0

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:59 PM

صبح من!شب تمام شد برخیز
بی تو بی رونق است خانه ی من
رود جاریِ دشت این خانه
موج دریای بی کرانه ی من

 

ساحل چشم های تو خیس است
گریه اصلا به تو نمی آید
سرو بالابلند سرسبزم
این خمیدن به تو نمی آید

بازویت درد میکند من هم
جان نمانده برای زانویم
گوش تو درد می کند خانم
درد خود را به چاه می گویم

خرده هرگز مگیر فاطمه جان
تو به این اشک های سرزده ام
حق بده از تو شرمگین باشم
خودم این میخ را به در زده ام

شب که از نیمه اش گذشت،تو هم
مثل هر شب هنوز بیداری
دم صبح است،وقت آن شده که
آب پیش حسین بگذاری

کلمینی انا علی زهرا
صحبتی کن که جان به سر شده ام
جگرم را نگاه تو سوزاند
آنقدر که شبیه در شده ام

آب صحبت بریز بر دستم
خم بکن کوزه ی سکوتت را
مغرب آمد زمان افطار است
بشکن روزه ی سکوتت را

نه،انگار رفتنی شده ای
میروی ای سپاه من؟باشد…
می روی تا که بعد رفتن تو
خانه ام قتلگاه من باشد

علی مشهوری”مهزیار”

 
 
تشکرات از این پست
siryahya
دسترسی سریع به انجمن ها