پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
سه شنبه 15 فروردین 1396 12:18 PM
منار میسازم واجب قربۀ الی الله
💎یکی از علمای نجف اشرف با خود میگفت که به مسجد کوفه نظر به شرافت مکـان و عـدم
تردد مردم میروم و دو رکعت نماز میخوانم با حـضور قلـب .
آن مـرد گفـت چـون داخـل مسجد شدم و تکبیرۀالاحرام نماز گفتم خیال کردم که در مساجد منار میسازند و این مسجد با
وصف این همه فضیلت و فیض و صفا منار ندارد و بایـد در اینجـا منـاری بنـا کـرد. بـا خـود
گفتم که گچ و آهک را باید از فلانجا آورد و سنگ را از فلان موضع و بنّا را از اصفهان و در
خیال شروع کردم به ساختن مسجد و تمام کردن منار و با تمـام شـدن خیـالم از نمـاز فـارغ
شدم. پس عمامه را بر زمین زدم و گفتم: انگار من برای ساختن منار به اینجا آمده بودم؟