0

صدزن صد داستان

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صدزن صد داستان
جمعه 18 فروردین 1396  2:20 PM

 

بی بی شطیطه زن مومنه ای بود در نیشابور در زمان حضرت موسی بن جعفر شیعیان نیشابور اموالی را خدمت حضرت می فرستادند این زن هم یک درهم با مقداری خامه نخ که خودش ریشته بود که چهار درهم ارزش داشت، برای حضرت فرستاد، و امام هم قبول فرمود:  حضرت به آورنده هدایا فرمود: به شطیطه سلام مرا برسان و این کیسه را به او بده که چهل درهم ارزش داشت و قسمتی از کفن خودم را که پنبه اش از روستای (صیدا) روستای فاطمه (ع) است و دست بافت خواهرم حلیمه است به او هدیه نمدم. هنگامی که بی بی شطیطه از دنیا رفت حضرت سوار شترش شد و آمد برای تجهیز این زن و همین که فارغ شد سوار بر شترش شد و به طرف بیابان حرکت نموده و فرمود:  من و هر کسی که در جایگاه من است از ائمه (ع)، باید حضور پیدا کنیم برجنازه های شما در هر شهری و هر کجا که بوده باشید، پس از خدا بترسید درباره خودتان 1 .  پیامبر اسلام می فرمود: یا علی دوستان تو در سه جا خوشحالند، اولی موقع قبض روحشان که توشاهد آنهائی.  دوم موقع سوال و جواب در قبر، که تو آنها را تلقین می کنی.  سوم موقع دیدار پروردگار تو آنها را معرفی می کنی 2 .  1. سرگذشت روح از ابتدای خلقت تا قیامت، ص124.  2. همان مدرک. 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها