0

صدزن صد داستان

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صدزن صد داستان
جمعه 18 فروردین 1396  2:20 PM

علامه طباطبایی می فرمایند: عیال ما زن بسیار مومن و بزرگواری بود، (ایشان دختر آیت الله میرزا مهدی تبریزی بودند.)  به همراه ایشان برای تحصیل به نجف اشرف مشرف شدیم، و ایام عاشورا را برای زیارت به کربلا می رفتیم. پس از آن به تبریز مراجعت کردیم، روز عاشورایی ایشان در منزل نشسته و مشغول خواندن زیارت عاشورا بود و گفت: ناگهان دلم شکست و با خود گفتم: ده سال در کنار مرقد مطهر حضرت ابا عبد الله الحسین(ع) در روز عاشورا بودیم وامروز از این فیض محروم شده ایم.  یک مرتبه دیدم که در حرم مطهر در زاویه بین بالا سر و روبرو ایستاده و رو به قبر مطهر مشغول خواندن زیارت هستم، و حرم مطهر و خصوصیات آن مثل گذشته بود، ولی چون روز عاشورا بود و مردم غالباً برای تماشای سینه زنان می آمدند، فقط در پایین پای مبارک، مقابل قبر سایر شهداء چند نفی ایستاده بودند و بعضی از خدام مشغول زیارت خواندن بودند.  چون به خود آمدم دیدم در خانه نشسته و در همان محل مشغول خواندن بقیه زیارت هستم 2 .
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها