پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
پنج شنبه 21 بهمن 1395 6:39 PM
اشعار شهادت حضرت محسن(ع) – محسن حنیفی
دستم به دامان کسی که بین کوچه
دستش جدا از دامن مولا نمی شد
جان علی مرتضی در مشت او بود
او را زدند و باز مشتش وا نمی شد
**
او آیه ی تطهیر بود و، دست ناپاک
دلخوش از اینکه زد به رویش رنگ نیلی
یک سنگریزه پیش اقیانوس هیچ است
هر چند قطعاً درد دارد جای سیلی
**
او را زدند و نبض عالم تند می زد
نظم جهان با نبض او در ارتباط است
قنفذ خراج خویش را در کوچه پرداخت
با ضربه اش دیگر معاف از مالیات است
**
پیراهن پیغمبرش را بر سر انداخت
با ناله هایش کوچه ها را زیر و رو کرد
هر چند بر رویش، خسوفی سرخ دارد
مهتاب، ابر تیره را بی آبرو کرد
**
آیینه بود و با ترک های وجودش
در چهره اش تصویر نور مرتضی بود
بی اعتنا بر زخمهای پیکر خویش
او بیشتر فکر غرور مرتضی بود
**
یک مو نشد کم از سر مولای عالم
مولای ما را او به خانه بازگرداند
می خواست تا پیش علی باشد همیشه
اما ورق را تازیانه بازگرداند
محسن حنیفی