پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙
پنج شنبه 3 فروردین 1396 3:47 PM
یک شب آتش در نیستانی فُتاد
یک شب آتش در نیستانی فُتاد
سوخت چون اشکی که بر جامی فُتاد
سوخت چون اشکی که بر جامی فُتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نییِ شمع مزار خویش شد
هر نییِ شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت کین آشوب چیست
مَر ترا زین سوختن مطلوب چیست
گفت آتش بی سبب نفروختم
گفت آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنیت را سوختم؛ سوختم
زانکه نی گفتی نییَم با صد نبوغ
همچنان در بندِ خود بودی که بود
همچنان در بندِ خود بودی که بود
مرد را دردی اگر باشد خوشست
درد بی دردی علاجش آتش است
سوخت چون اشکی که بر جامی فُتاد
سوختچون اشکی که بر جامی فُتاد
مجذوب علیشاه
خواننده شهرام ناظری
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.