0

اشعار شهادت حضرت زینب (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:25 PM

وای زینب...

كنج حياط خانه ي خود،بين بسترش

بانو رسيده بود به ساعات آخرش

خيره به گوشه اي شده بود و يكي يكي

رد مي شدند خاطره ها از برابرش

خورشيدوار ... در تب گرماي شهر شام

مي سوخت آسمان ز نفسهاي آخرش

همراه هر نفس زدنش، آه مي كشيد

آن كهنه يادگاري خونين دلبرش

هر روز ؛روضه داشت حسينيه ي دلش

اين مدّتي كه بود بدون برادرش

يك سال و نيم ميل تبسّم نكرده بود

از خنده رو گرفت ، لب روضه پرورَش

يك سال و نيم با عطش آن كوير سُرخ

درياي اشك بود دو تا ديده ي ترش

يك سال و نيم بود كه خونابه مي چكيد

گاه از كنار روسري اش ؛ گاه از پرش

يك سال و نيم بود كه او آب رفته بود

يعني كه بيشتر شده بود عين مادرش

يك سال و نيم غير كبودي و زخم و درد

چيزي دگر نبود در اعضاي پيكرش

وقت سفر چقدر غريبانه پر كشيد

مثل حسين سرور و سالار بي سرش

 

محمد قاسمی

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها