0

**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

 
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
سه شنبه 15 فروردین 1396  11:40 AM

می گویند شیری درجنگل مریض بود. روباهی نزد او رفت و به او گفت: شفای سلطان در این است که یک گور خر شکار کنی و من با روده گور خر شما را مداوا می کنم . شیر گور خری را شکار کرد و شکم آن را پاره کرد. روباه مکار با روده گور خر، شیر را محکم بست. خورشید که بالا آمد، در اثر گرما روده خشک می شد و به شیر فشار می آمد و نعره می کشید . موشی نزد شیر رفت و گفت: من می توانم ترا نجات دهم .
او شروع به خوردن روده کرد. شیر آزاد شد ،ولی از آن جنگل فرار کرد.
اهالی جنگل علت را پرسیدند.
شیر گفت: در جایی که روباه ببندد و موش باز کند، جای ماندن نیست!!

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

تشکرات از این پست
siryahya
دسترسی سریع به انجمن ها