0

**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

 
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
پنج شنبه 11 خرداد 1396  4:08 PM

آخرین باری که به یه نفر کتاب قرض دادم سوم دبیرستان بودم. 
طرف هم کلاسیم بود.
رمان بیگانه ی کامو رو خواست.
منم براش بردم.
بعد از سه چهار ماه کتابو بهم برگردوند؛
چه برگردوندنی...!
جلدش کثیف شده بود.
لبه ی برگه ها هم تا خورده بود.
از همه بدتر رد انگشت های پفکیش بود روی صفحهات آخر.
هیچی بهش نگفتم.
کتابو گرفتم و بردم دادم کتابخونه ی شهر و سر راهم یه بیگانه ی جدید خریدم.
از اون روز به بعد تا الان با خودم عهد کردم به کسی کتاب قرض ندم و ندادم.
شاید اونایی که ازم کتاب قرض می خوان امانت دار خوبی باشن اما من چشمم ترسیده.
می دونی... آدمی که چشمش ترسیده رو خیلی سخت میشه راضی کرد
تا دوباره همون کار رو انجام بده...

#کمیل_پورقربان

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها