پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
جمعه 8 اردیبهشت 1396 3:14 PM
جک هنوز مجرد بود ، با پدرش زندگی می کرد و همان کسب و کار خانوادگی را ادامه میداد .
او می دانست که وقتی پدر بیمارش بمیرد ، ثروت هنگفتی را به ارث خواهد برد .
به همین دلیل تصمیم گرفت ازدواج کند تا همسرش هم در این ارثیه سهیم شود .
یک روز عصر در جلسه سرمایه گذاری ، چشمش به زیباترین زنی که در عمرش دیده بود افتاد .
زیبایی طبیعی زن برایش حیرت آور بود . نزدیکش رفت و گفت :"شاید ظاهرم شبیه افراد معمولی باشد ولی تا چند سال دیگر پدرم خواهد مرد و 65 میلیون دلار به من خواهد رسید ."
زن که بسیار تحت تاثیر قرار گرفته بود ، کارت ویزیت جک را گرفت ...
سه روز بعد ، آن زن ، مادر خوانده اش شده بود !!!
نتیجه اینکه برنامه ریزی مالی زن ها بهتر از مردها است ! 😊