0

جشن اتاق چت

 
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:جشن اتاق چت
جمعه 4 فروردین 1396  8:29 PM

ماه غریبستان

                           برای تو می نویسم ...

برای تو می نویسم که به کعبه ولادت یافتی و به مسجد شهادت

وقتی آسمان ، خورشید و رعد، برق آسا برزمین فریاد کشید ، من متولد شدم.

آن زمان که برف سنگین از روی قله های سنگی ذره ذره آب میشد، ودر دل کوه جمع میشد و از لای سنگ های کوچک و بزرگ عبور میکرد و راهی را بنام رود انتخاب کرد آن هنگام امید در دلم جوانه زد.

آن لحظه به همراه رود از خاک لم یزرع خشک گذشتم و به چشم خود دیدم که چگونه زمین با آمدن رود به مهمانیش سبز شد، جوانه زد و رویید و شکوفا شد .

همچون پیچکی  بر عشق تو پیچیدم و با نامت آسمانی شدم، آن هنگام که نامت بر قلبم حک شد، خون سرخ در رگهای خشکیده ام به جریان افتاد و آن روز، زمانی که در غروبی سرخ با تلاطم رود به دریا پیوست ، نهایت را بچشم خود دیدم .

آری هر ذره از عشق تو که بردلم نشست روشنایی ، تاریکی ام را در هم شکست و راه را برایم هموار ساخت . بزرگ بودن معنا یافتن ، به حقیقت پیوستن ، به انتها رسیدن ، به کمال حقیقی منتهی شدن ، بال پرواز داشتن و سبکبال درآسمان نیلگون به پرواز درآمدن ، به مقصد رسیدن و پی مقصود بودن، ارمغان عشق توست که بردلهای سوزناک ما نشسته است .

رود هم به مقصد دریا شدن سنگلاخ ها را در هم می شکست و پیش میرفت، آری ، به اسم آشنایی ، ترک بیگانه کردن .

میتوان ابری شد و با صدا گریست، به مظلومیت مولای خسته، به مولای غریبستان ، در شب های تاریک بقیع به یاد آنها .

مولای من اشک برای آن است که عاشقان تو را به تو می رسانند . چون بخاری از دریا، به قلب آسمان ، و باران رحمت باریتعالی گشتن، التهاب خاک تشنه رابه تمنای غنچه های نیمه باز، گلبرگهای پژمرده  شده اطلسی ها را با طوفانی به یغما میبرند، نگریستن برای بودن، تنها نام توست که تکیه گاهشان میتواند باشد و آب حیاتشان . پس باید باران شد و بارید و تشنگان حیات را با یاد و نام تو زتده ساخت . شاید از خاطر برده اند که علی (ع) کنارشان است و نگاهشان میکند . آری در قلب زمین میتوان آسمانی شد، میشود رویید، ستاره سد و در تاریکی ظلمانی شب به تنهایی درخشید و هم نشین ماه شد.

میشود آبی بود مثل آسمان، یا خاکی شد مثل زمین، میشود بی نهایت شد همچون دریا، میتوان عاشقی دل سوخته شد . میتوان زیبا بود، میتوان زیبا دید. درتلاطم لحظه های سرد و طوفانی غفلت ، یاور صخره های سنگی گناه ، میتوان برای بودن علی را صدا کرد. میتوان با موهبت او ریشه گرفت و چون سروی بلند قامت بر جای ایستاد.

آن هنگام نه طوفان میتواند ریشه برکند و نه سیل آنرا از جا برکند، آری مولای غریب، محبت توست که شیعه را عاشق دلباخته خود کرده .

تنها شیعه میداند و میسوزد که با زهرای مظلومه ات چه کردند، از داغ دل تو عاشقان خبر دارند و از سوز دلت سوزنا کند و به اشک چشم تو ، گریانند. مولا جان ، شیعه و غیر شیعه، هرکه تو را خواند ندایش را لبیک می گویی و سلامش را جواب . با دستان گدایی آستانت ، تو را می خوانیم، تا دل خسته گان را شفای سینه دمی و دل بی عشق را، محبت خویش بخشی.

                                                                          لیلا اسلامی گویا

                                                                 مقدمه کتاب ماه غریبستان

 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

تشکرات از این پست
mty1378
دسترسی سریع به انجمن ها