0

**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

 
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
جمعه 15 اردیبهشت 1396  12:36 PM

ميگويند :
سفير انگلیس در دهلى از مسيري در حال گذر بود، که يك جوان هندي، لگدي به گاوي ميزند ...

و گاو كه در هندوستان مقدس است ...!

فرماندار انگلیسی پياده شده و به سوي گاو ميدود و گاو را ميبوسد و تعظیم میکند ...!

بقيه مردم حاضر كه ميبينند يك غريبه اينقدر گاو را محترم ميشمارد، در جلوى گاو ، سجده ميكنند و آن جوان را به شدت مجازات ميكنند ...

همراه فرماندار با تعجب ميپرسد :
چرا اين كار را كرديد ؟
فرماندار ميگويد :

لگد اين جوان آگاه، ميرفت كه فرهنگ هندوستان را هزار سال جلو بياندازد، ولي من نگذاشتم ...!!!

📚جهانی که من ميشناسم
👤برتراند راسل

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها