0

**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

 
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
سه شنبه 15 فروردین 1396  12:34 PM

مردی وارد رستورانی می شود و کاسه ای سوپ سفارش می دهد. پیشخدمت سفارش او را حاظر می کند. مرد از پیش خدمت رستوران می خواهد که سوپ را بچشد.

پیشخدمت: اما قربان، می توانم به شما اطمینان بدهم که سوپ مزه ی خوبی دارد.

مرد همچنان اصرار می کند و می گوید: آقا خوشحال می شوم اگر ابتدا سوپ مرا شما بچشید.

پیشخدمت: اما قربان، من نمی توانم غذاها را بچشم، رئیسم مرا تنبیه می کند.

مرد: ببین آقا، اگر سوپ مرا نچشی، بدون پرداخت هزینه اش، اینجا را ترک می کنم.

در این زمان پیشخدمت به اطراف نگاهی می اندازد تا مطمئن گردد که هیچکس او را نمی بیند، سپس نزدیک کاسه ی سوپ می شود تا درخواست مشتری اش را انجام دهد. اما به ناگاه با تعجب از مرد سوال می پرسد: اما قربان، قاشق تان کجاست ؟

مرد پاسخ می دهد: دقیقا سوال من هم همین است.

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

تشکرات از این پست
siryahya
دسترسی سریع به انجمن ها