پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
دوشنبه 21 فروردین 1396 10:11 AM
اين روزها بهار هر بار كه نفسش را در من مي دمد، يادم مي اندازد كه بعد از زمستان آمده است و آه چقدر من اين بهارِ بعد از زمستان را دوست دارم. همين وقتِ دوباره از نو رستاخيز كردن را ! درخت و گل و بلبل و آسمان و زمين، جوانه مي زند و شكوفه مي دهد و مي خواند و مي بارد و سبز مي شود، تا من يادم بيفتد زردي و سردي هيچ اتفاق مهيبي توي زندگي، براي هميشه نيست. فصل عوض مي شود. روح آدم، فكرش، خيالش، دوباره از نو تازه مي شود ...
👤مريم عندليب