این لجنه در زمان ابوبکر و عمر هرگز به بار ننشست و محصول نداد. به گفتهی ابن سیرین: عمر کشته شد و قرآن جمع نشد! (2)
به نقل تاریخ، قرآن جمعآوری شده در اختیار عمر بود و پس از مرگ عمر به حفصه دختر عمر سپرده شد و پس از مرگ حفصه، مروان آن را آتش زد. (3)
چگونه میتوان باور کرد پیامبر رحلت کنند و قرآن، یعنی اساس اسلام جمعآوری نشود و تا مرگ عمر این مسئله تداوم یابد؟! شواهدی وجود دارد که نشان میدهد قرآن جمعآوری شده در لجنه ابوبکر و عمر، با قرآن میزان، یعنی قرآن امیرمؤمنان علیهالسلام و نوشته شده به املای پیامبر صلیاللهعلیهوآله متفاوت بوده است. از همینرو، هرگز منتشر نشد و در نهایت محرفان ناچار شدند آن را آتش بزنند. اگر قرآن لجنه با قرآن متداول بین مردم و مکتوب زمان پیامبر متفاوت نبود، دلیلی برای نابود ساختن آن وجود نداشت.
هنگامی که امیرمؤمنان قرآن جمعآوری شدهی خود را به ابوبکر ارائه کرد، عمر گفت: ما خود مصحف جامع را داریم! (4) همین نکته حاکی از آن است که تشکیل لجنهی جمعآوری، اهداف دیگری را تعقیب میکرده است.
زید بن ثابت از اعضای اصلی (5) لجنهای است که برای جمعآوری قرآن تشکیل شده است. وقتی حکومت عبدالله بن مسعود را وادار کرد تا قرآن خود را به زید بن ثابت عرضه کند و آن را تغییر دهد، گفت: هرکس میخواهد از قرآن بدزدد، این کار را بکند؛ نتیجهی آن را در قیامت خواهد دید. من خود هفتاد سوره از دهان مبارک رسول الله شنیده بودم و قرآن خود را بر ایشان عرضه کردم و زید نوجوانی یهودی بود و شمایل یهودی داشت. آیا آنچه خود از رسول الله صلیاللهعلیهوآله شنیدهام ترک کنم. (6) ابی بن کعب نیز میگوید: من قرآن قرائت میکردم در حالی که زید نوجوانی بود که در مدرسهی یهودی مشغول بازی با کودکان بود. (7)
در کتب تراجم، نام مادر زید ذکر شده است، اما پدر او ناشناخته است. وی فتوا به رأی میداد و احکام اسلامی را به رأی خویش تغییر میداد. (8) او از انصار شمرده میشد و از یاوران خلافت و سقیفه و دارای جایگاه برجستهای در حکومت بود. در سقیفه مردم را به بیعت با ابوبکر تشویق میکرد. (9) نویسندهی رسمی دارالخلافه بود و مواریث را تقسیم میکرد و در حقیقت وزیر مالی عمر بود. (10) او نیابت خلیفه در مدینه را داشت. (11) در زمان عمر قضاوت میکرد و در زمان عثمان، والی بیتالمال و صدقات بود. (12)
ذهبی میگوید: وی در عهد ابوبکر، عمر و عثمان، والی قضا، افتاء و حسابداری بود. (13) از آنجا که زید متهم به یهودیت بود، اخباری را جعل میکند. میگوید: پیامبر به من گفت لغت عبری را بیاموز و کتب عبری یهود را برای من ترجمه کن و من در دو هفته عبری را آموختم. بدیهی است هدف زید از این سخن دروغ، احیای آبروی خود بوده است. امام صادق علیهالسلام میفرماید: زید در احکام بر اساس جاهلیت فتوا صادر کرد. (14) زید بن ثابت در زمان حکومت امام علی علیهالسلام به معاویه پیوست. وی سخنانی در مدح معاویه جعل کرده است (15) و مقید به احکام شرعی نبود. (16)
با تلاش امیرمؤمنان و ائمه علیهمالسلام، قرآن از تحریف لفظی و هرگونه تغییر محفوظ ماند و وعدهی الهی محقق شد و قرآن، خود و اعجازش برترین دلیل بر سلامت آن از تحریف لفظی است. قرآن فعلی مطابق با نسخه علی علیهالسلام و قرآنی است که به املای پیامبر بوده است و ترکیب و قرائت آن نیز محفوظ مانده است. (17)
دشمنان به رغم تلاش بسیار، در تحریف لفظی ناکام ماندند. در روایاتی از رسول الله صلیاللهعلیهوآله آمده است که قرآن پس از من تحریف خواهد شد. منظور این روایات، تحریف معنوی است و دشمنان در اینباره موفقیتهایی به دست آوردهاند.
نکتهای که دربارهی تحریف معنوی شایسته یادآوری است، تأثیر یهود در تحریف دین اسلام است. آنان کسانی هستند که در قرآن به تحریفگران حقایق از جایگاه خویش متهم شدهاند؛ حتی تحریف در دین عیسی علیهالسلام به یهودیت نسبت داده شده است. تحریف یعنی قلب و تبدیل واقعیات به مسائل غیرواقعی و تبیین برای مردم. آیا اشاره قرآن درباره یهود، به این معنا است که آنها تنها دست به تحریف برخی آیات زدهاند و یا تحریفگری وصف عامی است و آنان به طور کلی تحریفگراناند. یحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ که در آیهی 46 سورهی نساء آمده است، بیانگر آن است که شکل تحریف چنان است که مردم متوجه آن نمیشوند. لازم نیست الفاظ را تغییر دهند. بلکه انطباقات را جا به جا میکنند. اگر جایی از تورات دربارهی نبی اکرم است، آن را به یونس و سلیمان علیهالسلام منسوب میکنند و در حقیقت اسم را از مسما جدا میکنند. همانگونه که انجیل در جهان مسیحیت به شکلی تحریف شد که مسیحیان گمان کنند همچنان به انجیل واقعی عمل میکنند.
تحریف قرآن هم میبایست به گونهای باشد که دیگران متوجه آن نشوند؛ بنابراین ایجاد این انحراف نیاز به تخصص و تجربه دارد. از سویی دیگر، قرآن یهود را مجموعهای تحریفگر و دارای تجربه در این زمینه معرفی میکند و این نکات در کنار قراین دیگر، مبین آن است که تحریف قرآن و اسلام را یهود خط دهی میکرده است.
پینوشتها:
1. صحیح البخاری، ج 5، ص 210.
2. کنزالعمال، ج 2، ص 574.
3. کنزالعمال، ج 2، ص 573 تاریخ المدینه المنوره، ج 3 ص 1003.
4. بصائر الدرجات، ص 213.
5. مسند احمد، ج 5، ص 188؛ صحیح البخاری، ج 5، ص
6. تاریخ المدینه المنوره، ج 3، ص 1006؛ مسند احمد، ج 1، ص 389 و 411 و 414.
7. ایضاح، ص 519.
8. سنن الترمذی، ج 3، ص 285- 286؛ سنن دارمی، ج 2..
9. مسند احمد، ج 5، ص 186.
10. المجموع، ج 16، ص 68.
11. تاریخ المدینه المنوره، ج 2، ص 693.
12. تاریخ الکبیر بخاری، ج 8، ص 373.
13. سیر اعلام النبلا، ج 4 ص 424.
14. الکافی، ج 7، ص 407.
15. سیر أعلام النبلا، ج 3 ص 129-130.
16. المجموع، ج 2، ص 85؛ سنن الدارمی، ج 2، ص 397؛ سنن الترمذی، ج 3، ص 286.
17. برای بحثهای تفصیلیتر در موضوع تدوین قرآن به کتاب تدوین قرآن، علی کورانی؛ مراجعه نمایید.
منبع: حسین الهی، علی یزدانی، حسن کاظمزاده؛ مهار انحراف، قم: ابتکار دانش، چاپ یکم.