0

**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

 
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
جمعه 15 اردیبهشت 1396  12:04 PM

دانه های برف آرام و با حوصله به پنجره می زد، تا تورا بی خواب کند که بدانی اندیشه سرد می شود، اگر بداند تو این همه بی فکری. باد وزیدن گرفت تا هوشیاری تو را محک بزند که باز بفهمی کسی هست که تو را می بیند. درختان زیرکانه برگ های خود را به زمین می ریختند تا تو ادراک کنی که تمام طبیعت در انتظار ستایش توست و همه چیز نظم درخشانی دارد تا تو به سیب لذت زندگی دندان بزنی.
اما افسوس که تو هنوز به دنبال گلی نگران می چرخی!!!

نویسنده : سحر ناصربخت

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها