پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)
شنبه 12 فروردین 1396 1:24 PM
غزل مثنوی
سرِ شوريده، دلِ بي سر و سامان داريم
از دلِ سوخته گان شمعِ شبستان داريم
به هواي تو بميريم اگر صدها بار
باز هم در هوسِ دادنِ جان، جان داريم
خط به خط چشمِ تو، ابروي تو، اعجاز خداست
ما به آياتِ اشارات تو ايمان داريم
خنده و گريهي عُشاق ز جاي دگر است
عجبا ديدهي گريان لبِ خندان داريم
اي جگر گوشهي دلبندِ مُعينَ الضُعَفا
دولتِ عشقِ تو از شاهِ خراسان داريم
غيرتِ شيعه همينجاست در آب و گِلِ ما
به دعاي خودِ زهراست كه ايران داريم
هر كجا نامِ شما هست همان كشورِ ماست
مادرت حضرت زهرا به خدا مادرِ ماست
شكرِ اين مادري و مهرِ خدادادي را
ياد دادند به ما نغمهي يا هادي را
با توسل به تو مشمولِ عنايت شده ايم
ما به دستِ كلماتِ تو هدايت شده ايم
اي به مانند علي جاذبه و دافعه ات
چهارده آينه جمع آمده در جامعه ات
چهارده نور در اين آينه بندان داريم
چهارده بار در اين جامعه قرآن داريم
چهارده جامِ مِي و ساقيِ كوثر ساقيست
چهارده قرن گذشته است كلامت باقيست
شورِ تو كرده به پا دردلِ ما هنگامه
مي رسد دست به دست از تو زيارتنامه
وقتِ پابوسِ، زيارت به زيارت هستي
در زيارات، عبارت به عبارت هستي
اين تو هستي كه هميشه همه جا با مائي
مشهد و سامره و كرب و بلا با مائي
حيف، من قدرِ تو را خوب نمي دانم حيف
بازهم جامعه را خوب نمي خوانم حيف
شب قدر است كه ميقاتِ تو را مي فهمد
مَطلعُ الفَجر مناجاتِ تو را مي فهمد
تو مسيحي كه به تصوير دميدي جان را
شيرِ در پرده اشاراتِ تو را مي فهمد
شاهد شأنِ رفيعِ تو شهيد است شهيد
ابنِ سِكّيت مقاماتِ تو را مي فهمد
پُر شد از كاسهي تو كيسهي زندانبانت
دشمنت نيز كراماتِ تو را مي فهمد
دركِ تنهائي تو بر احدي آسان نيست
سامرا سخت مصيباتِ تو را مي فهمد
بارها بر جگرت داغِ مصيبت زده اند
سورهي نور، چگونه به تو تهمت زده اند؟
شأنِ تو افضلِ بر ناقهي صالح بوده است
چه كسي دست به تحقيرِ شما آلوده است
چه كسي گفت به تو مردِ رياكار، اي واي
داخلِ خانه شدن، از سرِ ديوار اي واي
واي بر من كه شما را به عتاب آوردند
محضرِ آيهي تطهير شراب آوردند
واي بر من كه به اين حالِ خراب افتادم
يادِ زينب وسطِ بزمِ شراب افتادم
خيزران در كفِ يك مست فقط مي چرخيد
آن لبِ خشك به يك ضربه ز هم مي پاشيد
چوب نزديك شد و قسمتِ زينب شد آه
گفت؛ لاحَولَ و لاقوّةَ اِلاّ بِالله