0

اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)
سه شنبه 12 بهمن 1395  11:32 AM

در سینه دلم هوای مولا کرده
عمریست هوای گل طاها کرده
باز آ زسفر ببین که این دل مولا
بد جور هوای قبر زهرا کرده
آ قا جان چقدر دوری شما رو تحمل کنم دیگه طاقت دوری شما رو ندارم آ قا اینقدر اومدن شما دیر شده که همه ی مردم حتی خود شیعه ها ی به ظاهر متمدن میگن اگه این امام زمان شما میخواست بیاد تا حالا باید می اومد آ قا جانم یا بن الحسن پسر فاطمه
آ قا آیینه دل من از بس گناه کردم خاک آلود و سیاه شده باید شما بیای و این آ لودگیها رو از دلم پاک کنی آقا جان بیا و به این جدایی پایان بده
بیا آیینه ی دل پاک گردان
زلال از خاک و خاشاک گردان
بیا و پیکر این نوکرت را
کنار قبر زهراخاک گردان
آقا بیا و قبر بدون شمع و چراغ مادرت را به ما نشون بده و بعد توی مدینه بدن اون دو نانجیب رو از خاک بیرون بیار و دادخواهی مادرت را بکن
شیخ مفید ماجرای کوچه را چنین نقل میکند
«ابوبکر کاغذی طلبید و رد فدک را در آن نوشت و به فاطمه (س)داد حضرت با گرفتن سند از نزد ابوبکر بیرون امد ولی در راه عمر با او ملاقات کرد و از جریان نامه پرسید فاطمه فرمود: این نامه سند رد فدک است که ابوبکر برایم نوشته است عمر گفت آنرا به من بده، فاطمه امتناع ورزید ،عمر با لگد به سینه و پهلوی فاطمه زد، طوریکه محسن فرزندش سقط شد و چنان سیلی به صورت آن بانو زد که گوشواره اش شکست سپس سند را گرفت و پاره کرد همین خشونت باعث شد فاطمه بستری گردد و بعد از 75 روز بیماری از دنیا رفت» اینجا توی مدینه فاطمه 18 سالش بود که از دشمن سیلی خورد اما کربلا یه دختر 3 ساله که صورتش از گل نازکتره از سیلی دشمن گوشواره از گوشش پاره میشه و با باباش درد دل میکنه میگه
غمم بی حد و دردم بیشماره
تنم زخمی و لباسم پاره پاره
زدست سیلی سنگین شامی
نه گوشی دارم و نه گوشواره
بابا عمه میگفت که من شبیه مادرت شدم مگه مادرت هم مثل من سیلی خورده بود مگه مادرت مثل من قدش خم شده بود مگه ....

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها