پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
یک شنبه 7 خرداد 1396 9:29 PM
از شهرداری بیرون میآمدیم که دربان صدایمان کرد و گفت:
آقایان ! لطفا سگتان را هم با خودتان ببرید!
دیدیم سگی ولگرد خودش را کثیف کرده و دارد پایهی صندلی را گاز میزند. شاید شباهت ظاهر آن سگ و ظاهر ما باعث شده بود دربان فکر کند سگ مال ماست! وقتی گفتیم سگِ ما نیست، دربان با لگدی جانانه او را پرت کرد بیرون!!!
به این نتیجه رسیدم که خیلی وقتها رفاه برخی موجودات مستقیما به حمایت ما بستگی دارد !!!
#خاطرات_موتورسیکلت
#ارنستو_چگوارا