پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
پنج شنبه 21 بهمن 1395 6:27 PM
چشمه در چشمه آتش آمده بود ، تا بجوشد به هرم كوثر تو
چه غم از تازیانه های كبود ، آب و آتش گذشته از سر تو
مشت كردی صدای حیدر را، گریه ی بی صدای حیدر را
روی دیوار سینه می كوبید ، ذوالفقارش به جای حیدر تو
می كشیدی و می كشید زمین ، می كشیدی و می كشید زمان
نقشی از چادری زمین خورده، نقشی از دستهای آخر تو
كوه هم بود خرد می گردید، در طوافی كه دستهای تو داشت
می شدی دور و دورتر می شد، حجرالاسود مطهر تو
زخم ها می نشست و بر می خاست ، چشمهای تو روی خاك افتاد
توی قاب نگاه زاویه دار ، تار شد عكس سایه ی سر تو
كوچه، سیلی، شكستگی، تحقیر ، ضربه ، دیوار ، گوشواره ، حسن
خاطراتی كه رفت بی نوبت ، از تماشای دیده ی تر تو
زخم می ریخت از سرا پایت ، شعله شد چشمهای دریایت
آمدی با خود آتش آوردی ، سر می انداخت تیغ باور تو
مسجد از پا نشست ، زانو زد ، كوچه دیوارهاش دل دادند
نور از راه آمد و شیطان ، تیغ انداخت در برابر تو
دست افتاده باز بالا برد، دست توحید را شبیه غدیر
باز دور سر تو می گردید ، مثل پروانه یارو یاور تو
مادر شعر های سرخ و كبود ، زخمی تیغ و بغض و آتش و دود
كاش از راه آسمان برسد، پسر خاكی دلاور تو
حامد اهور