0

چرا ایرانیان در تاریخ، تجمّل‌دوست تصویر شده‌اند؟!

 
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:چرا ایرانیان در تاریخ، تجمّل‌دوست تصویر شده‌اند؟!
دوشنبه 16 اسفند 1395  10:38 PM

رواج تجمل دوستی در میان روستاییان

از خانه ها و دستگاه پرطمطراق نوکران و غلامان خانواده های ایرانی که برون آییم، پوشش زنان و مردان، چه لباس چه زیورآلات، گستره ای دیگر به شمار می آید که نمایی تجمل خواهانه از زندگی ایرانیان در نظر جهانگردان می آورده است. پیترو دلاواله، بازرگان ونیزی، در دوره صفوی پس از توصیفی دراز از بخش های گوناگون و هزینه بر پوشش مردان می نویسد «در انتخاب کمربند و عمامه کمال دقت می شود و سعی می کنند آنها را زود به زود عوض کنند و هرچه این دو متنوع تر و پرتجمل تر باشند، بر شأن دارنده لباس افزوده می شود».

آنتوان اولیویه در کتاب «سفرنامه اولیویه: تاریخ اجتماعی - اقتصادی ایران در دوران آغازین عصر قاجار» با مقایسه ایرانیان و عثمانیان می نویسد در مملکت ایران، تجملات بیشتر از عثمانیه است ... انگشترهای قیمتی فراوان به انگشتان کنند و زنجیرهای طلا و نقره به گردن افکنند که تا سینه آویخته باشد. سینه بند و کمربند را نیز از جواهرات سازند. ... مقدسین، جواهرات را در روی نقره نشانند که استعمال طلا برای مردان در شریعت اسلام ممنوع است». او زنان را نیز در این زمینه پیشتاز می داند «زنان بیشتر از مردان جواهرات با خود همراه دارند. تمام تن و پیکر به انواع پیرایه های قیمتی آراسته است.

بر سر، جقّه، و بر گردن قلاده های ثمین و عصابه های گرانبها بر جبین و سینه، و رشته های مروارید درشت و آبدار حمایل کنند. کمربندهای مرصّع در کمر، حلقه های انگشتری الماس و یاقوت در انگشت، و دستبندهای جواهر در ساعد و ساق دارند و حاشیه تمام زر، در لباس دوزند». جهانگردی دیگر در تشریح این وضعیت، آن را نه صرفا در شهر، که، در روستاها نیز بسیار رایج برمی شمرد «عشق به تجملات و استعمال جواهر در تمام طبقات اجتماعی ایران حتی در دهکده ها نیز محسوس است. زرگران و جواهرفروشان به خانه های توانگران رفته و محرمانه به آنها چیزهایی می فروشند و از این معاملات محرمانه سود زیادی می برند».

ژان شاردن، جهانگرد فرانسوی عصر صفوی به خوبی توانسته است دیدگاه قاطع خود را در این باره بیان و تکلیف مخاطب خود را روشن کند «بهای پوشاک در ایران ارزان می باشد. با وجود این در میان کشورهای روی زمین کم کشوریست که مردمان آن به قدر زنان و مردان ایران خرج تجمّل و شکوه مندی لباس خود کنند».

عشق به تجمل و گرایش به ایجاد زرق و برق در زندگی روزمره، البته به اندازه ای در توصیف های جهانگردان، به عنوان شیوه رایج در خوی و منش ایرانیان قلمداد می شده است که هرجا به مواردی جز آن برمی خورده اند، در قالب استثنا یاد می کرده اند.

به عنوان نمونه ژان شاردن، جهانگرد فرانسوی در عصر صفوی هنگامی که برآن می شود شیخ علی خان زنگنه، حاکم کرمانشاه و سپس میرآخور سلطنتی را در شاه سلیمان صفوی، از دیگر حکمرانان و اعیان درباری متمایز نشان دهد، در کنار انتساب ویژگی هایی چون «خدا ترس پرهیزگار، کریم گوهر، منظم، میانه رو و با تدبیر» به او، شیخ علی خان را مردی وصف می کند که «از تجمل بدش می آمد». این جهانگرد فرانسوی، باز در توصیف مردمان یزد، زنان و مردان آنجا را «کوشا، زحمتکش، قانع، شکیبا، درستکار، متدین، بیزار از تجمل و بی آزار» یاد می کند.

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها