0

**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

 
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
چهارشنبه 23 فروردین 1396  7:46 PM

قشنگ ترین چشمان دنیا را مادر من دارد,
وقتی با خنده های از ته دلش به من نگاه میکند و از وقایع روزانه اش با آب و تاب میگوید,
بدون نظر خواستن از من بارها و بارها تعریف میکند...

قشنگترین صدای دنیا را مادر من دارد,
وقتی با نام کوچکم صدایم میکند,
برایم چای میریزد
کنارم مینشیند
با من میگوید
با من میخندد,,,
وقتی کنارش خوشبخت ترین دختر توی عالم هستم..

قشنگترین دستان دنیا را مادر من دارد,
وقتی دستهای نرمش را روی موهایم میکشد و تمام خستگی های روزگارانم را دانه دانه از موهایم برمیدارد....
و آخر تمام حرفهایش"خدای ماهم بزرگ است"
از دهانش نمی افتد....

زیباترین زن جهان مادر من و در چهار چوب خانه ی ماست,
که به وقت بودنش تمام لامپهای خانه مان روشن است,که بوی غذایش و نگاه مهربانش تمام تلخی ها و شکست های زندگی ام را در یک آن از وجودم پاک میکند.

مهربان ترین انسان عالم درون آشپزخانه ی کوچک و چهارگوش ماست وقتی تمام خستگی هایش را در قلاب بافی های رنگارنگش به نقش و نگار میکشد...
که بودنش, که خنده هایش برایم زیباترین لالایی بچگی ام است....

 فرگل مشتاقی

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

تشکرات از این پست
siryahya
دسترسی سریع به انجمن ها