0

**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

 
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
یک شنبه 7 خرداد 1396  9:26 PM

غرض از اسلحه ساز در زمان قاجار افرادی بودند که در دو سه نقطه شهر تهران تعمیر اسلحه های شکاری میکردند. اسلحه های موجود انگلیسی و فرانسوی و روسی بود و ظرفیترین آنها نوع فرانسوی معلوم شده بود. 
بعضی اقدام به ساخت اسلحه کردند ولی توفیقی بدست نیاوردند بجز فردی به نام حسن موسی که در بازار تهران نرسیده به چهارسو کوچک مقابل تیمچه حاجب الدوله دکان داشت و خود تفنگ های سرپر و ته پر را تماما ساخته با قید ضمانت و امتحان میفروخت. مطابق نظر اهالی فن اسلحه هایش نه تنها با خارجی های مشابهش برابری میکرد بلکه در بعضی موارد در دقیق بودن نشانه زنی و خوش دستی از آنها برتری می جست. 
این حسن موسی مردی بود متوسط القامه نحیف اندام و تریاکی، با دکانی محقر دود زده شوریده با دَم و ابزاری بی اندازه ابتدائی بی مقدار که تنها و بدون شاگرد کار میکرد. 
حسن موسی درسال فقط دو اسلحه از کار در میآورد و کم کم در این حُسن شهرت به جائی رسید که نام و اسلحه اش تا فرانسه رسیده و متخصصی از کارخانه اسلحه سازی فرانسه به دیدارش آمد.
او بساط محقر و قیافه کثیف و وضع دور از انتظارش را نگریسته، چگونگی هنر و سبب درماندگیش را جویا میشود؟
تنها جوابی که از حسن موسی میشنود این است که:

"کسی از تفنگ من گلوله نخورده که بگوید خدا خیرت دهد."

تهران در قرن سیزدهم - جعفر شهری

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها