0

**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

 
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
سه شنبه 15 فروردین 1396  12:18 PM

 منار میسازم واجب قربۀ الی الله
 
💎یکی از علمای نجف اشرف با خود میگفت که به مسجد کوفه نظر به شرافت مکـان و عـدم
تردد مردم میروم و دو رکعت نماز میخوانم با حـضور قلـب .
آن مـرد گفـت چـون داخـل مسجد شدم و تکبیرۀالاحرام نماز گفتم خیال کردم که در مساجد منار میسازند و این مسجد با
وصف این همه فضیلت و فیض و صفا منار ندارد و بایـد در اینجـا منـاری بنـا کـرد. بـا خـود
گفتم که گچ و آهک را باید از فلانجا آورد و سنگ را از فلان موضع و بنّا را از اصفهان و در
خیال شروع کردم به ساختن مسجد و تمام کردن منار و با تمـام شـدن خیـالم از نمـاز فـارغ  
شدم. پس عمامه را بر زمین زدم و گفتم: انگار من برای ساختن منار به اینجا آمده بودم؟

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

تشکرات از این پست
siryahya
دسترسی سریع به انجمن ها