پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
جمعه 22 بهمن 1395 11:27 AM
ای وای مادرم...
وقتی که داغ هجر پیمبر شروع شد
روضه درست از لبه ی در شروع شد
کُل مدینه در دل یک کوچه جا شدند
هجمه به سمت خانه ی حیدر شروع شد
ممتد به دربِ خانه لگد میزدند، که
بورانِ درد پهلوی کوثر شروع شد
پشت دری که خادم او جبرئیل بود
زهرا نشسته بود، که آذر شروع شد
یک میخ داغ در وسط شعله سرخ شد
خِس خِس میان سینه ی مادر شروع شد
بستند شیر بیشه ی حق را به ریسمان
دلشوره باز در دل دختر شروع شد
انگار رفت و آمدِ مردم تمام گشت
انگار درد پهلو و بستر شروع شد
امروز هم گذشت، ولی صبح روز بعد
زخم زبان و طعنه به حیدر شروع شد
چند سالِ بعد، کرببلا بود و اشک و آه
مثل مدینه روضه که از سر شروع شد...
آنجا کسی به معجر زهرا نبرد دست
در کربلا ربودن معجر شروع شد
زیور ز گوش فاطمه افتاد و باز هم
با دستها کشیدن معجر شروع شد
آنجا بریدن سری، آوازه ای نداشت
این رسم، با بریدن حنجر شروع شد
آنجا که روضه از لبه ی در شروع شد
اینجا درست از لب خنجر شروع شد
رضا باقریان