0

.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.
یک شنبه 15 مهر 1397  4:38 PM

گفتم : خسته ام

 

گفتی: لا تقنطوا من رحمة الله / از رحمت خدا نا امید نشوید.(رمز /53)

گفتم : هیچ کی نمی دونه تو دلم چی می گذره!

 

گفتی : ان الله یحول بین المرء و قلبه / خدا حائل هست بین انسان و قلبش ! ( انفال / 24 )


گفتم : غیر از تو کسی رو ندارم

 

گفتی : نحن اقرب الیه من حبل الورید / ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق /16)
 

گفتم : ولی انگار اصلا منو فراموش کردی
 

 

گفتی : فاذکرونی اذکرکم / مرا یاد کنید تا یاد شما باشم ( بقره /152)

گفتم : تا کی باید صبر کرد؟

 

گفتی : و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا / تو چه می دانی ؟ شاید موعدش نزدیک باشد(احزاب 

 

/63)گفتم :تا اونموقع چی کار کنم ؟

 

گفتی : تونبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله / کارهایی که به تو گفتیم انجام بده و صبر کن خدا

 

خودش حکم کند.(یونس /109)
 

گفتم : تو خدایی و صبور ! من بنده ات هستم و ظرف صبرم لبریز ... یه اشاره کنی تمومه

 

گفتی : عمی ان تحبو شیئا و هو شر لکم (شاید چیزی که تو دوست داری ، به صلاحت نباشد. (بقره 216 )

 

گفتم انا عبدک الضعیف الذلیل ... چطور دلت میاد ؟

 

گفتی : ان الله بالناس لرئوف رحیم / خدا نسبت به همه مردم – نسبت به همه – مهربان است.

 

(بقره 143)


گفتم : دلم گرفته ...

 

گفتی : بفضل الله و برحمته فبذالک فلیفر حوا /مردم باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند ( یونس 58)
 

گفتم : اصلا بی خیال ! توکلت و علی الله ...

 

گفتی : ان الله یحب المتوکلین / خدا آنهایی را که توکل می کنند دوست دارد. ( آل عمران )

 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها