طریق معرفت
سه شنبه 15 فروردین 1396 11:47 AM
💎من راه رفتن را از یک سنگ آموختم،
دویدن را از کرم خاکی
و پرواز را از یک درخت...
.
بادها از رفتن به من چیزی نگفتند ،
زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند!
.
پلنگان ، دویدن را یادم ندادند
زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند!
.
پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند
زیرا چنان غرق در پرواز خود بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند!
.
اما سنگی که درد سکون را کشیده بود، رفتن را می شناخت
و کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود، دویدن را می فهمید،
و درختی که پاهایش در گل بود ، از پرواز بسیار می دانست!
آنها از حسرت به درد رسیده بودند
و از درد به اشتیاق
و از اشتیاق به معرفت...
طریق معرفت !.......