0

ابن اثیر جزری - ۱

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

ابن اثیر جزری - ۱
یک شنبه 22 اسفند 1395  1:53 PM

نام اصلی او "ابوالحسن علی بن ابی الکرم محمد" که در جمادی الاول سال (۵۵۵ هجری) قمری متولد شد. لقب او "عزالدین" و مشهور به ابن اثیر جزری است. او مورخ ادیب و محدث اهل تسنن می باشد.

معرفی اجمالی ابن اثیر
نام اصلی او "ابوالحسن علی بن ابی الکرم محمد" که در جمادی الاول سال (۵۵۵ هجری) قمری متولد شد.
لقب او "عزالدین" و مشهور به ابن اثیر جزری است.
او مورخ ادیب و محدث اهل تسنن می باشد.
اوائل کودکی را با آموزش قرآن شروع کرد و در جوانی در شهرهای موصل، شام و بغداد، نزد اساتیدی چون ابن ریان، ابوحفص عمر بن طبرزد بغدادی و دیگر اساتید دانش آموخت.
او اساتید خود را در کتاب «الکامل» معرفی کرده است.
ابن اثیر جزری
ابو الحسن علی بن محمد بن محمد بن عبدالکریم شیبانی جزری مشهور به عز الدین ابن اثیر (۵۵۵- ۶۳۰) مورخ، ادیب، و محدث، صاحب دو کتاب «تاريخ كامل» يا «كامل التواريخ»[۱] و اسد الغابة است.
شهرت سه برادر از مردم جزيرة ابن عمر، كه همه از فضلا و نويسندگان معروف و فرزندان اثير الدين ابو الكرم محمد موصلى جزرى بودند. اين برادران عبارتند از: ضياء الدين، محمد الدين و عز الدين ابن اثير. ولى ابن اثير مطلق شهرت همين برادر سوم مى باشد عز الدين ابو الحسن على، (۵۵۵- ۶۳۰ ه. ق.) مورخ معروف عرب كه در بغداد و موصل تحصيل كرد و به شام نيز سفر نمود و سرانجام در موصل انزوا گزيده به تأليف پرداخت. اثر عمده ابن اثير تاريخ بزرگ اوست به نام الكامل فى التاريخ كه به كامل ابن اثير نيز معروف است. و آن تاريخ عمومى عالم است سال به سال از ابتداى خلقت تا ۶۲۸ ه. ق.[۲]
عزالدین در شام و موصل و بغداد به تحصیل دانش پرداخت به او جزرى گفته مى شود از آن جهت که منسوب به زادگاه خود «جزیره ابن عمر» مى باشد.
او سفرى به شام کرد و سر انجام در موصل اقامت گزید و به تالیف کتاب پرداخت اومردى بود که به مال دنیا اعتنایى نداشت و جز به فرا رفتن علم و دانش به امورى دیگر توجه نمى کرد.
اثر مهم او کتاب بزرگش به نام«الکامل فى التاریخ» است که به کامل ابن اثیر معروف است.
این مورخ بزرگ چون همزمان با استیلاى مغول بوده مى توان گفت از لحاظ زمانى نخستین مورخى است که وقایع عصر مغول را نسبتاً به تفصیل آورده و کتاب او در تاریخ یکى از منابع مهم تاریخ مغول به شمار مى رود.
عزالدین ابن اثیر کتابهاى دیگرى نیز از جمله کتاب «اللباب» و «اسدالغابه فى معرفه الصحابه» که کتابى است درشرح حال اصحاب پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) به رشته تحریر در آورده است .[۳]
عز الدين بن الاثير جزرى (منسوب به جزيره ابن عمر در نزديكى موصل) مسلماً، در ميان سالنامه نگاران همه اعصار و امصار پيشگامتر و بزرگتر از همه است. او مؤلف سالنامه عظيم معروف به الكامل است كه تاريخ عالم را، چنانكه معلوم مسلمانان آن عصر بود، از آغاز تا سال ۶۲۸ ق (- ۱۲۳۰- ۳۱ م) شامل است.
ابن خلكان زندگينامه نگار كه در محرم ۶۲۶ ق (- نوامبر ۱۲۲۹ م) او را در حلب ملاقات كرده است، از وى با عاليترين عبارات ياد مى كند و فروتنى و درعين حال فضل او را مى ستايد. از آنجا كه اين مطلب را مى توان به طور كامل در ترجمه دوسلان de Slane )ج ۲، ص ۲۸۸- ۲۹۰) خواند، من از نقل آن در اينجا صرفنظر مى كنم، تنها بايد اضافه كنم كه او در ربيع الثانى ۵۵۵ ق (- مه ۱۱۶۰ م) تولد يافت و در رجب (۶۳۰ ق- مه ۱۲۳۳ م) درگذشت. اثر عظيم او سالنامه «الكامل» بطور كامل به وسيله تورنبرگ Tornberg در سالهاى ۱۸۵۱- ۷۶ در چهارده مجلد در ليدن چاپ شد.
متأسفانه چاپ مصرش كه اينك فقط همان به آسانى به دست مى آيد فاقد فهرست است، به طوريكه از كارايى آن تا حدود زيادى كاسته، حال آنكه رعايت اين امر در يك كتاب مرجع براى محققان تاريخ اسلام واجب است. ابن اثير علاوه براين سالنامه عظيم، تاريخى درباره صحابه كبار پيامبر نوشته است، به نام اسد الغابه كه در ۱۲۸۰ ق (- ۱۸۶۳- ۶۴ م) در قاهره در پنج مجلد چاپ شده است. وى تحرير منتخبى نيز دارد از انساب سمعانى كه چاپ نشده، و تاريخ اتابكان موصل كه به طور كامل در ج ۲ مجموعه مورخان عرب جنگهاى صليبى Recueil des historiens Arabes des Croisades چاپ شده است.[۴]
ویژگی تاریخ ابن اثیر:
مورخى كه از لحاظ جامعيت بيش از همه به طبرى نزديك بوده، ولى از نظر بنا و برداشت كتاب و نوع و روش نگارش كاملا بايد از وى جدا گردد، ابن  اثير (۱۱۶۰-۱۲۳۱ ميلادى برابر ۵۵۵- ۶۲۸ هجرى) مى باشد. (فهرست منابع: ۱۳۶) روش وى (در مورد زمان منظور ما در اين كتاب) گردآورى از كتب ديگران بوده، ولى براى برقرار ساختن تعادل بين روايات مختلفى كه از نقل يكايك آنها خوددارى مى كند، مى كوشد. گزارشهاى وى نيز برطبق سنوات تقسيم بندى و منظم گشته، ولى غالبا در پايان هر بخشى تفصيلى درباره چگونگى تصور خود از جريان حوادث تاريخى به دست مى دهد.[۵] نسبت به ازمنه متقدم خود را تا حد زيادى بر پايه طبرى[۶] استوار ساخته، ولى گاهى نيز- مثلا راجع به تلاقى عربها و چينيان سال ۷۵۱ ميلادى (برابر با ۱۳۳ هجرى)[۷]- اطلاعاتى به دست مى دهد كه طبرى از آن سخنى به ميان نياورده است.
اهميت اساسى ابن اثير به خصوص در مورد ازمنه ايست كه طبرى درباره آن يا فقط به طور ناقص اظهاراتى كرده و يا (از ۹۱۴ ميلادى برابر ۳۰۱/ ۳۰۲ هجرى به بعد) اصلا از آن گفتگويى ننموده است.[۸] اهميت مذكور به خصوص براى اين است كه اغلب منابعى كه ابن اثير براى تحرير ازمنه متأخر به كار برده است، امروز مفقود گشته (و يا مثل مهمترين منبع كار وى: تاريخ ابن جوزى- وفات ۱۲۰۰ ميلادى برابر ۵۹۷ هجرى:هنوز به طبع نرسيده است) و ما فقط به وسيله وى مى توانيم از آن حوادث مطلع گرديم.
اگر هم طبعا شيوه وى در زمينه ترجيح و تعادل و هم آهنگ نمودن مواد به صورت شيوه انتقادى علمى امروز نيست، باز نمى توان از قدردانى او در اين كه مستقلا درباره جريان واقعى حوادث انديشيده و در بسيارى از موارد توصيفى قابل قبول و واقعا سنجيده از وقايع به ما داده است.[۹][۱۰]
او سعى داشته كه همه مطالب، حتى جزئى ترين نكات مربوط به يك رويداد تاريخى كه هر كدام در يك تاريخ معتبر نقل شده، همه را يكجا در تاريخ خود گرد آورد و كارى كند كه تاريخ او جامع مطالب جميع تواريخ باشد. و ديگر، مى كوشيده است كه آنچه خوبان همه دارند او تنها داشته باشد.
اگر در رسيدن به اين هدف كاملا موفق نشده باشد مى توان گفت كه تا حد زيادى توفيق يافته است.
او مى خواسته هر واقعه اى را با تفصيل كامل شرح دهد و هيچ نكته اى را فرونگذارد. به همين جهة هر چه را كه پيش از آن واقعه يا بعد از آن رخ داده، همه را بازگو كرده، حتى پيشامدهائى را كه شگفت انگيزند و همانند داستان به نظر مى آيند.
اين را هم فراموش نكنيم كه گاهى شاخ و برگ هائى كه در اطراف يك واقعه روئيده به مراتب جالب تر از خود واقعه است.[۱۱]

 

 

 

 

پی نوشت:
[۱]  حسن پيرنيا(۱۳۱۴ ش)، تاريخ ايران باستان‏، ناشر: دنياى كتاب‏، ج‏۱، ص: ۱۰۵.
[۲]  عباس قديانى‏،‏ فرهنگ جامع تاريخ ايران، انتشارات آرون‏، تهران‏۱۳۸۷ش، چاپ: ششم، ج‏۱، ص: ۶۵.
[۳] مکارم شیرازی، ترجمه الکامل فى التاریخ، جلد اول، پیشگفتار.
[۴] ادوارد براون / ترجمه: فتح الله مجتبائى و غلام حسين صدرى افشار، تاريخ ادبيات ايران از فردوسى تا سعدى،انتشارات مروارید، تهران۱۳۶۷ش، چاپ چهارم، ج‏۲، ص : ۱۵۴.
[۵] مثلا، ابن اثير، ج ۸، ص ۱۵۳، آن جايى كه وى حوادث سال ۹۴۸/ ۹۴۹ ميلادى (برابر سال ۳۳۷ هجرى) را با دو نوع تعبير، توصيف مى نمايد.
[۶] در اين باره رجوع شود به:
Brockelmann, Carl: Das Verhaltnis Von Ibn- elAtirs Kamil f it- ta'rih zu Tabaris Ahbar er rusul Wal muluk, Diss.‎ Stra B burg 1890.‎
[۷] رجوع شود به صفحات ۷۹ به بعد از همين كتاب.
[۸] راجع به مورخانى كه براى زمان بويهيان حايز اهميت هستند رجوع كنيد نيز به:Krymskyj I 119 -132 .
[۹] رجوع كنيد نيز به:. ۱. S, III milsuM ubA, itacsoM مشخصات اين نوشته، در صفحه ۶۴ اين كتاب پاورقى شماره ۶ خواهد آمد.
[۱۰] برتولد اشپولر / ترجمه: جواد فلاطورى و مريم مير احمدى(۱۹۹۰ م)‏، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامى، انتشارات علمى و فرهنگى‏، تهران۱۳۷۳ش، چاپ چهارم، مقدمه ج ۱، صص: ۲۵الی۲۷.
[۱۱] ابن اثير جزرى(۶۳۰ ق)/ تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران، ترجمه: عباس خليلى، ابو القاسم حالت‏، ‏ناشر: مؤسسه مطبوعات علمى‏، تهران‏۱۳۷۱ش/ ترجمه، ج‏۱، صص: ۱۱۱-۱۱۲.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها