مسعود عربشاهی از نگاه جواد مجابی
شنبه 14 اسفند 1395 11:49 AM
تحریریه معماری آرل
اگر عربشاهی را نوآوری سنتگرا می دانیم- که کارش اصلا ربطی به شیوه سقاخانه کذایی ندارد- به خاطر تعلق چند سویه آشکار و پنهانش با هنر نگارگری ایران است به اضافه ی تجربه های آگاهانه و درستی که از هنر معاصر جهان دارد. هویت کار خود را بر اساس فرهنگ باستانی کشورش و دستاوردهای نویافته نقاشی جهان، بنا نهاده است. به تعلقات چند سویه اش با هنر ایران در همین اثر اشاره می کنم که می توان به کارهای دیگرش تعمیم داد: این اثر هندسه خود را از شکل های موجود در حجاری های باستان و دستبافت ها و هنرهای مردمی موجود در موزه ها گرفته که به رغم ترکیب بندی نوینش وام دار معماری آثار باستانی ماست. دیگر این که نبودن جای خالی در متن هنر ایرانی، در این تابلو هم دیده می شود. هنرمند باستانی ایران در کاشی و قالی و مینیاتور به اشباع رنگ و نقش مبتلاست و کثرت نقوش و رنگپاره ها جایی تهی از خود باقی نمی گذاردو این همه در متنی دوبعدی و بی مرایا رخ می دهد و اگر این عیب یا حسنی است، ریشه در نگاه و حافظه قومی دارد. سه دیگر استفاده از طلااندازی و لاجوردفامی و نیلی سازی متن است که در این روش بومی عربشاهی از کاشی و مینیاتور بهره یافته است. می بینیم که صورت و ماهیت آثار عربشاهی به حافظه قومی متصل و با آن هم سوست.
اما جدا از این ارجاعات بومی که رد نقشمایه ها و رنگپاره ها و ترکیب نگاره های کهن را در کار هنرمند نشان می دهد، عربشاهی یک نقاش نوآور امروزی است که برای خلق آثارش چیزهایی را از حافظه خود و خزانه نگارین ملتش احضار می کند تا به خلق دنیایی شجاع و نو در بسیط آبستره دست یابد. او نه تصویرگر ادبی است و نه روایت گر افسانه های دنیای قدیم، بلکه نقاشی است که وسوسه بازی با نور و رنگ و نقش را دارد تا دنیای رنگین رویاهایش را بتواند به دلخواه بر پرده بنشاند و از این دنیای انتزاعی- که مطلوب بسیار کسان نیست- سال هاست که نبریده و دغدغه ای چون شهرت و بازار و میل مشتری او را از تکامل زبان انتزاعی و شیوه مستقل بیانش باز نداشته است. بودن در یک فرهنگ و فراتر رفتن از آن؛ سودایی است که پیشگامان هنر نوین ایران در سر می پختند.
برخی از آثار مسعود عربشاهی:
منبع: www.arel.ir