0

اشعار ولادت حضرت رقیه (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت رقیه (س)
چهارشنبه 13 بهمن 1395  4:53 PM

بوی گل در همه ارض و سما پیچیده

بازهم باغ جنان جامه نو پوشیده

دست مولاست به این سفره نمک پاشیده

در کویر دل من باز گلی روئیده

 

بروی خاک ملائک همه گل می بارند

همگی بر لبشان سوره کوثر دارند

 

خبر آمد که شب هجر سحر خواهد شد

انتظار دل عشاق به سر خواهد شد

ماه رخساره ای از پرده بِدَر خواهد شد

باز هم حضرت ارباب پدر خواهد شد

 

عطر بانوی مدینه همه جا منتشر است

بیشتر از همه ساقی حرم منتظر است

 

گریه طفل بگوش آمد وشد غوغایی

عمه زینب به خودش گفت عجب زهرایی

عشق باباست عجب نیست شود بابایی!

گفت عباس که به به چه شب زیبایی

 

گفته بودند که او جلوه زهرا دارد

واقعاً بوسه به دستش بزنم جا دارد

 

در اصالت به نبی رفته به مولارفته

صورتش هاله نور است به بابا رفته

در شهامت به خود زینب کبری رفته

همه تأیید نمودند به زهرا رفته

 

آنقدر بر سر دستان عمو زیبا بود

عمه می گفت فقط"بترکد چشم حسود"

 

چه شبی بود شه علقمه زهرا را دید

دور گهواره او ام ابیها را دید

دیده وا کرد رقیه رخ سقا را دید

لب خندان علی اکبر لیلا را دید

 

ماه و خورشید و ستاره همه زیبا بودند

همه شان منتظر خواندن لالا بودند

 

آمده تا حرمش قبله حاجات شود

آمده نسل معاویه خرافات شود

آمده حرمله با گریه مجازات شود

شک نکن آمده که عمه سادات شود

 

گرچه ارباب علی داشت پیمبرهم داشت

شب میلاد رقیه شد و مادر هم داشت

 

لب اگر باز کند قند و شکر می ریزد

چادرش باز شود در و گهر می ریزد

چشم او اشک مناجات سحر می ریزد

سائلش باش که در دست تو زر می ریزد

 

هیچ کس اینقدر احساس ندارد دارد؟

چون رقیه عمو عباس ندارد دارد؟

 

جای دارد که همه خلق به او رو بزنند

در برش ماه وستاره همه سوسو بزنند

تازبان باز کند چنگ به گیسو بزنند

در حضورش شه و سائل همه زانو بزنند

 

گاه زهرا و گهی زینب کبری می شد

تا می آمد عمو عباس ز جا پامی شد

 

یک تنه او به دو صد شام حریف است حریف

چه کسی گفته که این طفل ضعیف است ضعیف

کاش بر خاک نیافتد که ظریف است ظریف

صورتش مثل گل یاس لطیف است لطیف

 

کاش ضربه نخورد چون که پرش می شکند

کاشکی داغ نبیند کمرش می شکند

 

همه گویند رقیه به پدر حساس است

یک نفر نیست بگوید که به سر حساس است؟

کاش از ناقه نیافتد چقدر حساس است

نوه فاطمه به درد کمر حساس است

 

خواب بود و پدرش رفت به میدان نبرد

ماند بیدار شبی و پدرش را آورد

 

مهدی نظری

 

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها