پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.
جمعه 21 تیر 1398 11:34 AM
به نابودی کشوندیم تا بدونم ،
همه بود و نبود من تو بودی
بدونم هرچی باشم بی تو هیچم ،
بدونم فرصت بودن تو بودی
پریشون چه چیزا که نبودم ،
دیگه میخوام پریشون تو باشم
تویی که زندگیمو ... آبرومو ،
باید هر لحظه مدیون تو باشم
فقط تو می تونی کاری کنی که،
دلم از این همه حسرت جدا شه
به تنهاییت قسم تنهای تنهام
اگه دستم تو دست تو نباشه...