0

**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

 
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
جمعه 8 اردیبهشت 1396  3:49 PM

از امیر کبیر پس از عزلِ اون توسط ناصرالدین شاه پرسیدند:
در مدت زمان محدودی که داشتی چطور این مملکت رو از هر چه دزد پاک کردی؟

گفت: من خودم دزدی نمی کردم و نمی گذاشتم معاونم هم دزدی کند.
او هم از این که من نمی گذاشتم اون دزدی کند، اجازه نمیداد معاونش دزدی کند و ....
تا آخر همین طور...

اگر من دزدی میکردم تا آخر دزدی میکردند و کشور میشد دزدخانه،
همه دنبال دزد میگشتیم
و چون همه دزد بودیم هیچ دزدی هم محکوم نمی کردیم و مردم هم سردرگم می شدند

🔹 تیمور لنگ ! :

از تيمورلنگ سوال کردند كه: 
چگونه امنيتی در كشور پهناور خود ؛
ايجاد نمودی كه وقتی زنی با طبقی از جواهرات ، طولِ كشور را طی می‌كند 
كسی به او تعرض و جسارتی نمی‌كند؟

در جواب جمله كوتاه ولی پر مغزی می‌گويد :
در هر شهری که دزدی ديدم؛
گردنِ داروغه را زدم

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها