0

گزيده طنز عبيد زاكاني

 
ardardard
ardardard
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 284
محل سکونت : آذربایجان شرقی

گزيده طنز عبيد زاكاني
یک شنبه 19 دی 1389  4:07 PM

دير رسيدم

 جمعي به جنگ ملاحده  رفته بودند. در بازگشتن هر يك سر ملاحده‌اي بر چوب كرده مي‌آوردند. يكي پايي بر چوب مي‌آورد. پرسيدند: اين را كه كشت؟ گفت: من، گفتند: چرا سرش نياوردي؟ گفت: تا من برسيدم، سرش را برده بودند.

ياد خدا و پيامبر

 شخصي از مولانا عضدالدين پرسيد چطور است كه در زمان خلفا مردم دعوي خدايي و پيغمبري بسيار مي‌كردند و اكنون نمي‌كنند. گفت: مردم اين روزگار را چندان ظلم و گرسنگي پيش آمده است كه نه از خدايشان به ياد مي‌آيد و نه از پيغامبر.

با گذشت ، شما چیزی را از دست نمی دهید بلکه بدست می آورید .


بخشش میزان فر و شکوه آدمی را نشان می دهد .

راز اندوختن خرد ، یکرنگی است و بخشش .


برای رسیدن به جایگاهی بالاتر ، گذشت را نیز بیاموزیم .

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها