میرزا صادق آقا
رحمة الله تا آخر هم نرفت به تبریز. یک رشته هم در زمان آن مرد خبیث این رشته ها بود که چه کردند و قابل ذکر نیست یعنی من که حافظه ندارم، کسی هم که حافظه داشته باشد با یک مجلس و دو مجلس نمی شود این مصایب را ذکر کرد.
در زمان شماها هم که مبتلای به این شاهزاده بی عقل شده اید گمان نکنید که یک تفنگ انداخته بشود در ایران طرف یک آدم بدون اذن شاه، هیچ همچو گمانی نکنید که رئیس نظمیه قم، رئیس سازمان قم، پلیس قم یک چنین جرأتی داشته باشد که تفنگ بزند و مردم کشی کند. گمان این مطلب را هیچ عاقلی نباید ببرد. تمام اینها گزارش داده می شود که وضع اینطور است و تصریحا خود این خبیث باید دستور بدهد که بزنید. 15 خرداد را خود این خبیث از قراری که گفتند در طیاره، در هلیکوپتر چرخ می زد و فرمان می داده، فرمان می داده که به لشکرهای خارجه دنیا، لشکرهایی که هجوم آوردند به ایران، به آنها حمله کنند!! این بیعرضه که در مقابل سلاطین یا در مقابل رئیس جمهورها خصوصا رئیس جمهور آمریکائی بالفعل اینقدر خاضعند و اینقدر چاپلوسند و خودشان را وابسته و پیوسته به اینها می دانند، همین بیعرضه ها - بیعرضگی شان - وقتی که وارد می شوند در جمعیت خودشان چون مسلط هستند اینها را اذیت می کنند. آنجا دستبوسی می کنند و چاپلوسی، وقتی که می رسند به مملکت خودشان شروع می کنند به کارهای هرزگی. من قبلا، که می گفتند آزادی هایی داده اند، همین جا این مطلب را به آقایان عرض کردم که اگر این آدم نوکری خودش را تحکیم کند با این کارتر خبیث - این - این دفعه یک سیلی به صورت مردم بزند که بالاتر از همیشه باشد.لکن ما نمی دانستیم به این زودی همچو دنبال این که، دنبال این معنا که با کارتر حسابش را تمام کرد و نوکریش را تثبیت کرد بهانه درست کند که ضرب شست نشان بدهد. بهانه درست کردند در قم و الا قم آنطوری که همه نقل می کنند، آن طوری که اشخاص نقل می کنند، غیر مطبوعات خودشان آنهایی که بودن در آن جا، با آرامش مردم می آمدند و می خواستند عرض حالشان را به علما بکنند، یکی از بین آنها (از خودشان وادار می کردند آنها) یک سنگی زده یک جایی را شکسته، هجوم کردند و تیراندازی کردند. 15 خرداد هم همین بود، 15 خرداد هم مردم البته خودشان برای فرض کنید که مصالحی قیام کرده بودند لکن شلوغ کاری نبود در کار.
اینها یک دسته ای خودشان در تهران چیز کردند، کتابخانه ای را آتش زدند و جایی را، دکانی را غارت کردند و بهانه درست کردند، با بهانه مردم را به مسلسل بستند، بهانه درست کردند. این جنایت اخیر هم که با بهانه واقع شد و الا مردم که نمی خواستند جنگ بکنند. کسی که اسلحه ندارد با یک گاو اسلحه دار نمی تواند جنگ بکند، جنگی در کار نبوده است.
لکن ایشان باید بفهماند که من دیگر، آن آدمی که قبلا بود، نرفته ملاقات نکرده بود، نیستم، من
ملاقات کردم، من کارم را درست کردم. من تحکیم کردم نوکری را، دیگر شما حق ندارید که خیال کنید که من نخیر دیگر وابسته نیستم، من وابسته ام، من می کشم. این اشتلم ها و الدرم ها برای همین معناست که می خواهد به مردم ضرب شست نشان بدهد که مبادا یک وقتی یک چیزی، یک کسی خیال بکند، لکن بدخوانده بود، نمی دانست که با این کشتار چه فضاحتی به سرش در می آید. آدمی که می گوید یک ملت همه بامن موافقند، همه رای دادند به اینکه مثلا این انقلاب سفید خونین، همه رأی به من دادند، مردم سرتاسر ایران بر ضد ایشان قیام کرده اند، از قم و تهران شروع شد و رفت تا خراسان و آذربایجان و از آن طرف تا کرمان و از آن طرف تا اهواز و - عرض می کنم که - آبادان، سرتاسر ایران قیام کردند بر ضد ایشان. این اشخاصی که ایشان ادعا می کرد که همه با من موافقند، ما همه هستیم، ما را می خواهند، ملت من را می خواهد، اگر یک روز این سرنیزه امریکا از سر این برداشته بشود، در خود دربار پوست این آدم را می کنند، خود دربار. یک روز، یک همچون تجربه ای آقای کارتر بکند، رها کند این ملت ضعیف را، رها کند این مردم را. این سازمانهایی که گوش ما می رسد سازمان مثلا چه و کذا همه اش بازی است،امنیتی در کار نیست که سازمان امنیت این جا باشد یا امنیت عمومی باشد اینها همه برای بازی دادن مردم است .
می خواهند مردم را نظیر کمونیستی تخدیر کنند، کمونیستی یک مخدری است برای مردم، نه این است که یک چیزی، یک حل عقده ای می کند، مگر می شود کسی که خودش آدم نیست برای آدم ها کار بکند. مگر می شود که یک مسلح غیر صالح برای مردم ضعیف کار بکند؟ من خودم شاهد این قضیه بودم که وقتی که در همین جنگ عمومی که بنا بود سران لشکرها، سران دول در ایران با هم ملاقات بکنند، استالین آنوقت رئیس شوروی بود، این استالینی که حالا هم عکس هایش را می اندازند و چه می کنند، گرچه اخیرا دیگر آبرویی ندارد لکن ایشان رئیس شوروی بود، آن دو تای دیگری که یکی از آن آمریکا بود و یکی دیگر از انگلستان بود، اینها با امر عادی آمدند و رفتند (آنطور که نقل می کردند آنوقت) به سفارتخانه های خودشان و بنا بود در تهران یک جلسه ای داشته باشند لکن استالین که همه به او برادر می گفتند و همه می گفتند ما همه با هم مثل هم هستیم و برای مردم دلسوزی می کرد و قارداش به او می گفتند، ایشان، می گفتند حتی گاوی که از آن شیر می خواهد بخورد آورده اند همراهش که مبادا از گاوهای ایران شیر بخورد، گاو را با طیاره ای که حامل خودش بوده، حامل یک گاو هم بوده، هم گاو اسلحه دار بی عقل و هم خودش اسلحه دار بی عقل، بلکه خدا می داند که او بدتر از آن رفیقش (گاو) بود، خدا می داند که اینطور بود. ایشان که این آدم با حتی گاو شیرده آمد و وارد شد و این را دیگر خودم با چشمم دیدم که در بین راه خراسان از شاهرود یا یک قدر جلوتر این دیگر منطقه آنها بود، منطقه شوروی بود، ایران را به چند منطقه قسمت کرده بودند، آن منطقه شوروی بود، من خودم دیدم که ما در اتوبوس می رفتیم برای زیارت،این سربازهای آنها می آمدند گدایی می کردند جلوی اتومبیل و
یک دانه سیگار وقتی که به یکی می دادند آن قدر خوشحال می شد که دستش را پشتش می گذاشت و شروع می کرد به سوت زدن کمونیستی برای این است که مردم را بازی بدهند. مگر می شود کسی به مبادی غیبی اعتقاد نداشته باشد و در فکر مردم باشد و در فکر اصلاحات؟ بازی است همه اش. همه این اسلحه دارها گاهی با کتک و گاهی با تبلیغات و گاهی با کتک و تبلیغات توأم با هم کار خود را از پیش می برند. الان هم می بینید که زده اند مردم را کشته اند، اینهمه جنایت وارد کردند.حالا تبلیغات را ببینید چه می کند، تبلیغات دست خودشان است، همه گناه ها را گردن مردم می اندازند و (کشته ها هم 6 تا بودند که چندتاش زیر پای مردم رفته، یک بچه 13 ساله، یک چیزی از طرف آنها جنایتی واقع نشده) اینها تبلیغات دست خودشان است، از آن طرف اینطور تبلیغات می کنند،از آن طرف این طور کشتار می کنند. تمام این مفاسد برای اسلحه دار بودن غیر صلحاست، صلحا باید اسلحه داشته باشند.
اسلام خدایش عادل است، پیغمبرش هم عادل است و معصوم، امامش هم عادل و معصوم است، قاضی اش هم معتبر است که عادل باشد، فقهیش هم معتبر است که عادل باشد، شاهد طلاقش هم معتبر است که عادل باشد، امام جماعتش هم معتبر است که عادل باشد، امام جمعه اش هم باید عادل باشد، از ذات مقدس کبریا گرفته تا آن آخر زمامدار باید عادل باشد ولات آن هم باید عادل باشند، این ولاتی که در اسلام می فرستادند، والی هایی که می فرستادند به این طرف و آن طرف امام جماعت آنها هم بوده اند، باید عادل باشد، اگر عادل نباشد، اگر عدالت در بین زمامداران نباشد، این مفاسدی است که دارید می بینید، اسلحه دست اشخاص غیر صالح، اسلحه دست اشخاص ناصالح اشخاص بی انصاف، بیعدالت. اینها از این طرف آدمکشی می کنند، از آن طرف (عدالت اجتماعی، عدالت اجتماعی) از آن طرف فشار می آورند به زنها که باید بی حجاب بشوید، از آن طرف (آزادی نسوان، آزادی نسوان) اینها مضحکه است، آزادی نیست. از آن طرف (اصلاحات، اصلاحات ارضی چه) از آن طرف بازار برای امریکا درست می کنند. تمام اصلاحات ارضی ما این شد که ما یک گوشه ای از مملکت مان برای تمام مملکت مان آذوقه داشت باقیش باید می رفت بیرون و پول می گرفتند، حالا به هر چه دست می زنی می گویند از خارج باید بیاید آنوقت هم افتخار می کنند به این که ما آنیم که گندم از خارج آوردیم، جو از خارج آوردیم، پرتقال از خارج آوردیم، تخم مرغ از خارج آوردیم . گریه دارد این و حیا در کار نیست . اصلاحاتشان هم یک همچنین اصلاحاتی است که همه آن مفسده است
آنوقت می گویند که همه علما موافق با اصلاحاتی است که ما کردیم و با انقلاب سفید در تمام ایران اگر یک عالم تو پیدا کردی که موافق با انقلاب خونین تو باشد حق داری بگویی همه علما، این معممی که خودت درست کردی را بگذار کنار، این که عالم نیست. معممی که خودت عمامه سرش
گذاشتی و می رقصانیش هر جوری دلت می خواهد، خوب البته در هر جا یک همچو چیزی یکی دو تا هم هست اما تو در ائمه جماعت تهران یک امام جماعت پیدا کن که موافق با تو باشد، که بگوید من موافقم، در تمام ائمه جماعت ولایات یک امام جماعت پیدا کن که بگوید من با تو موافقم، در قم تو یک ملا پیدا کن که بگوید من با تو موافقم. حیا در کار نیست. همه مفسده ها را انجام می دهند، همه کارهای خلاف را انجام می دهند و بعد برای اینکه مردم را بازی بدهند می گویند (که بامن، همه علما موافقند، یکی هم که اهل اینجا نیست مخالف است) .
اسلحه دست بی اصل و دست غیر صالح است، همه اسلحه ها را ملاحظه کنید، یک نظر عمومی بکنید، قلم خودش یکی از اسلحه هاست، این قلم باید دست اشخاص صالح و دست افاضل باشد، وقتی که قلم دست اراذل افتاد، مفسده زیاد خواهد شد. الان قلم دست اراذل است در یک محیطهایی و در یک جنبه هایی و این اراذل هر چه آن رذل انجام می دهد، به یک صورت زیبایی با یک قلم شیوایی اینها خوب بزک کرده نشان می دهند. این جنایتی است که از قلم به این ملت می خورد. مفسده هایی که آنها می کنند، جنایاتی که آنها می کنند، خونریزی هایی که آنها می کنند، این اهل قلم غیرصالح که این حربه در دستش است، این با قلمفرسایی خودش و می نشینند توی خانه اش و قلمفرسایی می کند و همه چیزها را وارونه نشان می دهد، هر مطلبی شده باشد عکسش می کند. این هم یک رشته است که قلم باید دست اشخاص صالح باشد.
فرهنگ مبدأ همه خوشبختی و بدبختی های ملت است. اگر فرهنگ ناصالح شد این جوان هایی که تربیت می شوند به این تربیت های فرهنگ ناصالح، اینها در آتیه فساد ایجاد می کنند. فرهنگ استعماری، جوان استعماری تحویل مملکت می دهد. فرهنگی که با نقشه دیگران درست می شود و اجانب برای ما نقشه کشی می کنند و با صورت فرهنگ می خواهند تحویل جامعه ما بدهند، این فرهنگ، فرهنگ استعماری و انگلی است و این فرهنگ از همه چیزها حتی از این اسلحه این قلدرها بدتر است. این قلدرها اسلحه شان بعد از چند وقت می شکند و حالا هم شکسته اما وقتی فرهنگ فاسد شد جوان های ما که زیر بنای تأسیس همه چیز هستند، از دست ما می روند و انگل بار می آیند، غربزده بار می آیند، اینها را از همان اول، همان کلاس های اول توی ذهنهایشان هی مطالبی می کنند تا برسند به آن بالا. اگر فرهنگ، فرهنگ صحیح باشد جوان های ما صحیح بار می آیند. اگر فرهنگ، فرهنگ حق باشد، فرهنگ الهی باشد، فرهنگی باشد که برای منفعت اهل ملت، برای منفعت مسلمین باشد، این افرادی که می بینید که الان سر کار هستند،اینها از ژآن بیرون نمی آمد. فرهنگ ما یک فرهنگ استعماری است، فرهنگ ما در دست صلحا نیست، صالح اداره اش نمی کند.
اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیح استقلالی بود، مستقل بود و اشخاصی که در آن جا (اگر صالحی هم در آنجا باشد) می توانستند که کاری را که می خواهند و صلاح است انجام بدهند، روزگار مملکت ما به اینجا نمی رسید و به بدتر از این برای نسل آتیه شاید خدای نخواسته بشود. دانشگاه ما را اشخاصی قبضه کردند که اینها خودشان انگل هستند و خودشان استعماری هستند و خودشان نوکرمآب هستند و تمام اینها سرچشمه اش همان یک نفر آدم است حالا مگر در دانشگاه اگر یک معلمی، یک استادی بخواهد یک چیزی بگوید قدرت دارد، مگر سازمان امنیت به امر اعلیحضرت می گذارد که یک چنین حرفی بشود.اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیحی بود،این جوان های ما که در دانشگاه می خواهند یک حرف حقی را بزنند،با پلیس خفه شان نمی کردند. دختر را می زنند، پسر را می زنند، جوان را می زنند، حبس می کنند، چه می کنند، این برای این است که دانشگاه ما استقلالی ندارد. دانشگاه ما نداریم، دانشگاهی که یک نفر آدم بر آن حکومت کند،این دانشگاه نمی شود، محیط علم باید محیط آزاد باشد.
اگر مجلس ما یک مجلس صالحی بود و این ابزار دست صلحا بود، این قوانین را می گذاشتند بگذرد؟ مصونیت مستشارهای امریکایی که ذلت ایران و ننگ ایران است و بود، اینها می گذاشتند تصویب بشود؟ مجلس ما نداریم،یک عده اشخاص را مأمور هستند، هم مأمور سازمان امنیت اسمش را گذاشته اند مجلس اینها مأمور هستند همه شان، اگر اینها آزاد بودند و اگر مجلس، مجلس ملی بود و مال مردم بود که نمی گذاشتند اینهمه اسلحه بخرند، نفت ما را بدهند و آهن بخرند، آهنی که نمی توانند به کار بیندازند، خودشان هم متحیرند باید مستشار آمریکایی و متخصص آمریکایی بیاید نشان بدهد و به اینها هم نشان نمی دهند، آنها یک جانورهایی هستند که به این حرف ها تسلیم نمی شوند، و آنها آمدند اینجا با حقوق های گزاف، حقوق های گزاف که ما اطلاع نداریم و تصورش هم نمی کنیم که اینها هر یکی شان ماهی چقدر می گیرند، همین قدر عددشان را می گویند زیادند مستشارها و تعدادشان چند صد نفر و یا چند هزار نفر من الان نمی دانم و آن وقت (60 هزار نفر ظاهرا گفتند) با چقدر حقوق، هر یک چقدر حقوق از این ملت می گیرد، از جیب این فقرا و بیچاره ها در می آورند و به جیب این گردن کلفت ها می ریزند و آنوقت اینها مگر به نظامی ما تعلیم نظامی می دهند؟اینها می خواهند این نظامی ها را همین طوری نگه دارند که هر طوری دلشان می خواهد عمل بکنند.
اگر ما یک ارتش انگلی نداشتیم و یک ارتش مستقلی داشتیم اجازه نمی داد که مستشارها بیایند همه چیزها در تحت دستور آنها باشد و اینها صاحب منصب هایشان جز آلت هیچ چیز نباشند برای
این که ارتش ما هم یک ارتشی نیست، همه اش در تحت نظر یک آدم است. یک آدم فاسد همه چیز را فاسد کرده است. یک بز فاسد کچل، می گویند یک گله را کچل می کند. این فساد، همه فسادها، منتهی ایران از باب اختناقی که هست نمی توانند دست بگذارند روی آن که همه مفسده ها زیر سر اوست، می گویند مأمورین، مأمورین، آقا مأمورین از کی امر دارند که بکشند مردم را؟ از کی امر دارند که بریزند توی مدرسه حجتیه و طلبه ها را بکشند؟ از کی امر دارند که بکشند مردم را؟ از کی امر دارند که در چهار راه ها مسلسل را بکشند و مردم را بکشند؟ مگر کسی می تواند امر بدهد الا خود آن مردک؟ از خود اوست همه این مفاسد. مگر مجلس حق دارد که یک کلمه ای بگوید بدون اذن این مردک؟ مگر ارتش حق دارد یک کلمه بگوید بودن اذن این؟ مگر قضات ما آزادند؟ مگر استقلال قضایی ما داریم؟ قضات ما هم حربه قضا دستشان است و صلاحیت هم ندارند. اشکال این است که چرا رفتی قاضی شدی، می گویی نمی توانم حکم حق بکنم، خوب غلط کردی رفتی قاضی شدی رها کن الان اداره مملکت ما هر گوشه اش را دست بگذارید اسلحه دست غیر صالح هاست و سر همه امور هم برمی گردد به دربار و بر می گردد به این شخص، این را باید از بین برد.
من نمی دانم که این ارتش چرا خواب است، آخر چرا اینقدر ذلت می کشد چند روز بیشتر نگذشته بود از رفتن کارتر زهر ماری این بساط را درست کرد، حالا هم اولش است اگر مجال به او بدهند اولش است اگر تنبه پیدا نکرده باشند که چند نفر را کشتند و یک هیاهویی پیدا شد که موجش در همه دنیا رفت و همه عالم فهمیدند و رادیو صدایش را به خارج و همه جا برپا کرد. رادیوی خودشان هم هر چه دلشان می خواهد بگویند، مگر مردم دیگر بازی می خورند از این حرفها، ملت بیدار شده آقا، مردم بیدار شدند، اگر مردم بیدار نبودند که بازارها را اینطور نمی بستند. روز جمعه، روز پنجشنبه از قراری که هم نقل شده است و هم مقامات اطلاعات رسمی اطلاع داده اند بازار تهران اعتراضا تعطیل شده. مسأله تعطیل بازار تهران یک امر عادی نیست، یک امر خلاف عادت است، هیچ کس نمی تواند این کار را بکند، این احساسات و بیداری ملت است که این کار را انجام داده. این آقا که می گفت که (همه با من موافق هستند) این بازار تهران، آن هم بازار اهواز، آن هم اصفهان آن هم شیراز، این کیفیت زندگی ماست.
ما امیدواریم که همه طبقات، چه طبقات علما و مجتهدین و چه طبقات محصلین علوم دینیه و چه بازاری ها، بازرگان و چه لشکری ها و کشوری ها که همه خون دل می خورند از دست این خبیث ما امیدواریم که تمام اینها دست اتحاد به هم بدهند، احزاب سیاسی ما مستقلا کار نکنند، همه با هم روابط داشته باشند، همانطوری که اخیرا در این قضیه اخیر هم اظهار تنفر کردند و هم بعضی احزاب سیاسی
اظهار تنفر کردند و هم علما و هم اهل بازار و هم دانشگاهی ها و همه داخلی ها و هم خارجی ها برای ما تلگراف کردند و اظهار تنفر خودشان را از دستگاه کردند، از امریکا، از اروپا و آنها بعضی شان نوشتند سیصد نفر در این قضیه از بین رفته اند، من امیدوارم که همه جبهه ها،همه جبهه ها با هم همدست بشوند و اگر ملت به همه ابعادش همدست بشود، این اسلحه از دست این ناصالح ها خلع می شود و شاخ این گاو شکسته می شود. تشتت نکنند، اسباب تشتت فراهم نکنند، با بهانه های جزئی و بچگانه با هم جنگ نکنند، با هم در نیفتند. این چیزها را آنها درست می کنند و بین مردم درست می کنند تا مردم را به هم مشغول کنند و استفاده کنند. بیدار بشوند مردم که شده اند ان شاء الله و با هم بشوند، مجتمع باشند، تمامشان با هم دست به هم بدهند و ان شاء الله به حول و قوه خدا با دست هم دادن شما به هم و تفاهم همه جبهه ها با هم به زودی قطع می شود این ریشه، به زودی ان شاء الله قطع می شود ان شاء الله. و من از خدای متعال سلامت همه را خواهانم و من تشکر خودم را به همه طبقات، به همه از اینکه علمای اسلام را تنها نگذاشتند و همه جبهه خصوصا علمای اعلام، خصوصا بازاری های بزرگوار، من تشکر از همه آنها می کنم و از همه آنها استدعا دارم که هم دعا به اسلام بکنند و هم جبهه های خودشان را محکم کنند و واحد کنند و کلمه واحده باشد و آن کلمه واحده قطع ایادی ظلمه و ایادی اجانب باشد بلکه این مملکت یک سر و سامانی پیدا بکند و دست اجانب از آن کوتاه بشود، منافعی که خود مملکت ما دارد صرف ضعفا و صرف مصالح خود اهل مملکت بشود و همه چیزش درست بشود و این نمی شود الا اینکه خلع بکنند این سلاح را از آنها و امید است ان شاء الله خلع بشود این سلاح ها.
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.