پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس
یک شنبه 19 دی 1389 9:08 PM
شهدا> جانبازان شهيد > عبدالعلي پاسالار |
|
شهيد عبدالعلي پاسالار
|
تاريخ تولد :-/6/1338
|
نام پدر :عوض
|
تاریخ شهادت : 10/1/1370
|
محل تولد :بوشهر /بوشهر /دشتگور
|
طول مدت حیات :32
|
محل شهادت :شيراز_ بيمارستان
|
|
مزار شهید :گلزارشهداي وحدتيه |
عبدالعلي در شهريورماه سال 1338 در روستاي دشتگور استان بوشهر به دنيا آمد و تا سنّ پنج سالگي در دامان پرمهر مادر، بزرگ شد. سپس به منزل عمويش رفت و مدت يک سال در آنجا به عنوان چوپان فعاليت کرد. چون خانواده در فقر و تنگدستي به سر ميبردند، نتوانستند او را در مدرسه ثبتنام کنند.
8 ساله بود که در چهارده روز قراعت قرآن را آموخت. خواندن و نوشتن فارسي را فرا گرفت و حتي زبان انگليسي را هم در حد نوشتن حروف و چند کلمه ياد گرفت. بعد از پنج سال به وحدتيه نزد پدر و مادر برگشت؛ منزل پدر کنار دبستان طالقاني بود. کنار پنجرهي کلاس ايستاد و با حسرت به دانشآموزان نگاه کرد. نگاه حسرتبار آن روز عبدالعلي باعث شد مدير مدرسه بعد از گرفتن امتحان او را در کلاس سوم ثبتنام کند.
سال اول راهنمايي را در برازجان خواند سپس براي ادامهي تحصيل با تأسيس مدرسهي جديد در وحدتيه به آنجا بازگشت. در همين سالها با مطالعه کتابهاي استاد مکارم شيرازي و صمد بهرنگي فعاليت سياسي خود را آغاز کرد.
پاسالار چندي بعد به عنوان دانشآموز نمونه به اردوي تابستاني رامسر رفت و در آنجا در کلاس روزنامهنگاري مقالهاي در خصوص وضعيت نابسامان مردم در ايران و سخنان شاه در مورد وضعيت کنوني ايران نوشت و حقايقي را برملا ساخت؛ اين مقاله باعث شد به او ديگر اجازهي شرکت در کلاس را ندهند؛ لذا عبدالعلي بعد از ممنوعيت حضور در کلاس روزنامهنگاري در کلاس اسلحهشناسي ثبتنام کرد.
پاسالار تحصيلات خود را در هنرستان کشاورزي شهرستان فسا ادامه داد و با پيروزي انقلاب به همکاري با کميتهي انقلاب اسلامي پرداخت. او چندي بعد پس از اخذ مدرک ديپلم، لباس سبز سپاهپاسداران را بر تن کرد و با خانم فاطمه بردبار ازدواج نمود.
سال 1359 پس از سخنراني آيتالله فلسفي در دبيرستان دکتر بهشتي، منافقين با مردم درگير شدند و در اين درگيري عبدالعلي توسط چهار نفر از منافقين محاصره شد و آنها با زدن ضربهي چاقو به شقيقهي پاسالار از آنجا گريختند و عبدالعلي در اثر همين ضربه 5 روز در بيهوشي به سر برد. سال 1361 عازم ميادين نبرد حق عليه باطل گشت؛ گرچه هنوز در اثر همان ضربه دست راستش را تشنج ميگرفت.
وي چندي بعد در فکه مجروح شد؛ وقتي او را به بيمارستان فسا انتقال دادند، روزي بيست بار تشنج ميکرد اما باز هم صبورانه تمام دردها را تحمل نمود.
عبدالعلي بهترين دروازهبان تاريخ فوتبال وحدتيه بود به همين علت به پاس مقام ورزشياش، استاديوم وحدتيه را به نام او نامگذاري کردند. از ديگر يادگارهاي او احداث کتابخانهي عمومي شهر بود.
جنگ که تمام شد، پنج ترکش نزديک نخاع در سرش بود. به علاوه چاقوي منافقين نيز زخمي کاري در سرش ايجاد کرده بود. پزشکان به زنده ماندنش اميدي نداشتند؛ فقط ميگفتند با او بسازيد و به خدا توکل کنيد. روزهاي آخر از حرف زدن هم عاجز بود. روي ديوار مينوشت: « مرا حلال کنيد. » روز دهم فروردينماه سال 1370 براي آخرين بار تشنج کرد. او را به بيمارستان سعدي رساندند اما زمان پرواز فرا رسيده بود و او در سنّ 32 سالگي قدم به عرش الهي نهاد.
از او 5 فرزند به يادگار ماند.
مزار پاکش در گلزار شهداي وحدتيه قرار دارد.
منبع:كتاب در كوي نيكنامي جلد 2 - صفحه: 101
|
|