پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
جمعه 15 اردیبهشت 1396 12:57 PM
پیرزن با شور و شوقی وصف ناپذیر، نقشههایی را كه سالها به آن فكر كرده بود عملی كرد.
خانه چند طبقهاش را فروخت و برای هر یك از فرزندانش آپارتمان مستقل خرید تا راحت زندگی كنند.
طبق نقشههایش قرار بود به نوبت میهمان فرزندانش شود تا چند روز عمر بگذرد.
یكی از روزها، خواهرها و برادرها تصمیم گرفتند به بهانه پارك، بیرون بروند. مادر را هم با خود بردند. وقتی برگشتند، پیرزن در خانه سالمندان تنها مانده بود.
#فرهاد_معماری