چند رویداد مهم تاریخی و فرهنگی که در هزاره دوم پ.م. اتفاق افتاد، زمینهساز تحولاتی شد که به تشکیل سلسلهها و ظهور نخستین حکومتهای مستقل همچون: «ماننا، ماد و اورارتو» و سرانجام به تأسیس امپراتوری وسیع هخامنشی انجامید.
توالی و تداوم این رویدادها که هزاره دوم و سدههای آغازین هزاره اول پ.م. را دربرمیگیرد، موجب شده که باستانشناسان از سال 2000 پیش از میلاد تا ظهور دولت ماد را با هم مورد مطالعه قرار دهند.33
مهمترین رویدادهای یاد شده عبارتند از:
ایران در هزارههای دوم و اول پ.م. تا آغازسلسلهها و روی کار آمدن (مادها و پارسها)
1. دوره برنز جدید (فرهنگ برنز لرستان) پایان عصرمفرغ و شروع دوره آهن (کشف آهن).
2. رواج سفال خاکستری رنگ و فرهنگ مربوط به آن.
3. مهاجرت آریاییها (هند و ایرانیان) به فلات ایران.
4. روی کار آمدن دولتهای مستقل به جای دولت شهرهای پیشین.
5. تجمع فرهنگهای مقیم و مهاجر خصوصاً در مناطق غربی و شمال غربی ایران.
پایان عصر مفرغ و شروع دوره آهن (کشف آهن)
گنجینه مفرغ مکشوفه از گیلان و مناطق شمالی ایران که به «گنجینه املش» مشهور شده و اشیاء مفرغی مکشوفه از محوطهها و گورستانهای باستانی لرستان که «فرهنگ مفرغ لرستان» نام گرفته است،از آنجا که اغلب این اشیاء در کاوشهای غیرعلمی و به طور قاچاق و یا تصادفی کشف شدهاند، نمیتوان انتساب آنها را به محل یا فرهنگ و قوم خاصی قطعی دانست و در مقایسه با مقدار اندکی که در کاوشهای علمی شمال ایران و یا لرستان بدست آمدهاند به حدس و گمان آنها را شناسائی و تاریخگذاری کردهاند.34 گنجینه مفرغ شمال ایران که به تسامح، «مفرغهای گنجینه املش»35 نام گرفته، به اقوام محلی ساکن ارتفاعات گیلان و طالش منتسب هستند.36 اشیاء مفرغ جدید لرستان نیز سرنوشت مفرغ گیلان را داشتهاند و اکثراً در گورستانهای باستانی و از طریق کاوشهای غیرمجاز بدست آمدهاند. ناگزیر برای تعیین هویت و تاریخ گذاری این گروه اشیاء یا باید به حدس و گمان متوسل شد و یا آنها را با اشیاء مشابهی که در کاوشهای علمی حاصل شدهاند مقایسه و گونهشناسی کرد.
گرچه تعدادی از مفرغهای لرستان دارای کتیبههایی به خط میخی، آکدی یا آشوری هستند، امّا مطالب حک شده بر روی آنها براساس قرائتهایی که شده بیشتر اسامی خاص بوده و به شناسایی آنها چندان کمکی نکرده است.
در اواخر عصر مفرغ جدید، انسان به فلز تازه دیگری دست یافت که نقش مهمی در حیات آدمی داشته است. این فلز «آهن» بود که با پیدایش آن «عصر مفرغ» سپری شد و «عصر آهن» آغاز گردید. عصر آهن خود به سه دوره آهنI 1500 تا 1200 پ.م.)، آهن II (1200 تا 800 پ.م.) و آهن III (800 تا 550 پ.م.) تقسیم میشود. اخیراً عدهای از باستانشناسان عصر آهن IV را که شامل دورههای تاریخی (هخامنشی و اوایل اشکانی) میگردد به این تقسیمبندی اضافه کردهاند.37 با کشف و ذوب آهن، انسان به دانش و فنآوری پیشرفتهای دست یافت؛ زیرا عمق معادن آهن در طبیعت بیشتر از سایر فلزات است و برای استخراج سنگ آهن توان فنی بالایی موردنیاز است. از طرفی برای ذوب و استحصال آهن ایجاد کورههایی با ساختمان پیچیده که هزار درجه سانتیگراد حرارت تولید کنند، ضرورت دارد. از اینرو چندین هزار سال زمان لازم بود تا بشر پس از کشف نخستین فلز یعنی مس در نیمه دوم هزاره دوم پ.م. به آهن دست یابد.
رواج سفال خاکستری رنگ و فرهنگ مربوط به آن
در نیمه دوم هزاره دوم پیش از میلاد، تقریباً مقارن با رواج آهن و نیز آمدن تازهواردان هند و ایرانی (آریایی) به فلات ایران نوعی سفال سیاه ـ خاکستری رنگ در مناطق شمال شرقی، شمال و شمال غربی ایران ظاهر شد و موجب بروز دگرگونیهایی در ساختار فرهنگی و اجتماعی مناطق یاد شده گردید. باستانشناسان این پدیده را «فرهنگ سفال خاکستری»38 نامیدهاند.
عدهای از محققان معتقدند که پدیده «فرهنگ سفال خاکستری» با ورود آریاییها و پیدایش آهن ارتباط نزدیک دارد.39
معروفترین تپهها و گورستانهای باستانی که تماماً یا لایههایی از آنها متعلق به «فرهنگ سفال خاکستری»اند عبارتند از:
شمال شرقی ایران : تپه حصار دامغان، یاریم تپه گنبد قابوس، تورنگ تپه و شاه تپه گرگان.
دشت تهران : گورستان قیطریه و محوطه باستانی کهریزک، گورستان پیشوای ورامین و تپه سفالی روستای معمورین، گورستانهای باستانی خوروین و چندار در ناحیه برغان.
حاشیه کویر مرکزی : تپههای سیلک، کاشان (گورستان الف و ب لایه پنجم و ششم)
شمال ایران : (مازندران، گیلان، طالش، خلخال، طارم و اردبیل).
اکثر گورستانهای باستانی مکشوفه در ارتفاعات و کوهپایههای البرز مانند: مارلیک (چراغعلی تپه)، کلاردشت، اصطلخ جان، قلعه کوتی دیلمان و…
غرب و شمال غرب ایران : حسنلو، دینخواه تپه، هفتوان تپه، گوی تپه، یانیق تپه (آذربایجان)، گودین تپه (کنگاور)، تپه گیان (نهاوند)، تپه بدهوره (اسدآباد همدان) و… .
خاستگاه سفال خاکستری را که ظهور آن موجب منسوخ شدن سنت سفال منقوش دورههای قبلی گردید، شمال شرق ایران دانستهاند. براساس مطالعات انجام شده و نتایج آزمایشهای رادیو کربن (کربن 14) سفالینههای خاکستری مکشوفه از «تپه حصار» و «تورنگ تپه» چند سده قدیمتر از سفالینههای خاکستری دیگر مناطق باستانی ایران است.40
مهاجرت «آریایی»ها (اقوام هند و ایرانی) به فلات ایران
دانش باستانشناسی هنوز درباره پدیده مهاجرت و منشاء و زمان دقیق آن به مدارک و شواهد قطعی و روشن دست نیافته و مستندات این رویداد بیشتر متکی بر مبانی زبانشناختی و اسطورههای ثبت شده در کتاب «اوستا» و «وداها»41 است و جنبه فرضی و احتمالی دارد.
فرضیه ارائه شده این است که: در نیمه دوم هزاره دوم پ.م.، اقوامی که قبلاً در سیبری جنوبی تا آسیای مرکزی میزیستند، به دلایلی چند، با استفاده از ارابه و اسب، از شرق و غرب دریای خزر، وارد فلات ایران شدند. مهاجرت اقوام آریایی (هند و ایرانی)، ادامه مهاجرت اقوام (هند و اروپایی) در هزاره سوم پ.م. بود که به شکل مهاجم در آسیای صغیر رخنه کردند و تأثیرات فرهنگی و اجتماعی ژرف و گستردهای را در فرهنگهای محلی بر جای گذاشتند.42
تیرههایی از شعبه شرقی (که از شرق دریای مازندران وارد ایران شدند) در آسیای مرکزی و ایران ساکن شدند که «پارت»ها از این گروهاند. گروهی از پیشتازان تا درّه هند پیش رفتند و با غلبه بر حکومتهای بومی (درآویدی) فرهنگ آریایی هند را پایهریزی کردند. شعبه غربی که از شمال دریای خزر عبور کرده و از راه قفقاز وارد آذربایجان شدند و مدتی در اطراف دریاچه ارومیه اطراق کردند، نقش مهمی در حیات سیاسی و اجتماعی ایران داشتند. اینان پایهگذاران دو سلسله «ماد» و «هخامنشی» هستند.43
4. تجمع فرهنگهای مقیم و مهاجر در نیمه دوم هزاره دوم و نیمه اول هزاره اول پ.م.
به هنگام ورود آریاییان و چند سده پس از آن، ما شاهد تجمع فشرده اقوام و قبایل مختلف (بومیان و مهاجران) در شمال و شمال غربی ایران هستیم که هر کدام قلمروی خاص خود داشتند.
اقوام تازه وارددرقلمرو جدید خود در شمال غربی ایران با آشوریان سامینژاد که قدرت برتر دنیای باستان بشمار میرفتند و اورارتوئیان بومی همسایه شدند.44
از طرفی تیرههایی از مهاجران، حکومتهای مستقلی چون «ماننا» و «الیپی» را تشکیل دادند که در سالنامههای آشوری از آنها بسیار نام برده شده است.45
گنیجه زیویه46، آثار کشف شده در قلایچی بوکان47 و دژ حسنلو48 را به «ماننا»ها نسبت دادهاند.
در شمال ایران و کرانههای دریای خزر (مازندران و گیلان) مقارن نیمه دوم هزاره دوم پیش از میلاد، اقوام و فرهنگهایی پای به عرصه وجود گذاشتند که هیچ ریشه و سابقهای در آن مناطق نداشتند.
گرچه درباره اصل و نژاد اقوام پیش از تاریخ ساکن شمال ایران مطالعه چندانی به عمل نیامده، امّا میتوان فرض کرد که تیرههایی از اقوام مهاجر از راه گرگان «هیرکانی» و یا دربند قفقاز وارد این نواحی شده و در ارتفاعات و کوهپایههای البرز مرکزی ساکن گردیدهاند.
محققان و صاحبنظران باستانشناسی از این اقوام با نامهای: مارد، کاسپی، کادوسی، سکا، تپور، گیل یا گِل، یاد کردهاند.49
تعدادی از اشیاء و گنجینههای کشف شده در گورستانهای باستانی از جمله: مارلیک، کلورز، رَشی، اُمام، سُمام، تماجان، دیلمان، کلاردشت، اصطلخ جان و سایر محوطهها و قبور باستانی گیلان و مازندران که به اقوام نامبرده تعلق دارند در زمره شاهکارهای هنر ایران به شمار میآیند.
5. روی کار آمدن حکومتهای مستقل به جای دولت شهرهای پیشین:
هزاره دوم پ.م. دوره تحول دولت شهرهای مستقل به حکومتهای فراگیر و منطقهای است. گرچه در حوزه فرهنگ عیلامی این پدیده از هزاره سوم پ.م. ظاهر شده بود ولی تا ورود آریاییان و کمی پیش از ان در شمال و شمال غربی ایران چنین تحولی صورت نگرفت. ظهور حکومتهای محلی سرانجام منجر به پیدایش سلسلههای مقتدر ایرانی ماد و پارس گردید.
کاوشهای محوطه باستانی «حسنلو» شواهدی از این دگرگونی را در ساختار بناهای طبقهIV و V به روشنی نشان داده است. در طبقه IV حسنلو (1200 تا 900 پ.م.) در کنار مجموعههای مسکونی و خانه اعیانی (بزرگ و حاکم شهر)، ساختمانهای عمومی برای انجام دادن امور دیوانی و مذهبی (معبد) نیز احداث شده است و این خود گواهی است بر تغییرات ژرف سیاسی ـ اجتماعی در شهر یا دژ باستانی حسنلو که درسدههای پایانی هزاره دوم پ.م. نفوذ خود را به مراکز سکونتی دیگر گسترش داده است.50
ایران در ادوار تاریخی
(عیلام، ماد، هخامنشی، سلوکی، پارت، ساسانی)
1. عیلام :
هنگامی که که نخستین گروههای اقوام مهاجر ایرانی دسته دسته پای در خاک ایران میگذاشتند، امپراتوری عیلام در دشت خوزستان که حوالی 2500 پ.م. پایهگذاری شده بود، به دوره طلائی خود دست یافته بود.
تاریخ عیلام به سه دوره عیلام قدیم، میانه، جدید تقسیم میشود. در سالهای پایانی قرن نهم پ.م. (814 پ.م.) تاریخ عیلام وارد دوره جدید میشود و شاهان چندی زمام قدرت را به دست میگیرند ولی در کمتر از دو سده، آرام آرام راه زوال میپیماید و سرانجام امپراتوری قدرتمند عیلام به دست «آشور بانیپال» شاه خونخوار آشور (631ـ668 پ.م.) منقرض میگردد.
عیلامیان سهم بزرگی درشکلگیری فرهنگ و تمدن ایرانی دارند. آنان پایهگذاران حکومت مستقل و فراگیر و بانیان ورود ایران به «عصر تاریخی» بودند.
آثار مهم و عمدهای که از آنان در ایران باقیمانده عبارتند از: محوطه باستانی شوش، آثار هفت تپه، شهر باستانی چغازنبیل و نقوش برجسته عیلامی و...
محوطه باستانی شوش : این محوطه باستانی به وسعت تقریبی 50 هکتار در مجاورت شهر جدید شوش دانیال در استان خوزستان واقع شده و آثار نزدیک به پنج هزار سال (از هزاره چهارم پ.م. تا قرن ششم هجری) زندگی و سکونت مداوم را در خود حفظ کرده است. کمتر تپه یا محوطه باستانی در دنیا وجود دارد که شاهد چنین استقرار طولانی بوده باشد.
این محوطه بنا به تقسیم و نامگذاری کاوشگران آن مشتمل است بر: تپه بزرگ آکروپل (ارک)، تپه آپادانا، شهر شاهی، شهر صنعتگران، شهر پانزدهم عیلامی و شهر اسلامی. کاخ هخامنشی شائور که در حال حاضر بیرون از محوطه و در جبهه شمالی رودخانه شائور که از وسط شهر جدید میگذرد، واقع شده است.51
کاوشهای باستانشناسی شوش بلندمدتترین برنامه صحرائی باستانشناسی در ایران محسوب میشود که از سال 1849 تا 1978 میلادی جز وقفههای چند ساله به طور مستمر دنبال گردیده است.
آثار پیش از عیلامی و عیلامی بیشتر در «تپه آکروپل» کشف شده است. در بلندترین نقطه این تپه در اوائل قرن حاضر میلادی کاوشگران فرانسوی با استفاده از آجرها و مصالح قدیمی یک قلعه مستحکم برای سکونت و استقرار هیئت ساختهاند که گرچه نقشه آن تقلیدی از دژهای قرن هجدهم میلادی فرانسه است امّا امروزه خود یک اثر تاریخی ارزشمند بشمار میرود.
آثار هخامنشی شوش که قدیمتر از «تخت جمشید» است در «تپه آپادانا» و شهر شاهی متمرکز است. «داریوش اول هخامنشی» در یک کتیبه گلی که در کاوشهای تپه آپادانا کشف شده میگوید: «این کاخ را من ساختم» و آنگاه جزئیات ساختمان آپادانا را در آن شرح میدهد.52
درکاوشهای آپادانا دیوار دفاعی ـ قصر شاهی و تالار بار عام کشف گردید. ضمناً یک مجسمه سنگی (بدون سر) داریوش اول با خط هیروگلیف مصری و میخی عیلامی که کار حجاران و پیکرسازان مصری است، به دست آمد. شهر صنعتگران مربوط به ادوار بعد از هخامنشی است. این نامگذاری شاید به آن دلیل بوده که در این بخش از شوش، تعدادی کارگاه و کوره سفالگری و ذوب فلز یافت شده است.
هفت تپه : محوطه باستانی هفت تپه در 9 کیلومتری جنوب شرقی شوش و در مجاورت مزارع نیشکر طرح هفت تپه واقع شده است. کاوشهای این محوطه باستانی از سال 1344 تا 1357 ش. به مدت چهارده فصل توسط هیئت باستانشناسان ایرانی، به سرپرستی «دکتر عزتالله نگهبان» انجام شد و آثار معماری وسیع و گستردهای، شامل آرامگاهها و زیگورات خشتی و یک گور جمعی (مشتمل بر 21 جسد) و نیز آثار مکتوب شامل لوحههای گلی و یک سنگ نبشته به خط بابلی که روشنگر بخشی تاریک ازتاریخ عیلام (در فاصله سالهای 1500 تا 1300 پیش از میلاد) است کشف گردید. 53
چغازنبیل : چغازنبیل نام امروزی شهری است باستانی به نام «دوراونتاش» که در فاصله 30 کیلومتری جنوب شرقی شوش وبه فاصله کمی از رودخانه دز واقع شده است.
کاوشهای باستانشناسی این شهر و معبد باستانی را در فاصله سالهای 1951 تا 1962 میلادی باستانشناسان فرانسوی به سرپرستی «رومن گیرشمن» انجام دادند و بقایای یک شهر با سه حصار (دیوار محیطی) و یک معبد پلکانی شکل رو بار «زیگورات»، و مقابر زیرزمینی شاهان عیلامی و تأسیسات تصفیه و تقسیم آب رودخانه دز و یا آب باران برای مصرف شهر کشف گردید.
این معبد و شهر عیلامی را در دوره طلائی عیلام «اونتاش گال» در حوالی قرن سیزدهم پ.م. برای خدای عیلامی «اینشوشیناک» بنا کرده است.
ساختمان اصلی «زیگورات» که ازخشت خام و رویه آجری بنا شده در اصل پنج طبقه بوده که در طول زمان خراب شده و در کاوشها فقط سه طبقه باقی مانده آن از زیر خاک بیرون آمده و سپس مرمت و بازسازی گردیده است.
نقوش برجسته عیلامی : در قلمرو عیلام باستان و در گوشه کنار ایران نقوش برجستهای از حجاران عیلامی باقیمانده که مهمترین آنها عبارتند از: نقش برجسته «کورانگون»، نقوش برجسته «کول فره»، نقوش برجسته «اشکفت سلمان»، نقش برجسته «قلعه تول»، نقش برجسته «نقش رستم».54
2. مادها :
آنچه که از قوم ماد و امپراطوری قدرتمند آنان میدانیم بیشتر مبتنی بر زمینههای تاریخی است تا باستانشناسی و مدارک تاریخی مربوط به ماد بیشتر یونانی است تا ایرانی.
گرچه ابهام و تاریکی بر بخش اعظم تاریخ ماد سایه افکنده است، امّا همین اندازه میدانیم که «ماد»ها از تیرههای اقوام آریایی هستند که به همراه «پارس»ها از مسیرهای صعبالعبور قفقاز گذشتند و به فلات ایران و آذربایجان پای نهادند و زمانی که قدرت یافتند تا حوزه زاگرس مرکزی پیش رفتند و همدان یا هگمتانه را پایتخت خود قرار دادند. حوالی 700 پ.م. تمام سرزمینهایی که قبلاً به اقوامی چون «کوتی»، «لولوبی»، «سکائی» و «هوری»، و «اورارتو» تعلق داشت، قلمرو حکومت ماد به شمار میآمدند.55 آثار شناخته شده مهم مربوط به «ماد»ها در ایران عبارتند از: تپه هگمتانه، تپه نوشی جان، گودین تپه طبقه دوم، دخمههای منسوب به مادها.
هگمتانه : وقتی «ماد»ها متحد شدند و قدرت یافتند شهر هگمتانه (همدان) را به عنوان پایتخت خود برگزیدند. مورخان یونانی چون «پلی بیوس» و «هرودوت» از کاخ و دژ هگمتانه با اعجاب و تحسین یاد کردهاند ولی متأسفانه آثار زیادی از آن باقی نمانده است.
بر روی این تپه قبلاً منازل مسکونی واماکن تجاری قرار گرفته بود که دولت آنها را خریداری و آزادسازی کرد و از سال 1363ش. تاکنون هیئت باستانشناسان ایرانی به سرپرستی «دکتر محمد رحیم صرّاف» در این تپه عظیم باستانی به کاوش پرداخت ولی متأسفانه هنوز به آثار دوره ماد دست نیافته است.56 ولی نظردادهاند که مجموعه معماری خشتی مکشوفه، مربوط به دوره هخامنشی و پس از آن است.
تپه نوشی جان ملایر : در نزدیکی روستای «جوکار» در 15 کیلومتری شهرستان ملایر در بستر دشتی وسیع یک تپه منفرد صخرهای به نام «تپه نوشی جان» واقع شده است. بر بالای این تپه تقریباً مرتفع (به ارتفاع 37 متر از سطح دشت) بقایای یک دژ و معبد و کاخ دوره ماد از خشت خام جلب نظر میکند. کاوشهای این تپه را در سال 1346ش. (1967 م.) هیئت باستانشناسان انگلیسی به سرپرستی پروفسور «داوید استروناخ» آغاز کرد و به مدت ده سال دنبال گردید.57
گودین تپه کنگاور : طبقه دوم گودین تپه در فاصله 5 کیلومتری شهر کنگاور یکی دیگر از آثار دوره حکمرانی «ماد»ها در ایران است. کاوشهای این تپه باستانی را در فاصله سالهای 1346 تا 1357 ش. هیئت اعزامی از موزه «اونتاریو» وابسته به دانشگاه «تورنتو»، کانادا به سرپرستی دکتر «کایلریانگ»، به مرحله اجرا درآورد. این تپه حاوی 7 طبقه باستانی است و در طبقه دوم آن یک تالارستوندار مادی کشف گردید که در اصل سی ستون داشته و نیز یک اطاق ستوندار با 8 ستون و فضاها و اطاقهای جنبی دیگر که همگی از خشت بنا شده بودند.58
دخمههای منسوب به دوره ماد : در گوشه و کنار ایران تعدادی اثر معماری صخرهای که در کوهها ایجاد شدهاند، موجود است که باستانشناسان متقدم آنها را متعلق به زمان «ماد»ها و الگوی مقابر صخرهای هخامنشی دانستهاند. عدهای نیز در انتساب آنها به «ماد»ها تردید کردهاند.59
معروفترین این آرامگاهها یا معابد صخرهای عبارتند از:
« فخریکا» در مهاباد، «فرهاد و شیرین» در کرمانشاه، « دکان داوود» در سرپل ذهاب، « داوودختر» در فهلیان فارس.
3. پارسها (هخامنشیان) : یکی ازتیرههای اقوام آریایی که از کناره غربی دریای خزر، همزمان با «ماد»ها وارد ایران شدند و در آغاز ورود در ناحیه جنوب غربی دریاچه ارومیه ساکن گردیدند، «پارس»ها بودند.
نخستین بار در سالنامههای آشوری زمان « شلمانصر سوم» (شاه آشور) در سال 834 پ.م. از موطن جدید آنها با نام «پارسوآ» یاد شده است. پس از چندی به دلیل فشردگی اقوام در آذربایجان و ناامنی منطقه، به سوی جنوب و جنوب شرق روی آوردند و در مسیر خود با «عیلامی»ها آشنا شدند و در 700 پ.م. در ناحیه «پارسوماش» ـ احتمالاً در منطقه کوهستانی بختیاری، در ناحیهای که در قلمرو عیلام بود ـ مستقر گردیدند.60 پس از چندی شهر عیلامی «انزان» یا «انشان» را متصرف شدند61 و در محیط متشنجی که از جنگ میان عیلام و آشور به وجود آمده بود و اختلافات داخلی میان «عیلامی»ها بر شدت آن میافزود، قلمرو کوچکی به وجود آوردند که بزرگ قبیله پارس یعنی «هخامنش» بر آن حکمرانی میکرد.
«کوروش دوم» پایهگذار سلسله هخامنشی و برپادارنده امپراتوری قدرتمند «پارسی»ها بشمار میرود. او پس از برانداختن پادشاهی ماد، «پارس»ها بر سراسر ایران حاکم کرد و به گسترش قلمرو جغرافیایی ایران پرداخت. در زمان پس وی «کمبوجیه دوم» که در ایران نبود و برای فتح مصر رفته بود، انتقال سلطنت از تیره کوروش اول به تیره «آریارمنه» با یک حرکت کودتامانند فراهم گردید.62
دوره هخامنشی را میتوان دوره طلائی ایران باستان بشمار آورد. اقدامات تاریخسازی همچون ضرب سکه برای اول بار در ایران ـ ایجاد شهرها و آثار ارزشمند ـ حفر اول بار کانال میان دریای سرخ و رودخانه نیل ـ ایجاد راهها، چاپارخانهها و شبکه تأمین امنیت و… در زمان این سلسله به ظهور رسید.
گرچه هخامنشیان به سنت دیرین آریایی یعنی کوچنشینی وفادار بودند و شاهان هخامنشی از زمان داریوش اول به بعد به صورت ییلاق و قشلاق در میان چهار پایتخت خود: همدان، بابل، شوش و تخت جمشید تردد میکردند، امّا بنیانگذار یادمانها و شهرهایی چون «پاسارگاد» و «تخت جمشید» هستند. مهمترین آثار هخامنشی ایران عبارتند از: پاسارگاد، تخت جمشید، شوش، بیستون، صفه مسجد سلیمان و نقش رستم.
پاسارگاد : پاسارگاد نخستین پایتخت هخامنشیان است که تا زمان ما بر جای مانده است. شهر باستانی پاسارگاد در دشتی سرسبز به نام «دشت مرغاب» در شمال شیراز واقع شده و فاصله آن تا شیراز 140 کیلومتر است.
آثار هخامنشی باقیمانده در پاسارگاد عبارتند از: آرامگاه کوروش دوم، کاخ اختصاصی، کاخ بار، کاخ شرقی و نگاره انسان بالدار63، صفه سنگی مشهور به مادر سلیمان، برج سنگی مکعبی شکل که عدهای آن را آرامگاه کمبوجیه دوم گفتهاند امّا در محل به زندان سلیمان شهرت دارد و نیز آتشدانهای سنگی.
کاوشهای باستانشناسی در پاسارگاد را علی سامی و دیوید استروناخ انجام دادهاند و اگرچه اغلب آثار موجود در پاسارگاد کشف و شناخته شدهاند، امّا این «باغ شهر» دوره هخامنشی به بررسیها و مطالعات بیشتری نیاز دارد.64
تخت جمشید : ویرانههای تخت جمشید در 60 کیلومتری شمال شیراز و دامنه کوه «رحمت» واقع شده است. تخت جمشید را داریوش اول هخامنشی بنیان گذاشت و شاهان پس از وی هر کدام به تکمیل آن اهتمام کردند، امّا شواهد موجود حاکی است که تا پایان عصر هخامنشی و سوختن و ویران شدن آن به دستور اسکندر مقدونی، بنای آن ناتمام ماند.
آثار باقیمانده در تخت جمشید عبارتند از: دروازه ملل، دروازه ناتمام، کاخ صد ستون، کاخ آپادانا، کاخ تچر، کاخ هدیش، کاخ اردشیر سوم، کاخ حرمسرا، کاخ خزانه65، دیوار دفاعی، کاخ مرکزی، پلکان ورودی، مقابر هخامنشی66، سنگ نبشتهها و کتیبههای شاهان هخامنشی، عمارت چهارستونی پایین صفـّه و بقایای شهر هخامنشی (پارسه) در قسمت جنوبی تخت.
از مهمترین اسناد تاریخی موجود در تخت جمشید، نقوش پلکان شرقی کاخ آپاداناست که اقوام و ملل تابعه دولت هخامنشی را در لباسهای محلی خود و هنگام حمل هدایا به دربار هخامنشی نشان داده است.
کاوشهای این محوطه باستانی را از سال 1309 ش. «ارنست هرتسفلد» از مؤسسه شرقشناسی «دانشگاه شیکاگو» آغاز کرد و از سال 1314ش. «اریک اشمیت» کار او را ادامه داد.67 بعد از جنگ جهانی دوم علی سامی باستانشناس ایرانی به مدت چند فصل کاوشهای تخت جمشید را دنبال کرد. درسال 1347ش. هیئتی از باستانشناسان ایرانی به سرپرستی دکتر اکبر مختار تجویدی به منظور پیدا کردن شهر هخامنشی پارسه به حفاری در اراضی جنوب صفه (حد فاصل تخت و مقبره ناتمام داریوش سوم) پرداخت و بخشهایی از شهر پارسه و واحدهای ساختمانی آن را از زیر خاک بیرون آورد.68
نقش رستم : در فاصله پنج کیلومتری تخت جمشید، بر سینه کوهی به نام کوه «حسین» چهار مقبره مربوط به شاهان هخامنشی جلب نظر میکند. آثار نقش رستم مشتمل است بر: مقابر داریوش اول، خشایارشا، اردشیر اول، داریوش دوم، کعبه زرتشت و نقوش برجسته ساسانی.
در میان مقابر که از بیرون نمایی چلیپایی شکل دارند فقط مقبره داریوش اول دارای کتیبه به سه زبان «فارسی باستان»، «عیلامی»، «بابلی» است و دیگر مقابر را به حدس و گمان تاریخگذاری کردهاند.
«کعبه زرتشت» بنایی است احتمالاً از دورههای آغازین هخامنشی که به شکل مکعب از سنگهای تراشدار سیاه و سفید ساخته شده و یک اتاق کوچک در قسمت فوقانی آن تعبیه شده که عملکرد آن مشخص نیست. شاید محلی برای نگهداری «کتاب مقدس» و یا به امانت گذاشتن اجساد شاهان پیش از تدفین بوده است.69
شوش : داریوش هخامنشی «شوش» را پیش از «تخت جمشید» بنا کرد. بنابراین سادهتر و بیپیرایهتر از تخت جمشید بوده است. از عناصر تزیینی مختص شوش آجرهای منقوش لعابدار است که به مقدار زیادی در کاوشهای شوش یافت شده و تخت جمشید فاقد آنها بوده است.70
صفه مسجد سلیمان : این محوطه را « رومن گیرشمن» در سالهای 46ـ1350 ش. کاوش کرد. او نظرداد که قدیمیترین پایتخت هخامنشی در مسجد سلیمان بوده و هنر پاسارگاد دنباله هنر مسجد سلیمان است.71
بیستون : بیستون در 40 کیلومتری کرمانشاه واقع است و آثار بسیاری را از دورههای سنگی تا ادوار اسلامی با خود دارد. یکی از مهمترین اسناد تاریخی ایران در دوره هخامنشیان یعنی نقش و کتیبه داریوش اول بر سینه کوه صخرهای آن نقش بسته است. این نقش، داریوش اول را در حالی که نه تن از سران قبایل شورشی دست بسته در برابرش ایستادهاند، به نمایش گذاشته است.
موضوع نقش و متن کتیبه مربوط است به: وقایع سالهای نخستین پادشاهی داریوش اول و قیام « گئوماتای» مغ (بردیای دروغین) و سرانجام کشته شدن او و سرکوب شورشهای قبایل و...
کتیبه به سه زبان و خط (عیلامی، فارسی باستان، بابلی) است و نخستین بار «هنری راولینسن» مستشرق انگلیسی در سال 1846م. آن را کشف رمز و قرائت کرد.72
4. سلوکیان : با دستیابی اسکندر مقدونی به تختگاه شاهان هخامنشی در سال 330 پ.م. به مدت چند دهه ایران در زیر سلطه سرداران اسکندر و اعقاب آنها گرفتار نوعی خودباختگی شد. دوره سلوکی دوره فترت در تاریخ ایران است که موجب انقطاع در سیر طبیعی تاریخ و فرهنگ ایران گردید.
بنیانگذار این سلسله «سلوکوس نیکاتور» یکی از سرداران اسکندر است که پس از مرگ وی در سال 323 پ.م. به حکمرانی رسید. اعقاب وی تا 64 پ.م. در بخشهایی از ایران و آسیای غربی همچنان فرمانروایی داشتند.
چند اثر باستانی از این دوره در ایران باقی مانده که مهمترین آنها عبارتند از:
معبد «خورهه» محلات که در سال 1335 ش. باستانشناس ایرانی علی حاکمی آن را کاوش کرد؛ و معبد «لااودیسه»، در داخل شهر نهاوند که کتیبهای از «آنتیوکوس سوم» و نیز تعدادی مجسمه برنزی خدایان یونانی در این کاوش کشف گردید.73