پاسخ به:هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
شنبه 21 اسفند 1395 4:25 PM
وادی دوم: عشق
بعد ازین، وادی عشق آید پدید غرق آتش شد، کسی کانجا رسید
کس درین وادی بجز آتش مباد وانک آتش نیست، عیشش خوش مباد
عاشق آن باشد که چون آتش بود گرمرو، سوزنده و سرکش بود
گر ترا آن چشم غیبی باز شد با تو ذرات جهان همراز شد
ور به چشم عقل بگشایی نظر عشق را هرگز نبینی پا و سر
مرد کارافتاده باید عشق را مردم آزاده باید عشق را