پاسخ به:هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
شنبه 21 اسفند 1395 4:27 PM
وادی ششم: حیرت
بعد ازین وادی حیرت آیدت کار دایم درد و حسرت آیدت
مرد حیران چون رسد این جایگاه در تحیر مانده و گم کرده راه
هرچه زد توحید بر جانش رقم جمله گم گردد ازو گم نیز هم
گر بدو گویند: مستی یا نهای؟ نیستی گویی که هستی یا نهای
در میانی؟ یا برونی از میان؟ بر کناری؟ یا نهانی؟ یا عیان؟
فانیی؟ یا باقیی؟ یا هر دویی؟ یا نهٔ هر دو توی یا نه توی
گوید اصلا میندانم چیز من وان ندانم هم، ندانم نیز من
عاشقم، اما، ندانم بر کیم نه مسلمانم، نه کافر، پس چیم؟
لیکن از عشقم ندارم آگهی هم دلی پرعشق دارم، هم تهی