پاسخ به:صدزن صد داستان
جمعه 18 فروردین 1396 2:19 PM
دانشمندان محترم حاج شیخ مهدی تاج لنگرودی فرمود: یکی از دوستانم حجت الاسلام آقای اما ثیلی نقل کرد که در مسجد صاحب الزمان (ع) واقع در خیابان هلال احمر، چهار راه عباسی، پای منبر آقای حاج میرزا علی محدث زاده بودم، که ایشان بر فراز منبر فرمود: یکی از واعظان مشهو تهران، عصر روز آخر ذی الحجه از منزل بیرون آمد که شب اول محرم به منبرهای دهه عاشورا که وعده داده بود، در جلوی در وسطهای کوچه پیرزنی آمد و گفت: آقا من از امشب تا ده شب در منزل خودم روضه دارم، لطفاً تمام شبها را تشریف بیاورید و برای ما روضه بخوانید. واعظ گفت: من وقت ندارم. پیرزن گفت: هر وقت از شب که به منزل برگشتید، تشریف بیاوید اگر چه به اندازه چند دقیقه باشد! واعظ با کمال خونسردی و بی میلی جواب مثبت داد گفت: می آیم شب اول محرم که دیر وقت از روضه برگشته بود. به همان منزل رفت پرچم سیاه کوچکی دیدی که بالای در اویزان است روی پرچم «سلام بر حسین شهید» نوشته شده بود. چون در باز بود، با گفتن یک «یا الله» وارد شد وی را به درون اطاقی راهنمایی کردند، وقتی وارد شد دیدی سه یا چهار زن چادر مشکی و چون صندی نداشتند، خشت و آجر را بر روی هم گذاشته اند تا به عنوان منبر، از آن استفاده شود. آقای واعظ روی منبر نشست و بعد از خطبه، چد جمله از فضائل حضرت سید الشهداء، گفت و روضه خواندو زنهای حاضر در مجلس گریه کردند و با جمله «صلی الله علیک یا اباعبد الله» و دعا کردن، به مجلس خاتمه داد. این کار تا چند شب ادامه داشت، ولی شب پنج یا ششم، وقتی از مجالس مهم شهر برگشت، با خود گفت: خوب است امشب منزل پیرزن را نادیده انگاشته و نروم! او به منزل خود رفت و شام خورد و به درون بستر رفت که بخوابد. به محض آنکه خوابید، حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا را در خواب دید و خدمت آن حضرت عرض ادب کرد. ولی آن مخدره و بی بی دو عالم نسبت به واعظ، بی اعتنا بودند! واعظ لرزید و گفت: مگر از من خطایی سرزده است که این گونه به من بی مهر هستید؟ حضرت فرمودند: چرا آن پیرزن را منتظر نگهداشتی و نرفتی؟! واعظ از خواب برخاست و تند تند لباس پوشید به مجلس پیرزن رفت. مشاهده نمود، پیرزن دم در ایستاده است و به راه نگاه می کند و به محض انکه آقا را دید، گفت: چرا اینقدر دیر کردی؟ واعظ که قلبش می تپید و از چشمانش اشک می بارید، چیزی نگفت و به دورن منزل رفت و از هر شب بهتر روضه خواند و برگشت. ایشان خوب فهمید که هر جا روضه امام حسین (ع)هست، آنجا صاحب عزاء حضرت فاطمه زهراء(ع) هستند. 1
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.