0

**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

 
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
پنج شنبه 4 خرداد 1396  1:49 PM

 #گل_سرخ_نثار_تو

💎وقتی کوچک بود و از او سئوال می کردی که "دوست داری بزرگ شدی چه کاره شوی؟" بلافاصله بدون اینکه تردیدی در دل راه بدهد، می گفت "دکتر؟!!"
و وقتی که علتش را سئوال می کردی در حالی که تبسمی بر لب داشت می گفت "دوست دارم آدم هایی که یک پایشان توی این دنیا و پای دیگرشان توی آن دنیاست، آن یکی پایشان را هم بگیرم و بیندازم توی این دنیا تا روی دو پا بایستند و با خوشی زندگی کنند."
او با زبان ساده، هدف و انگیزه خود را از دکتر شدن نجات جان بیماران و حس انسان دوستی و کمک به دردمندان می دانست نه چیز دیگری ... .

اکنون او و خیلی از کسانی که در کوچکی آرزوی دکتر شدن داشتند، بزرگ شده اند و به خاطر محدودیت ها نتوانسته اند دکتر شوند اما هدف خود را گم نکرده اند و امروز با اهداء خون خود گل سرخی نثار بیماران نیازمند به خون می کنند تا به هدف اصلی خود که همانا نجات جان بیماران بود، برسند.

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

تشکرات از این پست
siryahya
دسترسی سریع به انجمن ها