پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
سه شنبه 15 فروردین 1396 12:07 PM
زندگي زيباست
#براي آنهايي که قصد انتحار دارند
💎زندگي ، چيزي ست تلخ و نامطبوع اما زيباسازي آن کاري ست نه چندان دشوار. براي ايجاد اين دگرگوني کافي نيست که مثلاً دويست هزار
روبل در لاتاري ببري يا به اخذ نشان « عقاب سفيد » نايل آیي يا با زيبارويي دلفريب ازدواج کني يا به عنوان انساني خوش قلب شهره ي دهر
شوي ــ نعمتهايي را که برشمردم ، فناپذيرند ، به عادت روزانه مبدل ميشوند. براي آنكه مدام ــ حتي به گاه ماتم و اندوه ــ احساس
خوشبختي کني بايد: اولاً از آنچه که داري راضي و خشنود باشي ، ثانياً از اين انديشه که « ممكن بود بدتر از اين شود » احساس خرسندي
:کني و اين کار دشواري نيست
.وقتي قوطي کبريت در جيبت آتش ميگيرد از اينكه جيب تو انبار باروت نبود خوش باش ، رو خدا را شكر آن
وقتي عده اي از اقوام فقير بيچاره ات سرزده به ويلاي ييلاقي ات مي آيند ، رنگ رخساره ات را نباز ، بلكه شادماني کن و بانگ بر آر که: «
« !جاي شكرش باقيست که اقوامم آمده اند ، نه پليس
« !اگر خاري در انگشتت خليد ، برو شكر کن که: « چه خوب شد آه در چشمم نخليد
اگر زن يا خواهر زنت بجاي ترانه اي دلنشين گام مي نوازد ، از آوره در نرو بلكه تا مي تواني شادماني کن آن موسيقي گوش ميكني ، نه زوزه
.ي شغال يا زنجموره ي گربه
رو خدا را شكر کن که نه اسب بارکش هستي ، نه ميكروب ، نه کرم تريشين ، نه خوك ، نه الاغ ، نه ساس ، نه خرس کولي هاي دوره گرد ...
پايكوبي کن که نه شل هستي ، نه کور ، نه کر ، نه لال و نه مبتلا به وبا ... هلهله کن که در اين لحظه روي نيمكت متهمان ننشسته اي ،
.روياروي طلبكار نايستاده اي و براي دريافت حق التأليفت در حال چانه زدن با ناشرت نيستي
اگر در محلي نه چندان پرت و دور افتاده سكونت داري از اين انديشه که ممكن بود محل سكونتت پرت تر و دور افتاده تر از اين باشد شادماني
.کن
.اگر فقط يك دندانت درد ميكند ، دل به اين خوش دار که تمام دندانهايت درد نمي آنند
اگر اين امكان را داري که مجله ي « شهروند » را نخواني يا روي بشكه ي مخصوص حمل فاضلاب ننشسته و يا در آن واحد سه تا زن نگرفته
.باشي ، شادي و پايكوبي کن
.وقتي به کلانتري جلبت ميكنند از اينكه مقصد تو کلانتري ست ، نه جهنم سوزان ، خوشحال باش و جست و خيز کن
« !اگر با ترکه ي توس به جانت افتاده اند هلهله کن که: « خوشا به حالم که با گزنه به جانم نيفتاده اند
.اگر زنت به تو خيانت مي کند ، دل بدين خوش دار که به تو خيانت مي کند ، نه به مام ميهن
.و قس عليهذا ... اي آدم ، پند و اندرزهايم را به کار گير تا زندگي ات سراسر هلهله و شادماني شود
« !البته اين نوشتار را نمي توان داستان ناميد »
آنتوان چخوف